✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁💚
✋🌹🕊🍂🍀🌴
🌔⭐️☀️
🍂🌙
🌴
«یاٰ حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمـَّد! یاٰ عاٰلي بِحَقِّ عَلي! یاٰ فاٰطِرُ بِحَّقِّ فاٰطـِمِة! ...»
#دسته_جمعی_دعا_کنیم
💟پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هرگاه جماعتى گِرد هم آیند و برخى دعا کنند و برخیشان آمین گویند، حتما خداوند، دعایشان را اجابت میکند.
‼️❗️‼️❗️‼️❗️‼️
#شمادوستان میتوانید در گروه ختم قرآن و گروه ذکر، برای حاجت روایی وشفای بیماران مدنظر
به آیدی زیر مراجعه بفرمایید.👇👇
#خادمین گروه ذکر:
@Marfou97
@Yamahdi_fp
#خادمین گروه ختم قرآن:
@Yazahra1373
@Soltani_Zahra
🌴
🍂🌙
🌔⭐️☀️
✋🌹🕊🍂
✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁
✨🍃🌺✨🍃🌺✨🌺🍃✨🍃🌺
••✾ِدوستان گرامی••✾ِ
سلام وعــرض ادب
✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم...
✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده
باعث افتخار ماست ڪه دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️
••✾ِ✾•
@ashegeshohada:خادم دلنوشته
╔═ 🌺🍃════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════🌺🍃 ═╝✨🍃🌺
#طنزجبهه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
بعد از سه ماه دلم برای اهل و عیال تنگ شد و فکر و خیالات افتاد تو سرم.😔 مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. 😍
اما کاش پایم قلم می شد و به خانه نمی رفتم.😩
سوز و گداز از مادر و همسرم یک طرف، پسر کوچکم که مثل کنه چسبید بهم که مرا هم به جبهه ببر، یک طرف.♂
مانده بودم معطل که چگونه از خجالت مادر و همسرم در بیایم و از سوی دیگر پسرم را از سر باز کنم. تقصیر خودم بود.🙎♂
هر بار که مرخصی می امدم آن قدر از خوبی ها و مهربانی های بچه ها تعریف می کردم که بابا و ننه ام ندیده عاشق دوستان و صفای جبهه شده بودند،😊 چه رسد به یک پسر بچه ده، یازده ساله که کله اش بوی قرمه سبزی می داد😐 و در تب می سوخت که همراه من بیاید و پدر صدام یزید کافر! را در بیاورد و او را روانه بغداد ویرانه اش کند.
آخر سر آنقدر آب لب و لوچه اش را با ماچ های بادش مانندش به سرو صورتم چسباند و آبغوره ریخت و کولی بازی در آورد تا روم کم شد و راضی شدم که برای چند روز به جبهه ببرمش.
کفش و کلاه کردیم و جاده را گرفتیم آمدیم جبهه. شور و حالش یک طرف، کنجکاوی کودکانه اش طرف دیگر.
از زمین و آسمان و در و دیوار ازم می پرسید.
- این تفنگ گندهه اسمش چیه؟😳
- بابا چرا این تانک ها چرخ ندارند، زنجیر دارند؟😐
- بابا این آقاهه چرا یک پا ندارد؟
- بابا این آقاهه سلمانی نمی رود این قدر ریش دارد؟
بدبختم کرد بس که سوال پرسید و من مادر مرده جواب دادم.
تا این که یک روز بر خوردیم به یک بنده خدا که رو دست بلال حبشی زده بود و به شب گفته بود تو نیا که من تخته گاز آمدم.😂
قدرتی خدا فقط دندان های سفید داشت و دو حدقه چشم سفید.👀
پسرم در همان عالم کودکی گفت: «بابایی مگر شما نمی گفتید که رزمندگان نوارنی هستند ؟»😅
متوجه منظورش نشدم:
- چرا پسرم، مگر چی شده؟😳
- پس چرا این آقاهه این قدر سیاه سوخته اس؟😁
ایکی ثانیه فهمیدم که منظورش چیه؛ کم نیاوردم و گفتم: «باباجون، او از بس نورانی بوده صورتش سوخته، فهمیدی؟!»😂
#صلوات😇
📚از کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 36
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
اعضای محترم شورای شهر تهران !
