eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
684 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 💠 برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار میگیرد یا نه، ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید: 1⃣ الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه 🍃 اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست. 2⃣ الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران المعصیه 🍃 اگر بعد از معصیت و گناه، طاعتی انجام می دهید دلیلی بر بخشیده شدن آن معصیت است. 3⃣ المعصیه بعد الطاعه دلیل علی رد الطاعه 🍃 اگر بعد از طاعتی، گناه و معصیتی انجام دهید، دلیلی بر عدم پذیرش و رد شدن آن طاعت شماست. 4⃣ المعصیه بعد المعصیه دلیل علی خذلان العبد 🍃 اگر همینطور گناه و معصیت پشت گناه و معصیت انجام شود، "وای به حال آن بنده که در زیانکاری وحشتناکی است. 《 کانال @Ebrahimhadi
تو مشهورترین گمنام زمین هستی...🤍 خدا "یادِ تو" را از من نگیرید.🧡 من با تو به خواهم رسید؛❤️ هدایت‌کننده و نجات دهنده‌ی زندگیم...💚 🕊 《 کانال @Ebrahimhadi
‍ 💠 ابراهیم زنده است..💠 🟡اگر بخواهم بهترين مشخصه مهدي را بگويم بايد به حق طلبي او و دفاع از مظلوم اشاره كنم. 🟢مهدي همواره مي‌گفت: «شهدا زنده اند» و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت. ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار و كردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي ديد. 🔴هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، سلام مي داد. يك بار از كنار عكس شهيد عبور كرديم. مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: «مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟ در جوابم گفت: «ابراهيم زنده است و داره ما رو مي بينه.... » 🌱 راوی: دوست شهید مدافع حرم شهید مهدی عزیزی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
🔻فرار شهید هادی از وسوسه شیطان🔻 🟡ابراهیم گرفته و ناراحت بود... رفتم کنارش ازش پرسیم: چیشده داش ابرام؟ مشکلی پیش اومده؟ اول نمی گفت. اما بعدش به حرف اومد: چند روزه دختری تو این محله به من گیر داده و میگه تا تورو به دست نیارم ولت نمی کنم...! 🟢 رفتم تو فکر یدفعه خندیدم! ابراهیم گفت: خنده داره؟ گفتم:داش ابرام ترسیدم فکر کردم چی شده... با این تیپ و قیافه ای که تو داری این اتفاق عجیب نیست! 🔵 گفت: یعنی چی؟! یعنی بخاطر تیپ و قیافه ام این حرفو زده؟ گفتم: شک نکن…! 🟣 روز بعد تا ابراهیم رو دیدم خندم گرفت... با موهای تراشیده اومده بود محل کار و بدون کت و شلوار... فردای اون روز با پیراهن بلند به محل کار اومد و باچهره ای ژولیده تر... حتی با شلوار کردی و دمپایی آمده بود... 🔴 ابراهیم مدتی این کار را ادامه داد تا از این وسوسه شیطانی رها شد... 📚سلام بر ابراهیم1 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔چرا انسان در قیامت از نزدیکانش فرار می کند! نجات بده خانوادتو از جهالت .... گناه دارند ... 🎙استاد رفیعی 《 کانال @Ebrahimhadi
4_6037179268763485587.mp3
4.37M
موضوع: پستی و بی‌ارزشی دنیا سخنران: حجت الاسلام فرحزاد 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ روزهای اخر کانال ابراهیم ابتدا به سراغ چند نفر از سالم ترها ڪه قدرت بدنی داشتند رفت. از انها خواست تاسیم خاردارهای ڪف ڪانال را جمع اوری ڪنند. درڪف ڪانال چند ردیف سیم خاردار حلقوی قرار داشت. انجام این ڪار بدون هیچ گونه امڪانات برای بچه ها بسیار مشڪل بود. ڪار بعدی ابراهیم جمع ڪردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل ڪانال بود. قسمتی از ڪانال از بچه ها فاصله داشت و به خاطر شیب، در دید نبود. بچه ها با سختی بسیار، شهدا را به انجا بردند. حمل پیڪر شهدا سخت نبود. بلڪه دل ڪندن ازرفقا، ڪار را بسیار سخت و طاقت فرسامی ڪرد. شیرمردانی ڪه درمقابل دشمن، شجاعانه جنگیده بودند، اینڪ توان جا به جا ڪردن پیڪر دوستان شهیدشان را نداشتند! ڪسی با ڪسی حرف نمی زد. فقط قطرات اشڪ بود ڪه ارام ارام از گونه ها می چڪید. خاطرات شیرین روزهای باهم بودن، لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت. پس از انتقال شهدا به انتهای ڪانال، نوبت پیدا ڪردن جای امنی برای مجروحین بود. مجروحین ڪانال، تعدادشان زیاد بود. عده ای دست و پاهایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترڪش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود. نگاه جستجوگر ابراهیم به دنبال جایی بود ڪه بتواند مجروحین را از ترڪش خمپاره ها در امان نگه دارد. تنها جای مناسبی ڪه به ذهنش رسید، دیواره های ڪانال بود. حالاڪانال ڪمی شرایط عادی پیدا ڪرده بود. درچهره هیچڪدام از علی اڪبرهای خمینی، نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد. 📚ڪتاب سلام بر ابراهیم ۲ ♻️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi
💙🍃💙 هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه برايش مقدّر كرده است به او مى رسد، دلش آرام گيرد. ‌ (ع) 😍🍃 ‌ 📗غرر الحكم: 8763 ‌ ‌《 کانال @Ebrahimhadi
⁉️‍ ﺍﺯ شخصی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟ ✅ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴــﭻ ...! ⚠️ﺍما ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ؛ ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ و... 🔰ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑـه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ؛ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ و راحت مان می کند. 《 کانال @Ebrahimhadi
