بشتابید ، وقت تنگ است
فیالتاخیرِ افات
نماز را میشود در غیر وقت شرعی قضا کرد یا پس از مردن نیابتی برایمان بخوانند اما رای دادن نه قضا دارد و نه میتوان نیابت داد تا بعد از مرگ برایمان بخوانند .
زمستان اگر رفت ، روسیاهی به زغال میماند .
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر
@ebrahim_sanaei
May 11
🔲 #حضور_حد_اکثری
#انتخابات_۱۱_اسفند_۱۴۰۲
باید دعا به جان همه تک به تک کنی
ما را اسیر جملهی کُنّا مَعَک کنی
ملت دوباره دشمن خود را زمین زدند
آقا ! بخند ، تا جگرم را خنک کنی
✅ شاعر: #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ تیغ و زیتون | کانال اشعار حاجابراهیم سنائی
@ebrahim_sanaei
#هیئت_حسن_جان_علیه_السلام
#اهواز کیانشهر ، خیابان الحدید ۱۱
#حسینیه_امام_حسن_مجتبی_ع
@ebrahim_sanaei
May 11
🔲 مهمان شهیدانیم
دومین کنگرهی ملی سرداران شهید خوزستان
#اهواز_۱۷_اسفند_۱۴۰۲
رفقا ! فردا شب به دعوت شهدا لبیک جانانهای بگویید .
اینجانب به سهم خویش از زحمات سبزپوشان سپاه خمینی ، علیالخصوص سردار فرماندهی سپاه ولیعصر (عج) #سرتیپ_پاسدار_شاهوارپور تشکر میکنم .
✅ #حاج_ابراهیم_سنائی
@ebrahim_sanaei
🔲 در سوگ دریا
بخش کوتاهی از مثنوی_غزل #سرداران_شهید_خوزستان
... ساقی! بریز اندوه را در ساغر امشب
برخیز ساقی ! باده را پیش آور امشب
مطرب! بساز آهنگ سرگردانیام را
آشفته ساز احساس خوزستانیام را
اینجا زمینی شعلهپرور بود روزی
معراج سرداران بیسر بود روزی
معراج از اینجا کمتر است ای اهل دنیا!
صد کعبه در یک سنگر است ای اهل دنیا!
هر خاکریزش شعلهزاری لالهخیز است
حتی زمستانش بهاری لالهخیز است
این خاک گرم از اهل دنیا کینه دارد
فریاد مظلومانهای در سینه دارد
اینجا سپاهی مستِ مست افتاده ساقی!
سر تا بخواهی _ مثل دست _ افتاده ساقی!
مستان ساغر در کف اینجا صف کشیدند
سردارها سر بر کف اینجا صف کشیدند
آنگاه پروازی بلند آغاز کردند
تا کربلا ، تا کبریا پرواز کردند
آنان که _ چون سیب از درخت _ افتاده بودند
خوب آشنا با مهر ، با سجاده بودند
آنان که سر را در سجود آورده بودند
از زندگانی هر چه بود آورده بودند
آنان که سر دادند تا ما پا بگیریم
از پای افتادند ، تا ماوا بگیریم
امشب بیا تا خیبری دیگر بسازیم
افتادهایم اما پری دیگر بسازیم
امشب بیا پرواز را از سر بگیریم
از پا گر افتادیم ، از نو پر بگیریم
ساقی! حسین* آمد ، علم برداشت آنروز
از سینه ها زنگار غم برداشت آنروز
او بود و یک دنیا شبیخون در هویزه
تفسیر بیپایان مجنون در هویزه
برخاست از جا تا شنید از حنجری سبز
فریاد "این الفاطمیّون" در هویزه
چشمان اشکآلودهاش را هر که میدید
میگفت ؛ جاری گشته کارون در هویزه
امشب بیا با رمز "یا زهرا" بنالیم
آرام شب را با جهانآرا* بنالیم
اندوه خرمشهر در من پا گرفتهست
اروند در چشمان من ماوا گرفتهست
در سینه شوری کهنه دارم ، عاشقانه
بگذار کارونی ببارم ، عاشقانه
مجنونم امشب ، بی قرارم مثل دریا
فریادها در سینه دارم مثل دریا
میخواهم امشب با جهانآرا بمانم
مرثیهای در سوگ خویش امشب بخوانم
ما مُردهایم آنان که مست از یُرزقوناند
افلاکیاند السابقون السابقوناند
در سوگ دریا گریه معنایی ندارد
اندوه در قاموسشان جایی ندارد
سردارها فهمیده بودند آسمان را
فهمیده بودند آسمانی بیکران را
سردارها تفسیر نورند ای برادر!
افتاده مردانی غیورند ای برادر!
تکبیر گویان از کنارم پر کشیدند
از عرش خود را باز بالاتر کشیدند....*
✅ شاعر: #حاج_ابراهیم_سنائی
سال ۱۳۷۹ خورشیدی
🔲 پینوشت:
* سردار شهید حسین علمالهدی
* سردار شهید محمد جهانآرا
* این مثنوی_غزل بیش از سیصد بیت است که ایتا مجال کافی برای درج کامل آن ندارد .
برای پیوستن اینجا کلیک کنید👇
تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاجابراهیم سنایی
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مطرب ! بساز آهنگ سرگردانیام را
آشفتهساز احساس خوزستانیام را
شعرخوانی #حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر
بخش کوتاهی از #شعر_سرداران_خوزستان
به بهانهی دومین کنگرهی ملی سرداران شهید خوزستان
#اهواز_۱۷_اسفند_۱۴۰۲
برای پیوستن اینجا کلیک کنید👇
تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاجابراهیم سنایی
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
🔲 دلم گرفته رفیق
غزل - به بهانهی دومین سالگرد عروج روح مطهر #سید_محسن_شفیعی
تو اهل خاک نبودی ، به آسمان سوگند
که میخورند به چشمت زمینیان سوگند
تو از صداقت آئینهها زلالتری
قسم به مِهر ، به خورشید مهربان سوگند
فروتنانه به خلق احترام میکردی
به حرمتی که تو داری در آن جهان سوگند
گرسنگان دیارت طعام میخوردند
ز دستهای کریمت ، به بوی نان سوگند
همیشه دغدغهات دردهای مردم بود
به آهِ سرد یتیمان شهرمان سوگند
مدام بود نگاهت در انتظار کسی
قسم به سهله ، به صحرا ، به جمکران سوگند
چه فکرهای پلیدی که از حسادتشان
به قصد شأنِ تو خوردند بیامان سوگند
ولی عزیزترت کرد دست لطف خدا
چنان که میخورد آدم به نامتان سوگند
نگشت قدر تو معلوم بر کسی سید !
به قبر مخفیِ بانوی بینشان سوگند
دلم هوای تو دارد ، دلم گرفته رفیق !
به خال روی لب صاحبالزمان سوگند
✅ شاعر: #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ برای پیوستن اینجا کلیک کنید👇
تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاجابراهیم سنایی
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)
اینجا کلیک کنید👇
تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاجابراهیم سنایی
✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082
✅ ارتباط با شاعر @asemani_313
🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید .
حاجمحمد جعفری (مدیر کانال)