از حسین منزوی، عمران صلاحی، محمدعلی سپانلو،علی معلم، فروغ فرخ زاد منوچهر آتشی،محمد قهرمان،سیمین بهبهانی،اسماعیل شاهرودی،مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و
چه کتابی را در کتابخانه تان دارید یا چه شعری خوانده اید ؟؟
(این بزرگان نیاز به خیابان ندارند)
#شورای_شهر
#کارعمرانی
#سیل_سواری
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست...
سیل اخیر و ویرانی ها باعث شد تا باردیگر دست در دست هم دهیم به مهر و همه ی انچه ک در توان داریم چه جانی چه مالی چه فکری در طبق اخلاص بگزاریم و ازاین امتحان الهی سربلند بیرون بیاییم
🍀🍀🍀🍀🍀
#نیازمند_یاری_سبزتان_هستیم
🍀🍀🍀🍀🍀
منتظر مهربانی هایتان هستیم
♦️لازم به ذکر است بسیج برای جذب کمک های مردمی از بانک مرکزی مجوز گرفته است.
🔸گفتنی است شماره حساب جاری طلایی نزد بانک سپه بنام حوادث غیرمترقبه سازمان عبارت است از:
5151818086011
🔸شماره شبا:
IR030150000005151818086011
🔸شماره کارت:
5892101214485209
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
#باابراهیم_هادی_تاظهور
فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتراز شهادت نیست(مقام معظم رهبری)
🌸🕊 جشن میلاد امام زمان (عج) و #تولد_شهید #ابراهیم_هادی
🗓 زمان:یڪشنبه 1 اردیبهشت - از ساعت 16تا 18
#مڪان؛تهــــران_بهشت زهــرا_قطعــه۲۶_ردیف۵۲
🕊🌸🕊ازمحضرگرانقدرشماعزیزان وخوبان دعوت میشودتاباقدم های سبز خود دراین مراسم عرشی وعرفانی حضور به هم رسانید...
🍒اینجا عطـر یادشهــدا همــه جا پیچیده،همــه
یڪرنگندویڪدل،آمده اندازهــرقشری برای زنده نگه داشتن یاد شهــــدا...
هوای اینجا هوائی دگر است…..
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
خبر آمد خبرے در راه است ...
باز هم شهرم میهمان دارد اما چه میهمانی ...
مادر نازنینم چشمت روشن....
مبارک باشد بازگشت دردانه ات...
بهانه ها و دلتنگی هایت را فقط مادر میداند و بس...
بسیجی مدافع حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🍃
ولادت ۱۳۶۹ شهادت ۱۳۹۴ خانطومان
پیکر مطهر شناسایی شده و بزودی به آغوش میهن باز میگردد ....
خوش آمدی قهرمان❤
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#قسمت سیزدهم
#نماز عشق
#به روایت خانواده و دوستان شهــ🌹ـــيد
🌷🌷🌷
⏪ً براي هر کار خيري که ميخواست انجام بده
عادت خيلي خوبي داشت🍃 معمولا
دو رکعت نماز 📿ميخوند🌺
يادمه يک بار ميخواست بره با يکي از جوانهايي که
خيلي اهل مسجد🕌 و... نبودصحبت کنه،
آستينهاش روبالا زدوضو گرفت ورفت
دورکعت نماز 📿خواند🌺
بعدازنماز📿دعاكردكه خدا دركلامش تأثيرقرار بده وازخونه بيرون رفت🙏
بااين
کارش ميخواست اثروضعي روي مخاطب و کارهاش بذاره وهمينطور هم شد🍃
من براي ازدواجم خيلي سختگير بودم😐دوست نداشتم از کانون پرمهرخانواده
و سايه پدرومادرجدا بشوم😔
تا اينکه يکي ازدوستان #سيدميلاد به خواستگاري اومد🌺
هر چقدربامن صحبت کرد مجاب نشدم😕
#ادامه دارد👇👇
@ebrahimdelha
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
⏪ تا اينکه يکروز اومد منزل،آستينهاش
رو بالا زد و رفت وضو گرفت، سجاده اش رو پهن کرد و الله اکبر گويان مشغول
نماز📿 شد❗️دورکعت نماز📿 خواند🌺
نميدونم چه نمازي 📿بودوبا چه نيتي خواند🍃اما حال
عجيبي داشت🕊
بعدازاينکه نمازش 📿تموم شد،اومد نشست کنارم🍃خيلي بامحبت ❣شروع به صحبت
کرد🍃
ازعلاقه اش به من گفت واينکه من رو چقدر دوستداره و...
