@ebteda_ir
🔺
چندماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، دستگاهِ اغواگریِ اصولگرایان، بهکار افتاده و طبق معمول، دارد با سفسطههای قدیمی، بخشی از دوستدارانِ سادهاندیشِ انقلاب را گیج میکند!
این جماعت، نه تنها ذرهای در فهم واقعیات جامعه پیش نرفتهاند، که هرچه زمان میگذرد، ضدواقعیتتر میشوند.
آن دسته از جوانهای نازکخیال و کهنسالان دلسوز، که همچنان فکر میکنند اصولگرایان همان جناح انقلاب هستند، کاش چشم باز کنند و واقعیات جامعه و انقلابشان را دوباره ببینند.
گرایش به یک جناح، خودش ایرادی ندارد؛ اما اینکه جناح ضدواقعیت، ضدعدالت و ضدجمهوریت را جبههی انقلاب بدانیم، ظلم اندر ظلم است.
@ebteda_ir
🔺جناح راست، چگونه نسخهی نیروهای انقلاب را پبچید؟
#جناح_راست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری #دوم_خرداد ۷۶، بیتوجه به فروپاشی پایگاه مردمی خود، رفت دنبال راههای میانبُر و دوپینگ سیاسی. از درِ #مقدس_مآبی وارد شد تا خود را با بدنۀ حزبالله نزدیکتر نشان دهد. راستیها، حزبالله را صرفاً سیاهی لشگری متعبد برای تبعیت از تصمیماتِ اخذشده در تاریکخانههای خود میخواستند و نه بیشتر. در این فرایند، جمع قابل توجهی از دغدغهمندان انقلابی، در معرکۀ موهومی که میان جناح راست و جناح چپ ساخته شده بود، متحیر ماند. بسیاری، از ترسِ تکفیر توسط سرانِ جناح راست، لب دوختند و تحلیل و تصمیم را تعطیل کردند. به این ترتیب، فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب، با سرعت و شدت بیشتری به قهقرا رفت.
برخی نشانهها و پدیدههای ضدانقلابیِ رواجیافته توسط جناح راستیها برای فروپاشاندن فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب را مرور میکنیم:
1. #نتیجه_گرایی محض و اصالتِ فتح کرسیهای قدرت بدون پایبندی به الزامات #جمهوریت.
2. تمنای پیروزیِ بیدردسر و بیمردم، از طریق #چشم_بندی_های_سیاسی، رسانهای و... .
3. پیدایش، پرورش و تثبیت #پدرخوانده_ها و پدرخواندگی به نام #عقلانیت_سیاسی.
4. عادیسازیِ قاعدهی #دفع_افسد_به_فاسد با اصرار بر گزارۀ بهاصطلاح نتیجهگرایانۀ «صالحِ مقبول، بهتر از اصلحِ نامقبول»!
5. فرعیسازی اصل #مشارکت_حداکثری با این توجیه که «هر چه مشارکتکننده کمتر باشد، آرای تعبدی بیشتر میشود و این آرا، متعلق به ماست. پس ما با همین رایِ اندک پیروز میشویم»!
6. ممنوعیتِ #آرمان_خواهی و بازی با شعارهای پوچ و فانتزی؛ با این تصورِ خام که «مردم، از شعارهای اصلی انقلاب خسته شدهاند و طرح این آرمانها، ضدِ رای است.»
7. تعطیلی رویکردهای بنیادینی مانند #عدالتخواهی و مبارزه با #تبعیض، از ترس فروریختنِ سبد رای در میان اَشراف و فرادستان.
8. قُبحزدایی از ائتلاف، همدستی و همپیالگی با #زرسالاران و #نوکیسگان، با این توجیه که «فعالیت انتخاباتی، پول میخواهد.»
9. تکرارِ طوطیوار و سادهلوحانۀ تعبیر مبهمِ #جمعیت_خاکستری و تلاش برای بدست آوردن دلِ این جمعیت، با شعارها و کنشهای نمایشی.
10. خط بطلان بر #شفافیت و #صداقت در بیان باورها، با محاسبۀ ضدنتیجه بودنِ صداقت و شفافیت.
▪️نکته: اگرچه راستیها با این اصول ضدانقلابی، بخش اعظم سرمایۀ نیروهای انقلاب را دود کردند، اما حتی به نتیجه هم نرسیدند؛ هم دنیا و هم آخرتشان را با دور شدن از اصول اساسی اسلام و انقلاب باختند.