⭐️🌙چون ستاره ای دنباله دار در آسمان دلم درخشیدی ... نادرترین اتفاقی که چشمانم به تماشای زیبایی اش نشست، سیمای زیبای تو بود..❤️ ؛ 🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
💠اول باید خودت را شهید کنی بعد شهید بشی 💠 🟡عباس در مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت می کرد اصلا رمز موفقیت عباس این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود و در همین مسیر رشد کرده بود، 🟣با عباس هر هفته شب‌های جمعه می‌رفتیم به امامزاده یحیی برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبح های جمعه دعای ندبه و بعد به نمازجمعه، به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد، خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود، اهل تفکر بود او خوب راهی را انتخاب کرده بود. شهید عباس دانشگر🌷 📚راوی: دوست شهید 《 کانال @Ebrahimhadi
اخلاق خوب شهید ابراهیم هادی❤️ ‍🟡پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يک دست لباس كُردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد. بسيار زيبا شده بود. 🔵از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد با لباس سربازي برگشت! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش آمد. من هم هديه دادم به او! 🟢ساعتش را هم به يك شخص ديگر داده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! 🟠اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب اخلاق ابراهيم شوند. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۱ 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️روزهای اخر کانال تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، ارامش بخش بود. هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله می‌چرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند. در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قران میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوامی ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و اب طلب می ڪردند. داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن اتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم. آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟ همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش ان ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا اخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم. تصمیم گیری سختی برای دیگران بود. چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود. یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد ماندن سردادند. 📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ ♻️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi
4_6044047531355145756.mp3
3.37M
موضوع: نماز، پاک کننده‌ی گناهان سخنران: حجت الاسلام مومنی 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
🌸 عید است و هوا شمیم جنت دارد 🌸نام خوش مصطفی حلاوت دارد 🌸 با عطر گل محمّدی و صلوات 🌸این محفل ما عجب طراوت دارد 🌷🍃 مبعث نبی رحمت، پیامبر خاتم حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بر تمام جهانیان مبارک باد 《 کانال @Ebrahimhadi
☀️صبح، چشمهای توست... وقتے بر من مے تابـی و من عشـــق❤️ را ذره ذره از نگاهت باور مے ڪنم.. سلام و درود بر عبد صالح خدا شهید ابراهیم هادی❣ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔸‌اینطوری از مردم میشم...🔸 🟡‌اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول فعالیت بود رفتم. 🔵چند اتاق کنار هم بود و در هر اتاق یک میز قرار داشت و مسئولین کمیته پشت میز جوابگوی مردم بودند. 🟢وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت. صندلی مراجعین هم روبه روی صندلی ابراهیم بود. 🟣پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟! گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد و اینطوری از مردم میشم. برای همین صندلی خودم رو آوردم اینطرف تا به مردم نزدیک تر باشم! 📚سلام بر ابراهیم۲ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔺 یکی از بهترین توییت‌هایی که برای دعوت به شرکت در انتخابات دیدم: ▫️ پسرم که روی مبل دراز کشیده بود تا فهمید دارم میرم بیرون گفت: فردا ورزش دارم آقامون گفته حتماً با کفش مناسب برم. یه جفت کفش ورزشی هم برای من بخر. گفتم پس پاشو حاضر شو خودتم بیا. گفت: حال ندارم خودت بگیر دیگه. ▫️خریدهامو انجام دادم. یه کفش هم برای پسرم خریدم. وقتی از توی کارتن درش آورد بی اختیار پرتش کرد یه طرف و گفت: این چیه آخهههه؟؟؟ صد رحمت به کفش‌های میرزا نوروز!😠 بعدش هم رفت توی اتاقش. ▫️ منم کفش رو از کارتن درآوردم جفت کردم گذاشتم جلوی در که صبح بپوشه. فقط یه یادداشت نوشتم گذاشتم داخل کفشش. ⚠️ " کسی که زحمت انتخاب را نمی‌کشد، باید تسلیم انتخاب دیگران باشد." ✍ حاج مهدی سلحشور 《 کانال @Ebrahimhadi
🌷وصیت جالب و خاصِ یک شهید🌷 "بعد از مدتی که مرا فراموش کردید، از کنار گلزار شهدا که رد شدید برایم یک بوق بزنید همین" باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
گاهی باید پا نهاد در بهشتی که پر پرواز در آنجا یافت میشود...🕊 گاهی قطعه ۴۴ شهدای گمنام🥀 و گاه قطعه ۲۶ کنار پرستویی‌گمنام باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌹 مزار یادبود شهید ابراهیم هادی❤️ بهشت زهرا/قطعه۲۶/ردیف۵۲ 《 کانال @Ebrahimhadi