کم کم ديدم که
چشمانش اشکبار😭 شد😔همين طور که داشت صحبت ميکرداز چشمهاش اشک😭
مياومد🍃
# سيد بامن كه خواهرش بودم خيلي بامحبت صحبت کرد والحمدلله خيلي
زود اين مشکل حل شد🌺
💠 نََفس #سيدحق بود...💠
نسبت به خانواده خيلي باعاطفه بود🍃
در مراسم ازدواج من خيلي گريه😭 کرد🍃 با اينکه ممکنه خيلي ازهم سن و سالهاي #سيد
ازروي حيا،غرورو...هيچوقت اين کار رو انجام ندهند🍃
#ادامه دارد...
@ebrahimdelha
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💕یـ ا ا مـ ا م ر ئو ف ـــ💕
بإز ھم دَربه دَر ۺب ڜڋم،إي نــوُر ســڷإم..
بإز هم زٵئڔٺ نېښتم،إز ڍۏۇڒ ســـلٱم..
#به رسم عاشقی هرشب 😍
#رأس ساعت هشت🕗
به نیابت تمامی شهـــــ🌙ــــدا
#بویژه
#شهید_مدافع_حرم_سیدرضا_طاهـر💙
🌻اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ🌻
╔═ ════ ══╗
❣ @ebrahimdelha ❣
╚═ ════ ══╝
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
🌺🍃 امامزاده سلطانعلی بن امام محمدباقر*ع* (ڪربلای ایران) روستای اردهال ڪاشان🌺🍃
@ebrahimdelha🌹
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
💫✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم✨💫
#زیارت_نیابتی
🌺🍃 امامزاده سلطانعلی بن امام محمدباقر*ع* (ڪربلای ایران) روستای اردهال ڪاشان🌺🍃
🗓 #جمعه ۱۳۹۸/۱/۳۰
🌻خادمِ " امامزاده سلطانعلی بن امام محمدباقر*ع* (ڪربلای ایران) روستای اردهال ڪاشان" امروز نائب الزیاره بزرگوارانی بودند که نامشان ثبت شده🍃
⚜🍃ان شاءالله به حق چهارده معصوم علیه السلام وامام زمان(عج)وشهدا
حاجت دل همه ی عزیزان ختم بخیر شود ...🍃
»آمین یٰارَبَّ الْعٰالَمینٰ«
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#شهید_مدافع_حرم_شهید_دادمحمد_رحیمی_تیپ_فاطمیون
#قسمت_1
پدر متولد 1348 در افغانستان بود. چهار سال بیشتر نداشت که مادرش را از دست داد
و به همراه پدر راهی اصفهان شد تا زندگی جدید خود را در این شهر آغاز کند.
کمی بعد به درخواست و پیشنهاد پدر بزرگ پدر در سال 1371 ازدواج میکند و حاصل این ازدواج پنج فرزند، چهار پسر و یک دختر میشود.
پدرمان کارگر سادهای بود که همیشه برای کسب رزق حلال تلاش میکرد❤️🍃
@ebrahimdelha🌺
#ادامه_دارد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#شهید_مدافع_حرم_شهید_دادمحمد_رحیمی_تیپ_فاطمیون
خوب به یاد دارم در همان روزها و شبها که خبر حمله تکفیریها به حرم حضرت زینب (س) به گوش میرسید، پدر بیتاب شده بود.
سر سفره افطار نشسته بودیم که پدر گفت من باید برای دفاع از حرم بیبی جان بروم.
میگفت اگر واقعاً شیعه امیرالمؤمنین هستیم، اگر واقعاً همه این سالها زیارت عاشورا خواندنم از روی اعتقاد بوده باید بروم.
مگر نگفتیم که پدر و مادرم به فدایت. امروز اینها آمدند تا حرم بیبی را خراب کنند و مگر میشود شیعه امام علی (ع) باشیم و ساکت بنشینیم؟ این ننگ آور است که عکسالعملی نشان ندهیم.
پیش از رفتن به سوریه پدر بارها و بارها سر سفره افطار از جهاد و رفتن و مدافع حرم شدن صحبت میکرد.
در نهایت هم یک روز قبل از رفتن به سوریه به ما گفت که میخواهد راهی شود. ما از اعتقادات پدر اطلاع داشتیم از اینکه جانش را برای حضرت زینب (س) میدهد.💪
@ebrahimdelha🌺
#ادامه_دارد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#شهید_مدافع_حرم_شهید_دادمحمد_رحیمی_تیپ_فاطمیون
خوب به یاد دارم هر روز عصر جمعه ما را در حیاط خانه جمع میکرد و برایمان روضه حضرت زینب (س) میخواند 😭و همه ما هم گریه میکردیم.
در نهایت پدر رفت❤️🍃
رفت و بعد از دو ماه و نیم بازگشت. وقتی آمد مرخصی ما او را به زور و اصرار نگه داشتیم.
فامیل به او میگفتند پنج تا بچه را رها کردی به امان خدا و رفتهای. . .
او هم گفت باشد دیگر نمیروم.
اما پدر آرام و قرار نداشت. همش در خانه راه میرفت و میگفت شماها نمیگذارید که من بروم.
من آنجا کار دارم چرا ماندهام اینجا؟ من عجله دارم. و دوباره راهی شد...
تا اینکه ماه محرم دو شهید از اولین شهدای مدافع حرم از لشکر فاطمیون را آوردند. دیدن تشییع پیکر این بزرگواران پدر را هوایی کرد. همزمان هم دوستان و همرزمانش تماس گرفتند که چرا نیامدی آقای رحیمی؟
ما لباسهای رزمت را شسته و آماده کردیم. پدرم خیلی هوایی شد. اصرارهای ما هم دیگر فایدهای نداشت مادر میگفت پدرتان یک جوری شده است، نمیتوانید جلوی پدر را بگیرید ایشان حتماً باید برود. شب قبل از اینکه مادر اجازه رفتن به پدر بدهد خوابی میبیند. خواب دیده بود که دو کاروان به سمت کربلا در حال حرکت هستند و مادر جلوی این کاروانها را گرفته و نمیگذارد که آنها حرکت کنند. اما یک آقای اسب سوار سبزپوش با دو خانم به سمت مادر میآیند و میگویند:
این کاروان به کربلا نزدیک شده است.مادر سرش را که بلند میکند آن طرف گلستان شهدای اصفهان را که تا به حال هم به آنجا نرفته بود میبیند و گنبد امام حسین و بینالحرمین را مشاهده میکند. آن بزرگواران میگویند:
این کاروان به کربلا نزدیک شده باید بگذارید برود. شوهر تو پرچمدار این کاروان است. مادر پدر را در حالی که پرچم در دست دارد میبیند. فردا صبح مادر اذن جهاد را به پدر داد و پدر در میان اشک و دلتنگی خانواده راهی شد. من و مادر پدر را به ترمینال رساندیم، اما گویی مادر دل از پدر نمیکند😭😔 برای همین تا شاهینشهر به دنبال اتوبوس بابا رفتیم.
@ebrahimdelha🌺
#ادامه_دارد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