سلام
برای کمک به برادر رشیدی، لطفا در ربات تلگرامی زیر، وارد شوید. کمک بزرگیست:
👇
🔹 مشاهده مواضع
🔹 مطالعه یادداشت ها در موضوعات مختلف
🔹 مشاهده پرسش و پاسخ های متداول و طرح سوالات
🔴 اعلام حمایت از روح الله رشیدی👉
🔸با مراجعه به ربات تلگرامی:
https://t.me/roohollahrashidibot
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
🔴 در صورت کند بودن ربات، لحظاتی پس از انتخاب هر گزینه صبر کنید.
@ebteda_ir
🔺حجابی که باید برداشت!
.
محافظهکاران میخواهند از نمدِ التهاب و درگیری در کشور، برای خود کلاه بدوزند. چگونه؟
اولاً رویکردهای کهنه و ناکارآمدشان را بویژه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی همچنان معتبر جلوه دهند.
ثانیاً با برجستهسازی نقش رقیب جناحی خود در این التهاب، ضمن فرافکنی و فرار از پاسخگویی در قبال کردار خود، برای ادامهی حیات سیاسی خود، توجیه بتراشند.
اینها کمترین خسارتشان به کشور و ملت این است که حجابی شدهاند میان حاکمیت و واقعیت. محاسبات را به هم ریختهاند و تصمیمات را به نفع خود، معلق و مختل کردهاند. تا میتوانستهاند مردم را به حاشیه راندهاند و نقششان را تشریفاتی و نمایشی کردهاند و خود دائرمدارِ همهی امور شدهاند.
مسئولیت اصلیشان، که تدبیر امور بوده، وانهادهاند و چسبیدهاند به بسط قدرت و جمع ثروت.
با ادعاها و دعواهای پوچ و بیمبنا، سروصدای بیخودی در کشور راه انداختهاند و نگذاشتهاند صدای مردم شنیده شود. حتی آنگاه که خودشان باید صدای مردم را میشنیدند و نمایندهی آنها میشدند، با کوبیدن بر طبلِ اباطیل، مردم را ناامید کردند.
برخی از همینها، «تصفیهی انقلابی» را تجویز کردهاند برای پاکسازی نظام از نامحرمان!
پیشنهاد خوبیست؛ اما پیش از همه، خودشان باید تصفیه شوند که بزرگترین مانع در مسیر اصلاح امور هستند.
ادامهی مسیر انقلاب با این جماعت، خودزنی است.
یکی از ضروریترین تدابیر، ممنوعالتحلیل کردنِ محافظهکارانِ فرصتطلب (راست و چپ) است. چرا که بخش عظیمی از نارضایتیهای داخلی و وسوسههای مداخله و خرابکاری خارجی، مستقیماً محصول کردار و گفتار آنهاست.
@ebteda_ir
🔺 آنچه تعارض منافع با ما میکند...
.
هرجا میبینی نمیتوانی تصمیمی به نفع مردم و عدالت بگیری، شک نکن آنجا قلمرو #تعارض_منافع است. حتماً گروهی از صاحبان منفعت، با پیش کشیدن انواع و اقسام توجیه و تفسیر، دست به کار میشوند و در نهایت، نمیگذارند وضعیت را تغییر بدهی.
آب و نان و بنزین و گاز و مالیات و شفافیت و... همگی گروگانِ منافع افرادی هستند که از قضا، مستقیم و غیرمستقیم، در تصمیمگیری برای چرخش اوضاع، موثرند.
مثلاً در مسئلهی «کمبود گاز» وقتی اراده میشود جلوی مصارف غیرضروری _ ولو موقتاً _ گرفته شود و مثلاً میرسیم به «ویلاها»ی گازدار! ترمزِ تصمیمات کشیده میشود؛ چرا؟
روشن است؛ گروهی از این ویلادارها، پشت همان میزهایی مینشینند که قرار است آنجا دستور قطع گاز مصارف غیرضروری صادر شود!
صاحبمنصبان و ذینفوذهایی که اطراف شهرها ویلا ساختهاند و با روشهای خلاقانه! لولهی گاز را کیلومترها در لابلای مزارع و باغها کشاندهاند و اسباب تفریح و تفنن تابستانه و زمستانهی خود را فراهم کردهاند، قطعاً ترجیح میدهند حکم بر تعطیلی جایگاههای CNG بدهند و نه بستن شیر گاز ویلاها و استخرها.
