15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طوفان_الاقصی
#سنصلی_فی_القدس
#القدس_لنا
ما مسلمانیم ، القدسُ لنا
نسل سلمانیم ، القدسُ لنا
شعرِ #حاج_ابراهیم_سنائی
با نوای مداح جوان رامهرمزی
#حاج_محمد_کریم_زاده
✅ عضویت در کانال اشعار شاعر آئینی و حماسی حاجابراهیم سنائی در محیط ایتا👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوق خویش معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
خوزستانیها دودشان زیاد است اما سوزشان کم
امروز ، جمعه دوازده آبان آقای حاجحسین یکتا در همایش فعالان عرصهی هیئت گفت:
شما خوزستانیها نفت دارید ، نیشکر دارید اما متاسفانه دودتان زیاد است و سوزتان کم
جملهی مذکور یعنی ادعای شما زیاد است در حالیکه اهل عمل نیستید .
از توهین جناب یکتا به خوزستانیهای هیئتی که بگذریم باید عرض کنم او راست میگوید .
شرکت ملی نفت در بیابانهای خوزستان لوله و مشعلهایی تعبیه فرموده که از آنها گازهای اضافی و غیر قابل استفاده را خارج و میسوزاند ، طوری که مشعلهای مذکور همواره شعلهورند و دود فراوانی منتشر میکنند .
آری سهم خوزستان از طلای سیاه همین دود و سوز آن نیز سهم سایر استانها خصوصا اهالی پایتخت است .
نیشکر را هم بعد از اینکه سوزش را تقدیم تهرانیها و سایر استانها نمودند آتش میزنند تا سهم خوزستانیها را که دود حاصل از سوزاندن است تقدیمشان نمایند .
برای همین است که ما دودمان زیاد اما سوزمان اندک است .
من احمدینژادی نیستم اما خطاب به حاجحسین یکتا باید عرض کنم اگر طرح محمود احمدینژاد مبنی بر واگذاری سه درصد از پول طلای سیاه خوزستان به این استان محروم با مخالفت مجلس مواجه نمیشد الان سوز ما هم مثل سوز شما زیاد بود .
آقای حاجحسین یکتا !
هرچه هست از شماست ، میدانی؟!
زندگی ، عاشقی ، فراوانی
الغرض حرف آخرم این است:
خوش به حالت که اهل تهرانی
✍ #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ عضویت در کانال اشعار شاعر آئینی و حماسی حاجابراهیم سنائی در محیط ایتا👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوق خویش معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
✅ شعر ، خط و امضای #آقاسی
دیروز (شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲ خورشیدی) خواهر بزرگوارم خانم #سارا_مکوندی که از فعالان فرهنگی خوزستان است ، تصویر بالا را برایم فرستاد .
با دیدن #شعر ، خط و امضای رفیق سالهای دورم مرحوم #محمدرضا_آقاسی به شدت دلتنگش شدم و خاطراتی را که با او داشتم مرور نمودم .
آلالله صلوات الله علیهم اجمعین نور واحدند اما حاجمحمدرضا خیلی مادری و شیفتهی صدیقهی کبری سلام الله علیها بود .
این روزها نیز ایام بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها را میگذرانیم و لذا به همین بهانه تصویر بالا را به اشتراک گذاشتم بلکه مخاطبان گرامی روح شاعر فقید استاد #آقاسی را به قرائت فاتحه و توحیدی مهمان نمایند .
در پایان از سرکار خانم سارا مکوندی به خاطر ارسال تصویر تشکر مینمایم .
✅ #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ عضویت در کانال اشعار شاعر آئینی و حماسی حاجابراهیم سنائی در محیط ایتا👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوق خویش معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
May 11
این که مغز بادام است
عشق من (دلآرام) است😂
نگاش که میکنم تازه میفهمم آقای سعدی چرا گفته:
هرکه دلآرام دید ، از دلش آرام رفت😂
#نوه
#مغز_بادام
#عشق_پدر_بزرگ
#دل_آرام
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
⁉️ چرا مرجعی برای رسیدگی به تخلفات شاعران آئینی و مداحها نداریم؟
صفحهی 1️⃣
معمولا آنجایی که قانون نظارت کمتری دارد تخلفات بیشتری صورت میگیرد .
علت اینکه در مراکز شهرها تخلفات رانندگی در مقایسه با حاشیههای شهرها کمتر است ، وجود پلیس است .
حتی شبها که پلیس راهوری وجود ندارد در معابری که به دوربین مدار بسته مجهزند آمار تخلفات رانندگی پائین است اما در حاشیهها و معابر دور افتاده حتی فلکهها را خلاف جهت دور میزنند ، چون نه پلیسی وجود دارد و نه دوربینی .
حتی جگرکیها مرجعی برای رسیدگی به تخلفات دارند و اگر یک سیخ جگر را بیشتر از نرخ مصوب بفروشند اتحادیه آنها را جریمه نموده و توبیخ مینماید اما چنانچه شاعر یا مداحی نرخ نجومی داشته باشد اتحادیهای برای توبیخ او نیست .
سالهاست داد میزنم مداحها و شاعران آئینی باید تحت نظارت مرجعی مثل دادگاه ویژهی روحانیت باشند اما دریغ از توجه مسئولین ذیربط .
اینجانب برای مجلسی با دوستی که شعر میخوانَد تماس گرفتم و او گفت:
به خاطر شما پنجاهمیلیون
جالب اینجاست که او شاعر خوبی نیست و لذا شعرهای شاعران دیگر را میخوانَد اما مخاطبان نمیدانند .
بگذریم .... آیا نرخ سی دقیقه شعرخوانی پنجاه میلیون است؟
حدود هفتسال پیش آقای مداح جوانی بابت یکدهه یعنی ده شب به عبارت شبی یک ساعت از بانی احمقی یکمیلیارد علاوه بر یک ویلا به قیمت ششصدمیلیون گرفته و هیچ مرجعی توبیخش نکرده ولی اگر جگرفروشی جگر را سیخی پنجاه هزار تومن بفروشد او را رسوا میکنند .
البته با احترام خاصی که برای شاغلان هر شغلی قائلم منظورم مقایسهی جگرفروشی با شعرا و مداحان نیست و خوب میدانم اگر تمام هستی را در ازای فقط یک بیت به شاعر آل الله بدهند اندکی از حق او را دادهاند اما وقتی نرخی معین نماید طلبی دیگر از ذوات مقدسه نباید داشته باشد .
البته فقط طی نمودنهای نجومی تخلف شاعران آئینی و مداحان نیست .
روضههای بیسندی که بعضی از آنها توهین فاحش به خاندان رسالت است از جمله تخلفات قشر مذکورند .
قمارباز مستی در خیال خودش شب با سیدالشهدا سر یک کیسه برنج قمار میکند و به حضرت میبازد .
فردا کیسهی برنجی را که باخته میبرد تحویل حسینیهای بدهد و کسی به او میگوید: (بانوی بزرگواری تا چند دقیقه پیش انتظار تو را میکشید اما دیر آمدی و او رفت) .
قمارباز از او پرسید: (آن زن که بود و با من چهکار داشت؟)
او گفت: (نمیدانم اما گفت به شما بگویم: من نذر برنجی را که دیشب به فرزندم باختی و برای مجلس آوردی پذیرفتم) آنگاه مرد قمارباز میفهمد که او صدیقهی کبری سلام الله علیها بوده و لذا توبه میکند .
این داستان را مداح شاخصی در برنامهی زندهی رسانهی ملی میخواند اما مرجعی نیست تا رسیدگی نماید .
از یکسو نستجیر بالله قمارباز جلوه دادن ارباب عالم و از سوی دیگر انتظار حضرت زهرا سلام الله علیها برای دیدن قمارباز مست و در نهایت اینکه صدیقهی طاهره برنجی که محصول شرطبندی و حرام بوده را پذیرفته و چه بسیار روضههای سخیفی از این دست که میخوانند و اگر مستمعی سند تقاضا نماید به تریج قبای حضرت مداح برمیخورد ، البته کمتر مستمعی پیدا میشود که زیر بار اراجیفی از این دست نرود و متاسفانه مستمعین امروزی با سرفهی مداح هم اشک میریزند و چنان مسخ مداحان سلبریتی شدهاند که بیچون و چرا هر روضهای میپذیرند .
داییهای حضرت عباس آمده بودند در خانهی امام علی که سری به خواهرشان امالبنین (علیهم صلوات الله) بزنند در حالیکه خواهر آنها عباس بن علی را حامله بود .
حسین بن علی سلام الله علیهما که بچه بود در حیاط خانه بازی میکرد و هرگاه از مقابل در رد یا وارد اتاق میشد امالبنین علیها صلوات الله به احترامش از جا برمیخاست .
برادران او که شاهد ماجرا بودند ، عرض کردند: (تو بارداری و صلاح نیست در برابر کودکی برخیزی) .
