eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺 🌞امروز چهارشنبه 💫۱۳ برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش 💫۷ ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق 💫۴ دسامبر ۲۰۱۹ میلادی 🥀ذڪر روز🥀 ⚘یا حَیُّ یا قَیّوم⚘ ⚘ای زنده، ای پاینده⚘ #ختم_قرآن 🔸صفحه ۴۵۱ 🔸جزء ۲۳ جهت سلامتی #امام_زمان_عج #مقام_معظم_رهبری هدیه به روح #امام و #شهدای_والامقام 💔اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج💔 ╔═─┅─═🍂🥀🍂═╗ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╚═─┅─═🍂🥀🍂═╝ 🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣آه ای شهــیدان خدایی ... چہ کسے #دعوت_نامۂ شما را امضــاء ڪرده✍ است ❣ڪہ هزار سال🗓 هم بگذرد #فراموش نمےشویـد ... #شهدا_گاهی_نگاهی🕊🌷 #اللهم_الرزقنا_شهادت #دوست_شهیدم ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @ebrahimdelha 🕊 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
AC_۱۹۱۲۰۱۱۵۵۱۲۲.mp3
2.64M
لطفا این فایل رو گوش بدین وتا جایی که میتونید نشر بدین به خاطر خونهای بی گناهی که این چند روز وتوی این چهل سال ریخته شده. استاد حسن عباسی🌷 🌺🍂🌺🍂🌺🍂 @ebrahimdelha 🌺🍂🌺🍂🌺🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#کلام_شهید شهادت شربتی است که هر کس توان آنرا ندارد که بنوشد مگر اینکه بتواند در یک لحظه خود را از تمام قید و بند ظاهری اعم از مال و جان خود گذشته و در راه حق علیه باطل فدا کند... این راه راه سعادت و راه رسیدن به پیروزی است... 🌹شهید احمد جعفرنژاد ╭─┅═🍁🥀🍁═┅─╮ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╰─┅═🍁🥀🍁═┅─╯ 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🕊خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : یکی از ار
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🕊خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : قرار بود چند نفر👥 از سازمان به عنوان خدمه همراه مان بیایند. چشمم آب نمی خورد که به درد کار بخورند و آبی ازشان گرم شود. آدم های سفارشی که سازمان ها معرفی شان می کردند، معمولاً کار نمی کردند. وقتی دیدمش با خودم گفتم «ای داد و بیداد😟! اینکه از بس لاغره، جون نداره برای ما کار کنه.» چیزی بهش نگفتم. سخت ترین کار را انتخاب کرد. سینی های غذا را می چید توی هیتر تا گرم بماند، وقتی زائرها از حرم می آمدند، توزیع می کرد. تازه این کارش که تمام می شد می رفت انبار آشپزخانه و سردخانه. به مسئول انبارداری کمک می کرد. وظیفه اش نبود، ولی می رفت. آخر سفر مسئول انبارداری دیوانه ی😍 اخلاق و رفتارش شده بود. اذان گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. مصطفی هنوز نیامده بود. برگشتم مثل همیشه کله اش را کرده بود داخل جا مهری و مهرها رو زیر و رو می کرد. فوت کرد و یکی را داد دستم. گفتم«این چیه؟» بشکن زد😌، گفت: «مهر کربلاست. بگیر حالشو ببر! خیلی وقت ها روی مهرها ننوشته  تربت کربلا. گفتم «از کجا فهمیدی مهر کربلاست؟» گفت «مهر کربلا از قیافش پیداست.... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🕊خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن از زبان دوستان شهید : قرار بود
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🕊خاطراتی از زبان همسر شهید: خواستگاری که آمد، نه سربازی رفته بود، نه کار داشت. خانواده ام قبول نکردند. گفتند«سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی ، بیا حرف بزنیم دو سال آن قدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضی شان کرد😊 کمی بعد از ازدواج، با قانون قد و وزن معاف شد؛ بس که لاغر بود و قد بلند توی سازمان انرژی اتمی هم مشغول شد. مهریه را خانواده ها گذاشتند؛ پانصد تا سکه ولی قرار بین من و مصطفی چهارده تا😉 سکه بود. بعد از ازدواج هم همه ی سکه ها را بهم داد مراسم عقد و عروسی را خانه ی خودمان گرفتیم ؛ خیلی ساده😇 رفقایم توی بسیج فهمیده بودند مصطفی ازم خواستگاری کرده. از این طرف و آن طرف به گوشم می رساندند که «قبول نکن😕، متعصبه». با خانمها که حرف میزد، سرش را بالا نمیگرفت. سر برنامه های بسیج اگر فکر می کرد حرفش درست است، کوتاه نمی آمد. به قول بچه ها حرف، حرف خودش بود. معذرت خواهی در کارش نبود. بعد از ازدواج، محبتش❤️به من آنقدر زیاد بود که رفقایم باور نمی کردند این همان مصطفایی باشد که قبل از ازدواج می شناختند. طاقت نداشت سردرد من را ببیند. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🌸 نماز اول وقت امام خمینی(ره)🌸 ✍ وقتی شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو بودند. نزدیک به سیصد الی چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختی گذاشتند و امام روی آن نشستند. تمام دوربینها کار می کرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سؤال بکنند. دو یا سه سؤال از امام پرسیده شد که صدای دلنشین اذان برخاست. امام بلافاصله آنجا را ترک کردند و فرمودند: «وقت فضیلت نماز ظهر می گذرد». تمام حاضرین از اینکه امام در ظاهر، بی جهت صحنه را ترک کردند متعجب شدند. شخصی از امام خواهش کرد که: چنین موقعی کمتر پیش می آید و شما اکنون می توانید صدای خود را به جهان برسانید، بسیار مناسب است که حداقل به چهار پنج سؤال دیگر پاسخ دهید. امام با قاطعیت فرمودند: «به هیچ وجه نمی شود» و به سوی مصلای خود رفتند.  (به نقل از سید احمد خمینی) #نماز_اول_وقت #الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج💔 <><><><>🌷<><><><> 🍁 @ebrahimdelha 🍁 <><><><>🌷<><><><>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️(شهیدابراهیم هادی)♥️ 🌸به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد.😊🌱 اسراف در زندگیش راه نداشت.😍✨ تا می توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد. ✋🏻😌از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد.🕊 یادم هست پشت باشگاه صدری، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود.🍞 نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! 😐☹️نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت. و همینطور که دور هم نشسته بودیم، شروع به خُرد کردن نان نمود.😳🙊 حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! 😱😶چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. 🤗🙃پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود. 😄🌟✋🏻 📚 سلام بر ابراهیم۲/ص۱۴۷ ╭─┅═🍁🥀🍁═┅─╮ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╰─┅═🍁🥀🍁═┅─╯ 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_یازدهم
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 2⃣1⃣ پتوراڪنارمیزنم،چشمهایم راریزو ب ساعت⌚️ نگاه می ڪنم."سه نیمه شب!" خـــــاابم نمیبرد...نگران حال پدربزرگم.. زهراخانوم آخرڪارخودش راڪرد ومراشب نگه داشت... ب خود میپیچم... دستشویی درحیاط ومن ازتاریكی میترسم! تصـــــورعبورازراه پله ورفتن ب حیاط لرزش خفیفی ب تنم میندازد..بلندمیشم ،شالم راروی سرم میندازم وباقدمهای آهسته ازاتاق فاطمـــــه خارج میشم دراتاقت بسته است..حتمن آرام خـــــاابیده ای! ی دست راروی دیوار وبااحتیاط پله هاراپشت سرمیگذارم. آقاسجادبعدازشام برای انجـــــام باقی مانده ڪارهای فرهنگی پیش دوستانش ب مسجد🕌رفت..تووعلی اصغردر ی اتاق خـــــاابیدید و من هم همراه فاطمـه.. سایه های سیاه،👤ڪوتاه وبلنداطرافم تڪان میخورند..قدمهایم راتندترمی ڪنم ووارد حیاط میشوم. /چندمترفاصلس یاچندڪیلومتره؟؟😰/ زیرلب ناله می ڪنم:ای خـــــداچقد من ترسووووام!... ترس ازتاریڪی راازڪودڪی داشتم. چشمهایم رامیبندم و میدوم سمت دستشویی ڪ صدایی سرجا میـــــخ ڪوبم می ڪند!😧 صـــــدای پچ پچ...زمزمه!!.. "نکنع...جن!!!😱" ازترس ب دیوارمیچسبم وسعی می ڪنم اطرافم رادرآن گنگـی وسیاهی رصـــــدڪنم!👀 اماهیـــــچ چیزنیست جزسایه حوض ،درخت وتخت چوبی!! زمزمه قطـــــع میشودوپشت سرش صدایی دیگر...گویی ڪسی داردپاروی زمین می ڪشد!!! قلبـــــــم گروپ گروپ میزند،گیج ازخودم میپرسم:صدا ازچیهههه!!!! سرم رابی اختیاربالامیگیرم..روی پشت بام.سایه ی .. ی مرد!!! ایستاده و ب من زل زده😨!!نفسم درسینه حبس میشود. ی دفعه مینشیند ومن دیگر چیزی نمیبینم!!بی اختیاربای حرڪت سریع ازدیوارڪنده میشوم وسمت درمیدوم!! صـــــدای خفه درگلویم رارهامی ڪنم: 🗣دززززدددد...دزد رو پشت بومهه..!!!دزدد..!! خودم راازپله هابالامی ڪشم !گریه وترس باهم ادغـــــام میشوند.. _ دزد!!! دراتاقت باز میشع وتوسراسیمه بیرون می آیی!!! شوڪع نگاهت راب چهره ام میدوزی!! سمتت می آیم ودیوانه وارتڪرارمی ڪنم:دزددد...الان فرااارمی ڪنههه _ ڪووو!! ب سقف☝️ اشاره می ڪنم وبالڪنت جواب میدهم:رو...رو...پش...پشت...بوم..م.. فاطمـــــه وعلی اصغرهردوباچشمهای نگران ازاتاقشان بیرون می آیند.. وتو باسرعت ازپله ها پایین میدوی... ♻️ ... 💘 @ebrahimdelha
🌷نماز شب🌷 اگر کسی می ترسد شب خواب بماند و نتواند #نماز_شب بخواند همان سر شب نماز شب را بخواند بعضی ها ساعت ۲ شب می خوابند یا بعضی ده شب همون موقع دو رکعت نماز شب را مانند نماز صبح و یک رکعت نماز وتر را بخوانند و بخوابند چون قبل از وقت است همین را بخوانید و بخوابید اسمش جزء نماز شب خوان ها ثبت می شود. #دکتر_رفیعی 🌺🍂🌺🍂🌺🍂 @ebrahimdelha 🌺🍂🌺🍂🌺🍂