داخل پرانتز: یک تخمین میگوید، آذربایجانشرقی قریب چهل هزار ویلای گازدار دارد.
در بحران آب هم ماجرا همینگونه است؛ هزاران حلقه چاه برای تامین آب همین ویلاها در اطراف شهرها حفر شده است. آیا ویلادارهای سیاستگذار و قانونگذار و محکمهچی و... رضا میدهند که این چاهها پر شود؟!
همینطور است قصهی آلودگی هوای شهرها و ماجرای مالیات بر عایدی سرمایه و تامین مسکن و... .
@ebteda_ir
🔺بر سرِ شاخ، بُن میبرند!
نیازی به هیچ تحلیل و تفسیری نیست. ما بر سر شاخ نشستهایم و داریم بُن میبریم. آشکارتر از این نمیشود زیرساختهای فرهنگی و اخلاقی جامعه را با دستان خود و در روز روشن، به توپ بست. تازه جناب رئیس جمهور، در صدر انتظارات تحولیاش از آموزشوپرورش، تکلیف کرده که تا پایان سالتحصیلی آینده، باید ۲۵ درصد مدارس، هیئت امنایی شود. یعنی پولی شود!
این حد از خودزنی، مثال و نمونهای ندارد در هیچ کشوری.
برای ملموس شدن فاجعهای که دارد رخ میدهد، تبریز ما را مرور کنید:
حدود ۶۵ درصد مدارس تبریز، غیردولتی است.
تعداد مدارس غیردولتی تبریز، تقریباً دو برابر مدارس دولتی است.
در برخی نواحی، نسبت مدارس غیردولتی به دولتی، سه به یک است.
یک معنای این آمار این است که امکان دسترسی به مدارس دولتی، کمتر از مدارس غیردولتی است. یعنی شما در بسیاری از مناطق شهری، ناگزیر از انتخاب مدرسهی غیردولتی برای فرزندتان هستید!
از حیث جمعیت نیز با وضعیت عجیبی روبرو هستیم؛ حدود یکسومِ دانشآموزان تبریز در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند.
حالا با فشاری که دولت دارد میآورد، بزودی شاهد برچیده شدن مدارس دولتی از نظام تعلیم و تربیت کشور خواهیم بود. یعنی رسماً به خصوصیسازی کاملِ آموزش و پرورش سلام خواهیم کرد!
📌تلاش برخی گروهها برای «معتاد» کردن «جمهوری اسلامی» به مشارکت پایین مردم
▫️روح الله رشیدی، پژوهشگر سیاسی و اجتماعی با اشاره به کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی، گفت: برای جمهوری اسلامی مشارکت ۴۰ درصدی مردم در انتخابات قطعاً کافی نیست، اما برخی گروهها و محافل سیاسی تلاش دارند جمهوری اسلامی را به مشارکت پایین مردم معتاد کنند و قبح مشارکت پایین مردم در انتخابات را بریزند.
❄️ برای مطالعه متن کامل لینک زیر را کلیک نمایید👇
https://nasrnews.ir/detail/109797
@ebteda_ir
🔺 چگونه جناحبندی کنیم؟!
جناحبندی سیاسی متعارف، صرفاً به کارِ کاسبکاری و جنگ زرگری میخورد!
نسل جدید، باید معیار جدیدی برای دستهبندی افراد و فعالان سیاسی و اجتماعی ترتیب دهد. پیشنهاد ما مبنای مهمی به نام #عدالت_اجتماعی است. افراد را به نسبت دوری و نزدیکیشان به ایدهٔ عدالت اجتماعی دستهبندی کنیم.
آیا چنین دستهبندیای دشوار است؟ شاید در نگاه اول چنین باشد، اما اگر تنها بخش اندکی از تلاشهای ممتد چندین ساله را که وقف جریانشناسی موهومِ سیاسی کردهایم، معطوف به چنین مبنای اصیلی بکار گیریم، دشوار نخواهد بود.
از دل این جریانشناسی اصیل، سنجههای بهشدت کاربردی و موثر بیرون میآید.
