eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
714 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی (ع): خود را بر انجام دادن فضلیت ها مجبور کن. 📕غررالحکم 🆔 @Ebrahimhadi
🌺 امام صادق (ع) میفرمایند: انسان مۇمن اسراف و زیاده روی نمی کند، بلکه میانه روی را پیشه می سازد. ●به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد. اسراف در زندگیش راه نداشت. تا می توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد. از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد. ○یادم هست پشت باشگاه صدری، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود. نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت. ●و همینطور که دور هم نشسته بودیم، شروع به خُرد کردن نان نمود. حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ص۱۴۷ 🆔 @Ebrahimhadi
هنگام تطهیر است و باید دل به دریا زد...💧 به یاد همه ی ام البنین های سرزمینمان؛ که عباس های خویش را به فرات عشق بخشیدند💔💔 🆔 @Ebrahimhadi
خانه اش در یکی از کوچه پس کوچه های جنوب شهر بود یکی از کوچه های پر شهید خیابان خاوران از اون خیابان هایی که هر کوچه اش چندین شهید داشتند. اما این خانه سه، شهید داشت! روی سر در خونه، سه تا عکس شهیدانش رو زده بود شهیدان سیف الله، محمد و احمد اختیاری در زدم مادر پیر و تنها در را برایم باز کرد با مهربانی تعارف کرد، رفتم داخل وارد راهروی تنگ و باریکی شدیم که با سه عکس شهید مزین شده بود سمت چپ راهرو، یک اتاق کوچک و ساده بود گوشه اتاق یک تلویزیون قرمز رنگ قدیمی روی میز بود و بالای طاقچه هم ، سه تا عکس شهیدانش بهم گفت بریم آشپزخانه غذام روی گازه باهم رفتیم. آنور حیاط کوچک، یک آشپزخانه ساده و کوچولو بود با یک گاز رو میزی، و یک قابلمه که توش چند تا سیب زمینی داشتند میپختند. غذایش سیب زمینی پخته بود! و بالای سر گاز سه قاب عکس شهید، باز به چشم می‌خورد بهم گفت: من توی این دنیا کسی و چیزی رو ندارم سه تا پسر داشتم که هدیه شون کردم برای انقلاب و وطن حالا هم در این خانه، با عکس و یاد پسرام دارم زندگی میکنم میبینی، همه جا با من هستند، دم در کوچه، توی راهرو، اتاقم، آشپزخانه... شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 27 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 27
@Ebrahimhadi-hamdelahi.mp3
5.98M
۱۰۳ موضوع: باور چهار حمد الهی سخنران: حجه الاسلام حسینی قمی 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۵۰ راوی:یکی از همکاران سید 🌿"یاران امام زمان(عج)" سید در محل کار لحظه ای بیکار نبود. نميگذاشت هیچ کاری روی زمین بماند. دائم در حال فعالیت بود. به رزق حلال بسیار اهمیت ميداد. وقتی هم کار نداشت مشغول کمک به دیگران ميشد. دائما لب های سید تکان ميخورد! او در حین انجام کار همیشه ذکر ميگفت. به ذکر شریف صلوات خیلی اهمیت ميداد. درباره لباس سپاه اعتقاد خاصی داشت. ميگفت:((این لباس را باید با وضو پوشید. این لباس یادگار خون هزاران شهید است که به ما رسیده.))هر روز صبح زودتر از بقیه به محل کار مي آمد. با دوستانش در نمازخانه یا یکی از اتاق ها زیارت عاشورا ميخواند و بعد با پوشیدن لباس سپاه به اتاق خود ميرفت. اجازه نميداد پشت سر کسی حرف بزنیم. ميگفت:((اگر مشکلی هست،روی کاغذ بنویس و به آن شخص برسان.)) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از اين اتاق به آن اتاق رفت! چند تا امضا گرفت. از مراجعان تربيت بدني سپاه ساري بود. او را نميشناختم. فكر كنم از بچه هاي بسيج بود. كارش كه تمام شد خداحافظي كرد و رفت. آن زمان من در سپاه فعاليت داشتم. ساعتي بعد از اتاق خارج شدم. با تعجب ديدم، همان آقايي كه كارش تمام شده بود مقابل یکی از اتاق ها ايستاده! از دور كمي نگاهش كردم. خيلي مشكوك بود. هر از چندگاه نگاهي به داخل اتاق مي انداخت. جلو رفتم و گفتم:((سلام، مشكلي پيش اومده!؟))يك دفعه برگشت و درحالي كه جاخورده بود گفت:((نه)) بعد مكثي كرد و گفت:((شما اين آقا رو ميشناسي؟!)) بعد هم با دست به شخصی كه توی اتاق نشسته بود اشاره كرد.گفتم: ((بله، چطور مگه؟!)) گفت:((اسمشون چیه؟!))گفتم: ((شما چی کار دارید، اصلا شما کی هستید؟!))شخص غريبه شروع به صحبت كرد. گفت:((من ديشب در عالم خواب جمعيت زيادي را ديدم كه مثل رزمندگان زمان جنگ در حال حركت بودند! همه لباس هایی زیبا بر تن داشتند. چهره هایشان نورانی بود. همه در کنار هم انگار رژه ميرفتند. در پشت سر آن گروه، افراد دیگری بودند كه منزلت و مقامشان بسيار بالاتر بود. آنها به صورتشان نقاب داشتند. ظاهرا آنها فرمانده یا مسئول بقیه بودند.از شخصي كه در کنارم بود پرسيدم: ((اين ها چه كساني هستند؟)) او هم گفت:((این ها ياران امام زمان(عج) هستند.))من از سر تعجب به سمت يكي از سربازان خاص آقا، که نقاب داشتند، رفتم.به او نزدیک شدم و نقاب روي صورتش را كنار زدم. توانستم چهره آن شخص را ببينم! منتظر ادامه صحبت هاي آن شخص بودم. با تعجب گفتم:((خب چي شد!؟))آن آقا بعد از مكث كوتاهي ادامه داد:((وقتی چهره این آقا را داخل این اتاق دیدم یاد خواب شب گذشته افتادم. آن يار امام زمان(عج)همين آقایی است كه توي اين اتاق نشسته!)) سرم را برگرداندم و به داخل اتاق نگاه کردم. سید مجتبی علمدار به تنهایی داخل اتاق نشسته و مشغول کارهایش بود.شبیه این ماجراها بعد از شهادت سید بسیار زیاد نقل شد که از بیان آنها صرف نظر ميکنیم. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
بہ نام خدای مهربون❤️ یک صبح زیبای دیگر را با ترنم دلنشین پرندگانت آغاز نمودم. شڪر برای یڪ روز زیبای دیگر شڪر برای بوی خوش زندگے🌱 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌱الهی به امیدتو🌱 صبح تان بخیر و شادی روز و روزگار بر شما خوش 🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃 💞 #پیامبر اکرم (ص) فرمودند: 🍃اگر کسی تمام نعمت های خدا را در خوراک و مادیات ببیند، این عملش کم است و عذابش نزدیک شده است.🌾 📚 کافی، ج۲، ص۳۱۵🌿 🍃سه نعمت بزرگ که خدای متعال به ما مرحمت کرده: یکی ایمان، بدنت را بر آتش جهنم حرام کرده است🌸 🍃دوم خدا عافیت به تو داده است، کمک بر بندگی خدا بر تو فراهم شده است🌺 🍃سوم هم عزت نفس و قناعت داده و از آبرو ریختن تو را حفظ کرده است.🌸 🆔 @Ebrahimhadi
🔻ابراهیم دستش رو شبیه یک دایره کرد و گفت:اگر دنیا مثل این کره باشد امام زمان(عج)مانند دستهای من به دنیا احاطه دارد.خداوند نیز برتمام دنیا شاهد و ناظر هست. #مراقب_اعمالمون_باشیم 🆔 @Ebrahimhadi