فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازنده ایم
رزمنده ایم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍بغض مجری برنامه تو پخش زنده
وقتی کمی از تاریخ ایران شنید🥲
ننگ بر پادشاهان قاجار و پهلوی😡
و بیچاره مردمی که تاریخ گذشته کشورشون رو نمیدونن و جاهلانه طرفدار اون پادشاهان ظالم میشن😟
🌀این روزها #جهاد_تبیین همان همراهی مسلم در زمان امام حسین(ع) است.مسلم زمانه ات را بشناس و همراهی کن
✳️ بسم رب الشهداء والصدیقین ✳️
💠 شهادت آیت الله حسین غفاری 💠
❇️ آیت ا... حسین غفاری، در سال ۱۲۹۵ در آذرشهر تبریز متولد شد و دیری نپایید که پدرش را از دست داد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم تبریز شد و ۳۰ سال فقیرانه زندگی کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.
❇️ در سال ۱۳۱۴ عازم قم گردید و در محضر بزرگانی چون آیت ا... بروجردی به کسب فیض پرداخت و پس از ۱۱ سال راهی تهران شد. ایشان در سال ۱۳۴۰ ، زمانی که حسنعلی منصور، طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، به فعالیت علیه این لوایح پرداخت و تا قیام ۱۵ خرداد، با سخنرانی های خود به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت.
او در موضعگیری جدی خود اعلام کرد :
« دشمن امام خمینی، کافراست »
❇️ در شب ۱۲ محرم، ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ هنگامی که از سخنرانی برگشته بود، ماموران به خانه اش حمله کرده و او را دستگیر و زندانی و در زندان شهربانی مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. پس از آزادی، همچنان به مبارزه خود ادامه داد و بار دیگر توسط ساواک دستگیر شد.
❇️ ایشان طی سالهای ۱۳۵۰_۱۳۵۳ به مبارزات خود شکل تازه ای داد و کمتر در میان آشنایان ظاهر می شد.
❇️ شهید آیت ا... غفاری در تیر ماه ۱۳۵۳ در تهران دستگیر شد و این آخرین دوران زندان این مبارز نستوه بود.
پسر ایشان در مورد آخرین ملاقات با پدر می گوید : "پدر را در آخرین ملاقات، کشان کشان، با پاها و دست های شکسته و در حالی که بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجه های وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند.
بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمی کنم دیگر یکدیگر را ببینیم ... فردای همان روز شنیدیم که ساعت ۲ بعد از ظهر ( ۷ دی ۱۳۵۳ )، پدر، از محیط رنج آوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است."
❇️ کتاب مرتبط : مسافر ملکوت
مقاله مرتبط: بیوگرافی آیت الله حسین غفاری
سند مرتبط: سندی از آیت الله حسین غفاری در بایگانی ساواک
#سالگرد_شهادت_شهید_غفاری
#امورفرهنگی اداره کل صمت خراسان جنوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خیانت اونیه که آدم در یک جا قرار بگیره ولی اون نباشه❗️
برای خوشایند هیـچ کسی جهنم نرید❗️
🎙"شهید احمد کاظمی"
---------------
اللﮩـم عجل لولیڪ الفـــرج
🔻استاندار خراسان جنوبی در مسجدجامع سرایان:
🔹امروز نیازمند نگاه جهادگونه حاج قاسم سلیمانی عزیز هستیم تا بتوانیم بر مشکلات فائق آمده و برای حل مشکلات تلاش کنیم.
🔹پشت درهای بسته و در اتاق های مدیریتی نمیتوان برای مردم تصمیم گرفت بلکه باید در میدان حضور یافت و در. بین مردم مشکلات را از نزدیک لمس کرده و برای آن ها راه حل ارائه کرد.
🔹امروز اگر کسی ناامیدی را در جامعه ترویج کند، در میدان دشمن بازی کرده است.
۱۴۰۳/۱۰/۰۷
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند
کز کار خلق یک گره بسته واکند کند
#مدیر_جهادی
#مردم_و_مسئولین
#کنگره_ملی_۲۰۰۰_شهید_استان_خراسان_جنوبی
🔸به کانال میراث داران شهدای خراسان جنوبی بپیوندید.👇
https://eitaa.com/mirasdaraneshohadakhjonoobi
پایگاه مقاومت بسیج شهید فهمیده اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی
نصب بنر حماسه نهم دی روز بصیرت و میثاق با ولایت در محل ساختمان اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی
۱۴۰۳/۱۰/۰۸
#کنگره_ملی_۲۰۰۰_شهید_استان_خراسان_جنوبی
🔸به کانال میراث داران شهدای خراسان جنوبی بپیوندید.👇
https://eitaa.com/mirasdaraneshohadakhjonoobi
پایگاه مقاومت بسیج شهید فهمیده اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی
#منتشر_شد
سیزدهمین سطر
«جهادگر شهید حسین نجفی به روایت همسر»
✍به قلم: زینب ربانی مصعبی
📚ناشر: روایت فتح
💳قیمت: ۱۷۰ هزار تومان
📄معرفی کتاب:
سیزدهمین سطر، زندگی جهادگر شهید حسین نجفی از اهالی شهرستان فردوس در استان خراسان جنوبی است. روایتگر سطرهای زندگی در این کتاب حمیده عابدینی همسر شهید است که خاطرات را از کودکی خود آغاز و تا لحظه فراق یار ادامه می دهد.
شهید حسین نجفی راننده کامیونی که داوطلبانه به جبهه اعزام شد به دلیل مهارتی بالا در کار با ماشین های سنگین به استخدام جهادسازندگی درآمد و در صف جهادگران بی سنگر قرار گرفت.
✂️برشی از کتاب:
شب از راه رسید. بچه ها را که خواباندم، خواستم بخوابم، اما فکرهای جورواجور ذهنم را آرام نمی گذاشتند تا بودن کنار حسین آقا را حس کنم. خدای من، نکند امشب آخرین شبی باشد که حسین آقا توی خانه است و سرش را روی این بالش می گذارد. پس از این سفر بر می گردد؟ این دلشوره چیست؟اشک هایم از گوشه چشمم به بالش فرو می رفت. فهمیدم حسین آقا بیدار است. با لبخند گفت: نبینم ناراحت باشی خانم...
💳روش های خرید کتاب👇
✅حضوری: مراجعه به فروشگاه روایت فتح. میدان فردوسی. خیابان سپهبد قرنی. نبش خیابان فلاح پور
📞۰۲۱۸۸۸۹۷۸۱۴
✅اینستاگرام
@revayatfathonline
✅پیام رسان ایتا
@revayatadmin110
✅روبیکا
@revayatfathpub
✅خرید تلفنی سایت: ۰۲۱۶۶۷۳۹۹۸۴☎️
╭─┅🍃🇮🇷🍃┅─╮
@revayatfathpub
╰─┅🍃💎🍃┅─╯