شاید معیار عدالت اجتماعی، به نظر کلی و انتزاعی بیاید. ایرادی ندارد. کمی سادهترش میکنیم. میتوانیم از معیارهای ملموستری استفاده کنیم. مانند معیار #منفعت_عمومی. افراد را به نسبت دوری و نزدیکیشان به اصل منفعت عمومی در تصمیمگیریها و گرایشاتشان طبقهبندی کنیم.
در یک سوی طیف، منفعت عمومی و در سوی دیگرش #منفعت_خصوصی قرار بگیرد.
افراد و تصمیمات و مواضعشان را رصد کنیم و ببینیم به کدام سوی طیف نزدیکترند؛ آنگاه آنها را دستهبندی کنیم.
مصوبات مجلس را مرور کنیم. چه کسانی به چه مصوباتی، چه رأیی دادهاند؟ آیا مصوبات، ناظر به منفعت عمومی بوده یا منفعت خصوصی؟ البته اگر مجلس به #شفافیت_آرا، رای میداد و ما به تمام آرای نمایندگان دسترسی داشتیم!
در میان کاندیداهای نمایندگی هم همین کار را بکنیم. سابقهٔ بدون روتوش و زندگی واقعی آنها را ببینیم و ورانداز کنیم. دنبال چه بودهاند و برای چه و که جنگیدهاند؟ برای چه لهله زدهاند؟ گماردن نزدیکان در مناصب و به نامونان رساندن آنها یا درگیری سر منافع عمومی و با آهن گداخته به استقبال منفعتطلبان رفتن؟
در همین #شورای_شهر؛ دستهبندی کنیم مواضع، مصوبات و تصمیمات ناظر به منفعت عمومی را و ببینیم ترکیب و سمتوسوی آرای اعضای شورا چگونه بوده است؛ آیا کفهٔ منافع عمومی سنگین است یا منافع خصوصی؟ افراد در مخالفتها و موافقتها، جانب منفعت عمومی را میگیرند یا منفعت خصوصی را؟
جناحبندی اصلی، اینگونه شکل میگیرد و نه با برچسبهای سست و حبوبغضهای باندی.
ممکن است با معیار قرار دادن اصلِ منفعت عمومی، افراد به صورت مستمر، در یک جناح قرار نگیرند، ایرادی ندارد و باید همین را تقویت کنیم؛ چرا که آنچه اصالت دارد مردماند و نه بازیگران سیاسی.
@ebteda_ir
🔺
تلاش برخی گروهها برای «معتاد» کردن «جمهوری اسلامی» به مشارکت پایین مردم
روح الله رشیدی در نشست تحلیلی «جمهوریت از پشت شیشه مشارکت» که با حضور جمعی از دانشجویان و مطالبهگران در حسینیۀ هنر تبریز برگزار شد، ضمن ارائه گزارشی از نتایج یک پژوهش دربارۀ «رفتار انتخاباتی کسانی رای نمیدهند» اظهار کرد: در ادوار مختلف، گروههایی از مردم به دلایل مختلف در انتخابات شرکت نکردهاند. مهم است که بدانیم این افراد چرا مشارکت نمیکنند.
رشیدی با اشاره با میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس دوازدهم اضافه کرد: نمیشود کتمان کرد که نیروهای مختلفی فعال هستند تا مردم را از پای صندوق رای، دور کنند؛ در این دوره هم این نیروها فعال بودند با همۀ این اوصاف، برای جمهوری اسلامی قطعاً مشارکت ۴۰ درصدی مردم در انتخابات کافی نیست، اما برخی گروهها و محافل سیاسی تلاش دارند جمهوری اسلامی را به مشارکت پایین معتاد کنند و قبح مشارکت پایین مردم در انتخابات را بریزند.
وی ادامه داد: این جریانها همانهایی هستند که وقتی خود و دوستانشان از رهگذر مشارکت پایین، قدرت را در دست گرفتند، گفتند «همین مشارکت پایین خوب است»! چرا که خودشان را همین میزان مشارکت به قدرت رسانده است. آنها اساساً دغدغۀ جمهوریت و مشارکت ندارند و همین که خودشان به قدرت برسند، مطلوب و کافیست؛ از این رو هیچ وقت در هیچ دورهای به چیزی جز پیروزی با هر میزان رای، فکر نمیکنند و هیچ گاه بدنبال دامن زدن به مشارکت حداکثری نیستند، چرا که میدانند در مشارکت حداکثری، امکان پیروزی خودشان کاهش مییابد، پس همان بهتر که مشارکت پایین باشد!
تداوم عدم مشارکت مردم در امر سیاسی، پیامهای مهمی دارد
رشیدی اضافه کرد: اگر کاهش مشارکت مردم در انتخابات یک بار پس از اتفاقات بنزینی ۹۸ اتفاق میافتاد، میگفتیم دلیل مشخصی دارد و مردم به آن اتفاقات معترض بودند. اما تداوم عدم مشارکت مردم در امر سیاسی، حتماً پیامهای مهمی دارد و ما باید این پیامها را بگیریم و مهم بپنداریم وگرنه مردم را از دست خواهیم داد.
وی گفت: اعتیاد به مشارکت پایین مردم در انتخابات پس از اتفاقات تلخ سال ۹۸ از سوی برخی گروهها به جمهوری اسلامی تحمیل شده و این روند پیامدهای غیرقابل جبرانی برای جمهوریت دارد. ما باید پس از کاهش مشارکت در سال 1398، یک دورۀ فشردۀ خودسازی و مردمفهمی شروع میکردیم و اصلاح روندها را جدی میگرفتیم، نه اینکه چون خودمان برندۀ انتخابات شدیم، همه چیز را پشت گوش انداخته و به قدرتبازی خودمان سرگرم میشدیم.
رشیدی ادامه داد: این سئوال، بسیار جدی است که جامعهای که در هیچ شرایطی (از جنگ، ترور و تحریم گرفته تا ضیق اقتصادی) پا پس نکشیده و همچنان استوار ایستاده و هزینه میدهد، چرا از مشارکت گسترده، رویگردانی میکند؟
باید از عدم حضور تکتک مردم در انتخابات احساس درد کنیم
وی تاکید کرد: مخالفان جمهوریت در نظام را باید به تندی مورد پرسش قرار داد که از عدم حضور مردم چه سودی میبرید که به آن بیاعتنایید و برای این وضعیت تلخ، نظریهبافی میکنید؟ ما اگر با جامعه و جمهوری اسلامی و انقلاب صادق هستیم باید از عدم حضور تکتک مردم در انتخابات احساس درد کنیم و غصه بخوریم. اگر تا این حد احساس مسئولیت و تعهد نکنیم، حتماً صادق نیستیم در ادعای خود.
این پژوهشگر اجتماعی و سیاسی گفت: اگر قرار است برای هر وضعیت منفیای در کشور نظریهبافی کرده و آن را توجیه کنیم، بر تداوم و نهادینه شدن اشتباهات و مشکلات ناشی از آن صحه گذاشتهایم. اینکه برخی در توجیه عدم مشارکت مردم، از 25 میلیون رای پرقدرت حرف میزنند، در واقع نمیخواهند خواص و موثران، متنبه شوند و در عملکرد خود نسبت به مردم، بازنگری کنند. این، بزرگترین ضربه به بالِ جمهوریت نظام است. ضمن اینکه، به تشدید دوقطبیهای جامعه منجر خواهد شد و از این به بعد، میدان انتخابات، معرکۀ زورآزمایی «رای دهندهها» و «رای ندهندهها» تبدیل میشود.
وی در ادامه به تنزل سطح سیاستورزی همزمان با کاهش مشارکت مردم در امر سیاسی و انتخابات اشاره کرد و گفت: امام (ره) فرمودند مجلس عصاره فضائل ملت و در راس امور است. هر اندازه میزان مشارکت فعال مردم در انتخابات بالا باشد، مجلس باکیفیتتری شکل میگیرد؛ نظریهبافان «25 میلیون رای پرقدرت» زمینه را برای کاهش کیفیت مجلس نیز مهیا میکنند. چرا که مردمان کمتری احساس مسئولیت خواهند کرد در قبال عملکرد مجلس و مجلس را بیاثر تلقی خواهند و نظارت هم نخواهند داشت.
علت ناامیدی مردم از اثربخشی مجلس
رشیدی در ادامه اظهار کرد: یکی از عوامل ناامیدی مردم از اثربخشی مجلس، دامن زدن به قاعدۀ تخدیری «صالح مقبول بِه از اصلح نامقبول» در سالهای گذشته است که در دورههای اخیر به «دفع افسد به فاسد» و اخیراً نیز به انتخاب بین «شر» و «اشَر» رسیده است! در حضور گستردۀ مردم، هیچگاه این قاعدهها کارکرد ندارد.