7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین آمده از راه ، کربلا ! برخیز
شعرخوانی #حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
May 11
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشتِبام #حرم_امام_رضا علیهالسلام
بخش کوتاهی از مصاحبهی تلویزیونی و شعرخوانیِ #حاج_ابراهیم_سنائی
(رسول دادخواه خیابانی) معروف به (رسول تُرک) از قدّاره بندان و گردنکشان تهران بود .
یک شب با نوچههایش به مجلس عزاداری سیدالشهدا رفت .
اهالی هیئت اعتراض خود را با کممحلی به رسول و همراهانش ابراز کردند .
مسئول هیئت از طرف حضار رسول را از آمدن به هیئت در شبهای آینده منع کرد و به او گفت؛
(هیئت جای قدّارهبند و شرابخوار نیست)
رسول با این که میتوانست او را نابود نماید احترام هیئت را حفظ کرد و رفت ، در حالی که دلش شکسته بود .
نیمهشب مسئول هیئت در عالم رویا خیمهگاه سیدالشهدا را دید ، اما یک سگ که نگهبان خیمهها بود از ورود او جلوگیری کرد .
او میگوید ؛ در تاریکی شب دیدم سرِ آن سگ سرِ رسول ترک است .
سحرگاه فردا سراسیمه سراغ رسول رفت و خواب خود را برای او تعریف کرد و از او خواست که شب به هیئت بیاید .
رسول در حالی که مثل ابر بهار اشک میریخت چهار دست و پا دور حیاط خانه میچرخید و صدای سگ در میآورد .
او به مسئول هیئت گفت؛
امشب باید بیایی ، طناب به گردن من بیندازی و من پشت سرت چهار دست و پا به هیئت بیایم .
او به اصرار رسول پذیرفت و اینگونه رسولِ قدارهبندِ شرابخوار آزادکردهی حسین بن علی و از اولیاء خدا شد .
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
12.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارباب خوبم ! ماه عزاتو عشقه
نوحهخوانی #حاج_ابراهیم_سنائی
اهواز - مسجد امام جعفر صادق (ع)
بابت عدم هماهنگی صدا و تصویر عذرخواهی میکنم .
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔳 گنجِ رنج
غزل-مرثیه پیشکش به دردانهی اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیهما
چرا رعشه دارد صدایت رقیه؟!
چرا شور دارد نوایت رقیه؟!
تو یک کوه نوری ، تو یک گنج رنجی
که شد خاکِ ویرانه جایت رقیه !
بگریند اگر اهل عالم عجب نیست
به اندوهِ بی انتهایت رقیه !
من از خار هم کمترم بسکه خوارم
که او بوسه زد بر دو پایت رقیه !
لگد ، سنگ ، سیلی ، تشر ، تازیانه
به غربت شدند آشنایت رقیه !
سحر کردهای شام را با نگاهت
چه نوریست در چشمهایت رقیه؟!
نترس از هیاهوی طوفان سیلی
بخواب عمه دارد هوایت رقیه !
پدر با سر آمد به دیدارت ای گل !
میسر شد آخر لقایت رقیه !
یتیمی چه سخت است ، آنهم به طفلی
الهی بمیرم برایت رقیه !
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei