eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
37هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 توصیف های زیبایی هست 👌 اجرتون با داداش ابراهیم🌷 به نیت شهید هادی و همه کسانی که در چالش شرکت کردند یک صلوات بفرستیم(:🌱 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°|﷽|°• ان‌شاء‌الله‌ به‌ امید‌ خدا‌‌ و مدد شهدا قصد‌ داریم‌ مـــــیلاد حــــضرت مـــــــعصومه (س) ۲۰ و ۲۱ اردیـبهشت موکب‌ بـرپا‌ کنیم⛺️ 🌷پذیرایی موکب: شیرینی 🍩 شربت🥤 چای☕️ ۸۰۰۰ پرس غذا 🍽 شما‌ عــــزیزان‌ مــــی‌تونید‌ در‌حــد توان کمک کنید و در این موکب شریک بشید😇 ⇣⇣ " 6104337339003897 💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 °•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽• شهدای مدافع حرم اگر نبودند🕊 ماباید حالا با عناصر فتنه گر خبیثِ دشمن اهل بیت و دشمن مردم شیعه در شهرهای ایران میجنگیدیم.. ❗️ -مقام معظم رهبری- 🌹
~🪴~ بابک بچه چهارم خانواده بود که پس از سپری کردن تحصیلات اولیه در شهر رشت سپس در مقطع کارشناسی ارشد دریکی از دانشگاه‌های تهران در رشته حقوق قبول شد👌 و برای اینکه بتواند خدمتی به مردمش انجام دهد داوطلبانه در هلال‌احمر نیز مشغول به خدمت بود 🚶‍♂وی جوان امروزی بود، اما غیرت دینی داشت و همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسین (ع) رساند 🥲 زیرا او همیشه به خانواده می‌گفت که خانم حضرت زینب (س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم.😇 او با تیپ امروزی خود همیشه خندان و خوش‌تیپ و پر از شور زندگی بود اما به دلیل اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه این‌ها گذشت و عاشقانه پر کشید.🥺 🌱 ...
《🇮🇷🇮🇷》 فرزند شهید: پدرم به نماز اول وقت به حـجاب و به حــــــــیا تاکـــــــید داشــــتند💯 و بعد از نماز به امام حسین «ع» حتما سلام می دادند💚✋ 🕊 ...
:: خیر مـــقدم عـــرض میکنیم خدمت همسر محـــــترم شـــــهید القــــدس ســــردار حسین محمدی که به تازگی به کانال پیوستند💐 به زودی با همسر شهید مصاحبه آنلاین خواهیم داشت✌️ خداروشکر میکنیم و خوش حالیم از اینکه خانواده شهدا در جمع مون هستند😍🤲 ::
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊.. ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍 •| تم شهید عماد مغنیه |• 📲 / .
:: با تـوجه به نظرات شما امــــشب مـــــستند مجید بربری " شهید مـــــجید قــربانخانی " تقدیم نگاه تون میشه 🎥 ✌️(: ::
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🌷|• گر چه من سرباز هیچ و ساده ام سر خوشم مهدی (عج) بود فرمانده ام✨ گر چه مهدی (عج) بود غایب ولی سر خوشم بر نایبش سید علی💚 🌼 ••
♥️ مگه مــیشه شهدا هادی مــتوسل بشی و دست خالی برگردی😉😍 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸 🕊 رفاقت ما با هادی ادامه داشت تا اینکه یک روز تماس گرفت. پشت تلفن فریاد می زد و گریه میکرد بعد هم خبر عروج ملکوتی سید علی مصطفوی را به من داد. سال بعد همه ی دوستان را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سید علی مصطفوی چاپ شود. او همه ی کارها را انجام می داد اما می گفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید. کتاب همسفر شهدا منتشر شد. بعد از سید علی هادی بسیار غمگین بود. نزدیک ترین دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هادی بعد از پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن به نام پدر راهی حوزه ی علمیه شد.تابستان سال ۱۳۹۱ در نجف گوشه ی حرم حضرت علی البلاد او را دیدم. یک دشداشه ی عربی پوشیده بود و همراه چند طلبه ی دیگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادی خودتی؟! بلند شد و به سمت من آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. با تعجب گفتم: اینجا چی کار می کنی؟ بدون مکث و با همان لبخند همیشگی گفت: اومدم اینجا برا شهادت! خندیدم و به شوخی گفتم برو بابا جمع کن این حرفا رو در باغ رو بستند کلیدش هم نیست دیگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن. دو سال از آن قضیه گذشت تا اینکه یکی دیگر از دوستان پیامکی برای من فرستاد که حالم را دگرگون کرد او نوشته بود: «هادی ذوالفقاری، از شهر سامرا به کاروان شهیدان پیوست. برای شهادت هادی گریه نکردم؛ چون خودش تأکید داشت که اشک را فقط باید در عزای حضرت زهرا ام ریخت. اما خیلی درباره ی او فکر کردم. هادی چه کار کرد؟ از کجا به کجا رسید؟ او چگونه مسیر رسیدن به مقصد را برای خودش هموار کرد؟اینها سؤالاتی است که ذهن من را بسیار به خودش درگیر نمود و برای پاسخ به این سؤالات به دنبال خاطرات هادی رفتیم. اما در اولین مصاحبه یکی از دوستان روحانی مطلبی گفت که تأیید این سخنان بود. او برای معرفی هادی ذوالفقاری :گفت وقتی انسانی کارهایش را برای خدا و پنهانی انجام دهد خداوند در همین دنیا آن را آشکار می کند. هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است. او گمنام فعالیت کرد و مظلومانه شهید شد. به همین دلیل است که بعد از شهادت شما از هادی ذوالفقاری زیاد شنیده ای و بعد از این بیشتر خواهی شنید. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .
. 🌟 فراخوان جذب خادمین جهادی شهدا 🌟 دوست داری خــــادم مـــجازی شهدا بـــشی ؟؟؟ به ادیتورهای خانم خلاق و با استعداد نیاز داریم✌️ 🎨 اگر در زمینه ساخت کلیپ و عکس‌نوشته مهارت داری و می‌خوای به شهدا خـدمت کنی همین حالا اطلاع بده 😍👇 🔗 @ya_fatemat_al_zahra .
31.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••📽•• 🕊مــستند مــــجـید بـــربــــری ( شــهید مــجید قــربانــخانی ) ⃣ ❣@ebrahim_babak_navid_delha
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••📽•• 🕊مــستند مــــجـید بـــربــــری ( شــهید مــجید قــربانــخانی ) ⃣ ❣@ebrahim_babak_navid_delha
•°|﷽|°• ان‌شاء‌الله‌ به‌ امید‌ خدا‌‌ و مدد شهدا قصد‌ داریم‌ مـــــیلاد حــــضرت مـــــــعصومه (س) ۲۰ و ۲۱ اردیـبهشت موکب‌ بـرپا‌ کنیم⛺️ 🌷پذیرایی موکب: شیرینی 🍩 شربت🥤 چای ☕️ ۸۰۰۰ پرس غذا 🍽 شما‌ عــــزیزان‌ مــــی‌تونید‌ در‌حــد توان کمک کنید و در این موکب شریک بشید ⇣⇣ "
6104337339003897
💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 °•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~[﷽]~ دلم یک دنیـا میخـواهد شبیه دنیای تو❤️🍃 که همه چیـزش بـوی خـدا بدهد...(: 🍀 🥰 .
. 😍 💌 سلام و روز بخیر من مدتها بود اسم ابراهیم هادی رو جسته گریخته شنیده بودم یه روز تو ایتا میچرخیدم ناخوداگاه با کانال شما برخورد کردم همیشه کرامت شهدا رو میخوندم چند شب پیش برا خواهر همسرم مشکلی پیش اومد که داشت منجر به طلاق و جدایی میشد پدرشون هیچ جوره رضایت به صلح نمیدادند. من یه آن یاد ابراهیم هادی افتادم با تمام وجودم صداشون کردم داداش ابراهیم یه نظری کن تا این مشکل بزرگ حل بشه و پدرشوهرم رضایت بده که دخترش بره سرخونه و بچه هاش نذر چله حدیث کسا کردم. باورتون نمیشه به یک ساعت نکشید که پدر شوهرم رضایت به رفتن دخترش داد مادر همسرم و اون یکی از خواهرشوهرم نذر منو شنیده بودند اصلا باورشون نمیشد داداش ایراهیم به این سرعت نذر من رو شنیده باشند. داداش ابراهیم خیلی دوستت دارم❤️🌹 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra .
~🌷~ دستنوشته شهیده: کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو نادیده نگیری و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضور او همیشگی است!... «انتَ فی قَلبی یا اَباصالِح» 🌱 🌹 .
:: سلام و نور خدمت شما رفقای شهدایی 🌟 یک دختر خانم گنبدی فوت کرده و هزینه ترخیص جـــسد و دفــن و کــــفن ندارند😢 💯 شما عزیزان میتونید در حد توان کمک کنید تا این هزینه جمع و روح این دخترخانم شاد بشه 👈"
6104337339003897
💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 به نیت اموات تون هم میتونید کمک کنید🖤 .
