فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀••
بر کوچههای مُردهی این شهر جان بـده
با عــطر پرچمـــت دلما را تـــکان بـده
#بویمحرم/#دو_روزتامحرم🏴
#کمک_برای_موکب👆
+قبول باشه/حاجت روا باشید🌱
مطمئن باشید این ۵۰ هزار تومان های با اخلاص شما
عزیزان از میلیون ها تومان ارزشش بیشتر هست✨
#اجرتون_با_سیدالشهدا💚
کربلا روزیتون😍
شما عزیزان جهت خریداری وسایل میتونید
درحد توان کمک کنیدو بانۍ بشید👇👇
°•[
6104337339003897°•[احمد خدابنده لو بزنیدروشمارهڪارت،ڪپۍمیشه😊 این کار باقیاتٌالصالحاتی براۍ شما و اموات شماست👌 آیدۍخادمڪانالجهتهماهنگۍبا بانیانوارسالفیش↯ @ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانالموڪبمردمیمعراجالشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|﷽|•
°يَااَيُّهَااَلْعَزيز...
❪هَـر كَـسي دَر پۍ آن اَست بِه جايۍ بِـرِسَـد
سَر نَهادَن بِه كَفِ پاي تو ما را خوشتر...❫
°‹بابیاَنتَوَامۍیـٰااباصالحالمَھدی›°
#اَللّٰھُمَّعجِّلَلِوَلِیِّڪَالفَࢪَج°♥️°
#سهشنبههایمهدوی°🍃°
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ از آنجا به بعد دیگر شدیم رفیق صمیمی ساعتهای زیادی با هم بودیم
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
با بدبختی همان شب برای یک پرواز دیگر دو تا بلیت گرفتیم لحظه آخری بودیم و کارت پرواز نداشتیم. انگار سوار مترو شده بودیم. دستمان را گرفته بودیم به محفظه ی بار بالای صندلی ها و ایستاده بودیم وسط راهرو هواپیما از خجالت زیر نگاه مسافرها داشتیم آب میشدیم وسط این بی آبرویی خانم مهماندار اسم ما دو نفر را توی بلندگو صدا کرد. من که تکان نخوردم زدم روی شانه ی نوید و گفتم: «هرکی بستنی بیشتر خورده خودش بره مهماندار به نوید گفته بود یک صندلی خالی جلوی هواپیماست و یکی هم توی کابین خلبان خلاصه آن بستنی های اضافه آن شب نوید را برد نشاند بغل دست کاپیتان پروازنوید درشت تر از من بود؛ ولی هر دو خوش خوراک بودیم چقدر رستوران رفتیم با هم نوبتی حساب میکردیم یک بار نوبت من بود نوید آمد جلو گفت: «بذار من حساب کنم داداش! من هم بی معطلی گفتم باشه تو حساب کن.»
بعد از شهادت دیدم توی دفترچهی محاسبه ی اعمالی که برای خودش داشت نوشته بود محاسبه ی اعمال ۱۳۹۵/۱۱/۲۳صبح بیدار شدم رفتم سر کار همه چی خوب بود ظهر بود که از سر کار با علی برگشتیم تنبلی ،کردم از آنجا با علی رفتیم ناهار خوردیم پول ناهار را من حساب کردم و یه کم بهم سخت گذشت اومدیم درمانگاه به کم جو و غرور من رو گرفته بود دوباره برگشتیم خونه تا نماز مغرب بعدش به خانمم نگفتم خونه هستم و خودش اومد هیئت خونه ی آقا مرتضی. بعد هیئت کمی زیاد خندیدم. خانمم رو رسوندم و برگشتم گاز نزدم و با بنزین اومدم و به بابا کلک زدم شش مورد نارضایتی داشتم.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتدوازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°♥🌾°
به مادرش گفت که با اعزامم موافقت شده.
او هم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه
کرد، شاید که بابک منصرف بشود اما بـابـک
تـصمیمش را گـرفته بود، گـفت من حـضرت
زیــنب (س) را خواب دیدم دیگر نمی توانم
اینجا بـمانم باید بروم ســوریه. این قــضیه
رفتنم هــم مال امـروز و دیـروز نیست مـن
چند ماه است که تصمیمم را گرفته ام.
حتی شنیدم که به او گـفته اند که چـطور
می خواهی مادرت را تنها بگذاری و بروی
بابک هم گفته مادر همه ما آنجا در سوریه
است، مــن بروم ســــوریه کــه بی مــــادر
نمی مانم، می روم پیش مـــادر اصلی مان
حــضرت زیــنب (س)💚
#شهیدانه🌱/#شهیدبابکنوری🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🏴•
-سرم خاک کف پایِ حسین است
-نجاتِ اهلِ عالم با حـسین است
-صلیاللهعلیکیااباعبدالله-
#محرم/#لبیکیاحسینـ✋
•|﷽|•
دل اگـــر نذر حـــسین است خــریدن دارد
اشك اگر مال حسین است كه ریختن دارد
هـــمه ی عـــالـم و آدم به فــدایت اربــاب
غـــم اربــــاب به دلــها چه كـــشیدن دارد
«اللّهُمَ اَرزُقنـٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن»
#محرم/#امام_حسین🖤
#نذر_فرهنگی_🌱
#پروفایل_محرم_بخشاول🏴
ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت🖤
شما عزیزان میتوانید برای نشان دادن ارادت
خود به شهدا یکی از پروفایل ها رو با طرح
شهید دلخواه انتخاب کنید و ایام محرم روی
پروفایلتون قرار دهید✌️
#محرم_با_شهدا🥀