امالبین علیها السلام فرمود: (دست من نیست ، طفلی که در رحِم او را حمل میکنم مرا برمیخیزاند) .
دو برادر او که دو پهلوان عرب بودند به او گفتند: (اینبار اگر حسین از مقابل در رد یا وارد خانه شد دو بازوی تو را گرفته ، نمیگذاریم از جا برخیزی) و چنین نمودند اما به محض ورود کودک که حسین علیه السلام باشد عباس از بطن مادر آن سه نفر را به احترام برادر از جا بلند کرد) .
این روضهی افسانهای و تخیلی را حقیر از زبان مداح شاخصی شنیدم و آنچه بیش از روضه حیرتآور بود تائید پامنبریها با صلواتِ بلند بر محمد و آل محمد بود .
ادامه را در صفحهی بعدی بخوانید👇
صفحهی 2️⃣
اولا امالبنین علیها السلام از معرفت والا و بالایی برخوردار بود و نیازی نبود عباس احترام حسین بن علی را به او بیاموزد .
ثانیا اگر گفته باشد: (دست من نیست ، طفلی که او را باردارم مرا برمیخیزاند) ادبش را به چالش میکشد در حالیکه امالبنین نهایت ادب بود در برابر فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها .
ثالثا آقای مداح و پامنبریهای بیسواد او بیست و سه سال اختلاف سن سیدالشهدا و حضرت عباس علیهما صلوات الله را هم مد نظر نداشتند .
چند سال پیش یکی از هیئتهای استان کرمان از دو مداح آل الله دعوت میکند تا پنجشب اول محرم از یکی و پنجشب دوم از دیگری استفاده نماید .
شب پنجم پاکت مداح اولی را میدهند اما محتوای پاکت او را خوش نیامد .
اعضای هیئت کرمانی میگویند: (حق شما بیش از اینهاست اما بضاعت ما ناچیز است) و در نهایت آقای مداح اولی با مداح دومی که علَی الوعده فردا باید میآمد تماس گرفته ، به او میگوید: (فردا نیا ، اینها بضاعتشان ناچیز است) .
و چه زیبا فرمود امام باقر علیهالسلام:
شیعتنا ثَلاثَةُ اَصناف ، صِنفُُ یَأکُلونَ الناس بِنا .....
شیعیان ما سه گروهند .
گروهی مردم را به نام ما میچاپند.....
خلاصه تخلفات بسیاری وجود دارد اما فضای ایتا مجال کافی برای نوشتن ندارد ، فقط دوباره پیشنهاد خویش را یادآور میگردم که اوضاع نابسامان ستایشگری سامان نمییابد الا اینکه مرجعی برای رسیدگی به تخلفات آنها مشخص گردد و ترجیح من این است که دادگاه ویژهی روحانیت مسئولیت نظارت بر عملکرد شاعران آئینی و مداحها را به عهده بگیرد .
و السلام علیکم و رحمة الله
✍ #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ برای عضورت در کانال اشعار حاجابراهیم سنائی روی (تیغ و زیتون) کلیک کنید .
🔲 فرازی از یک مثنوی
پیشکش به روح آسمانی و مقدس پرچمدار کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها
تو آفریده شدی تا که بار غم بکشی
ز چار سالگی آوارگی ، ستم بکشی
تو آفریده شدی تا که رنج را بخری
و سهم چشم تو باشد همیشه دربدری
شبی که زاده شدی کوه تا کمر خم شد
چهار فصلِ تو همرنگ با مُحرم شد
تو از قبیلهی درد از نژاد اندوهی
و در تحملِ اندوه مثل یک کوهی
عجین نموده گِلت را خدا به درد ای گل !
و جز تو با گُلِ دیگر چنین نکرد ای گل !
چه در وجود تو بود ای دلیلِ ایمانم؟!
که مستِ چشمِ تو شد کربلا ، نمیدانم
فدای غربتِ چشمانت ای بهارِ علی !
که در حضور تو خم گشت ذوالفقار علی !
چه نسبتیست تو را با غروب ، ای خورشید؟!
که غصه کرده به جانت رسوب ، ای خورشید !
مگر چه حضرت ساقی تو را به ساغر ریخت؟!
که روحِ سبزِ تو را با بلا به هم آمیخت
توئی که مستِ مِی از ساغری ز جنس غمی
تو سرسپردهی پیغمبری ز جنس غمی....
✅ شاعر؛ حاجابراهیم سنائی
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید .
May 11