رفیق شهید.mp3
2.52M
◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ خـــــیلی بَده آدم یـــک رفـــیقِ شهید نداشته باشه 🤷‍♂ ‼️ « الرفیق ، ثم الطریق♥️ » |🎧| @ebrahim_babak_navid_delha .
. رفقا خواهرشون هم مریض هستند و در حال هــــماهنگی هــستیم که برای درمان به بــــیمارستان تـــــهران منتقل کنیم 🥀 سادات هستند....🍃 یا علی بگید و در حد توان تون کمک کنید 🙏 اگر موقع واریزی این کارت خطا داد👇 [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت میتونید واریز کنید👇 [
5892101511294999
عسگری/سپه ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
🌱 📚 این کتاب روایت زهرا ردائی و درباره تصمیم مادری است که حاضر می‌شود جگرگوشه‌هایش را بردارد و برود توی دل جنگ، آن هم در کشوری غریب، همچینن شاهد جدایی دختر جوان غوطه ور ناز ونعمت را از زندگی در آغوش گرم خانواده و رهسپاری به ناامنی یک شهر جنگی را در «پله ها تمام نمی شدند» می‌خوانید. ـــــــــــــــــــــــــــ 🔹قیمت کتاب 60/000ت 🔸قیمت با تخفیف 55/000ت 🔺هزینه ارسال 25/000 ★᭄ꦿ↬ثبت‌سفارش: @hasibaa2 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/ 🕊 در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم‌ روزگار خانواده ما به سختی می گذشت. هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود که پدرم را از دست دادم. سختی زندگی بسیار بیشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شدیم. یک بچه یتیم در آن روزگار چه می کرد؟ چه کسی به او توجه داشت؟ زندگی من به سختی میگذشت چه روزها‌و شبها که نه غذایی داشتم نه جایی برای استراحت تا اینکه با یاری خدا کاری پیدا کردم یکی‌از بستگان ما از علما بود. او از من خواست همراه‌ایشان باشم و کار هایش را پیگیری کنم. تا‌سنین جوانی در تهران بودم و در خدمت ایشان‌فعالیت می کردم. این هم کار خدا بود که‌سرنوشت ما را با امور الهی گره زد. فضای معنوی‌ خوبی در کار من حاکم بود بیشتر کار من د ر‌مسجد و این مسائل بود. بعد از مدتی به سراغ‌ بافندگی رفتم چند سال را در یک کارگاه بافندگی‌گذراندم. با پیروزی انقلاب به روستای خودمان بر‌گشتم با یکی از دختران خوبی که خانواده‌ معرفی‌ کردند ازدواج کردم و به تهران برگشتیم.خوشحال بودم که خداوند سرنوشت ما را‌ در خانه‌ی خودش رقم زده بود! خدا لطف کرد و ده‌ سال در مسجد فاطمیه در محله ی دولاب تهران‌به عنوان خادم مسجد مشغول فعالیت شدیم. حضور در مسجد باعث شد که خواسته یا‌ ناخواسته در رشد معنوی فرزندانم تأثیر مثبتی‌ ایجاد‌ شود. فرزند اولم مهدی بود؛ پسری بسیار خوب و با‌ ادب، بعد خداوند به ما دختر داد و بعد هم در‌ زمانی که جنگ به پایان رسید، یعنی اواخر سال‌۱۳۶۷ محمد هادی به دنیا آمد. بعد هم دو دختر‌دیگر به جمع خانواده ی ما اضافه شد. روزها‌ گذشت و محمدهادی بزرگ شد. در دوران دبستان‌به مدرسه ی شهید سعیدی در میدان آیت الله سعیدی‌رفت. هادی دوره ی دبستان بود که وارد شغل‌مصالح فروشی شدم و خادمی مسجد را تحویل‌دادم. هادی از همان ایام با هیئت حاج حسین‌سازور که در دهه ی محرم در محله ی ما برگزار می‌شد آشنا گردید. من هم از قبل، با حاج حسین‌رفیق بودم.با پسرم در برنامه های هیئت شرکت می‌کردیم ‌پسرم با اینکه سن و سالی نداشت اما در‌تدارکات هیئت بسیار زحمت می کشید. بدون‌ادعا وبدون سر و صدا برای بچه های هیئت‌ وقت می گذاشت.یادم هست که این پسر من ازهمان‌دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان می داد. رفته بودچند تا وسیله ی ورزشی تهیه کرده و صبح ها مشغول می شد. به میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بود بارفیکس می زد. با اینکه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزیده شد. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha