#مقتل_مستند
⚫️ لحظات آخر عمر حضرت رقیه سلام الله علیها
🔹… وقتی سر بریده امام حسین را برای رقیه سلام الله علیها آوردند گفت این سر کیست؟
🔸به او گفتند: سر پدرت حسین است.
سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به سینه چسبانید و با گریه های سوزناک خود خطاب به سر چنین گفت:
◾️پدر چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟
◾️چه کسی رگ های گردنت را برید؟
◾️پدر چه کسی در خردسالی یتیمم کرد؟
◾️پدر دختر یتیم تو به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
◾️پدر جان زنان بی پوشش چه کنند؟
◾️پدرجان زنان اسیر و سرگردان کجا بروند؟
◾️پدر جان چه کسی چشمان گریان را چاره ساز است؟
◾️پدر جان چه کسی یار و یاور غریبان بی پناه است؟
◾️پدر جان چه کسی پریشان مویی ما را سامان می بخشد؟
◾️پدر جان بعد از تو چه کسی با ماست؟
◾️وای بر ما بعد از تو وای از غریبی!
◾️پدر جان کاش فدایت می شدم.
◾️پدر جان ای کاش بیش از این نابینا می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم.
◾️پدر جان کاش پیش از این در خاک خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم.
سپس لب ها را بر لب های پدرش امام حسین نهاد و چنان گریست که همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حرکت دادند دریافتند که از دنیا رفته است.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸… فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبیک. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهی تقول: یا أباه !
▪️مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟
▪️یا أبتاه! مَن ذا الذی قطع وریدک؟
▪️یا أبتاه ! مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟
▪️یا أبتاه ! مَن بقی بعدک نرجوه ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للیتیمة حتّى تکبر ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للأرامل المسبیّات ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للعیون الباکیات ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للضائعات الغریبات ؟
▪️یا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟
▪️یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واخیبتنا !
▪️یا أبتاه ! مَن بعدک ؟ واغربتنا !
▪️یا أبتاه ! لیتنی کنت الفدى ،
▪️یا أبتاه ! لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیا .
▪️یا أبتاه ! لیتنی وسدت الثّرى ولا أرى شیبک مخضّباً بالدّماء.
ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف , وبکت بُکاءاً شدیداً حتّى غشی علیها ، فلمّا حرّکوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنیا
--------------------------------------------------
📘#المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی، ص ۱۳۶-۱۳۷
#نوحوا_علی_الحسین
@eeshg1
🔰
music.mp3
4.85M
••|🥀✨
#روضه_های_مانـدگار
بعد از تو بابا
با دامن آتـش گرفتـه میدویدیم😭
من مثل عمـه
وقتی که قاتل میبرید و میبریـدم💔
با خنـده میگفت:🥀
با دست خود از پشت سر..سـر را بریدم
جای تو خالی
با حرملـه با شمـر چه زَجری کشیـدم😭
#سید_مجید_بنی_فاطمه
____🥀________________🕯🕯🕯
#حضرت_رقیـہ سلام الله علیها
#محرم @eeshg1
4_318504763102593565.mp3
2.65M
••|✨🥀
#روضه_های_مانــدگار 🏴
🕯 نماهنگروضـهحضـرتزینـب 🕯
🍃به زهـرایـے شبیـه مادرم من
به مولایـے شبیـه حیـدرم من
حسینـم رفت اما دین به جا ماند
به تنهایـی امیر لشکـرم من 🏴
کلیـد گنج اسرار حسینـم
چو عباسم علمدار حسینـم
حسینـم گر به مَقتـل آرمیده 💔
من امشب چشم بیدار حسینـم
🎤 #حاج_محمود_کریمی
@eeshg1
_🥀______________🕯🕯🕯
#محرم
karimi Shab 7 Moharam 94-03.mp3
7.15M
••|🥀✨
#روضه_های_مانـدگار 🏴
🌿همراه بابایی...همقـد سقایی :(
طـ؋ـل شهیـد من..مابین مردایی
سربچـہ ام روے نیزه ،سرباباش روبـہ روشه
الهے مادر بمیره..سرنیزـہ تو گلوشه💔
خوندے رجز مـادر...مثل علی اکبـر
با گریه تو میـدون..گفتی اَنا الحیــدر🖤
#حاج_محمود_کریمی
____🥀________________🕯🕯🕯
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#محرم
@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صدایی از آسمان به گوش ابی عبدالله رسید که گفت: "دَعهُ يا حُسَينُ" حسین جان رهاش کن
▪️ ذکر مصیبت شش ماهه ابی عبدالله از زبان مرحوم فاطمینیا
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@eeshg1
#پزشکی
سردردتو با آب نعناع حل کن !
🔹عصاره نعناع درمانی طبیعی برای میگرن است که این عصاره شامل: منتول ومنتون است و میتواند انواع ناراحتیها را کاهش دهد
🔹دستورالعمل برای عصاره نعناع؛ تعدادی برگ نعناع تازه برداشته، آنها را خرد کنید، سپس آن را روی پیشانی بزنید، این کار را هر وقت که دچار سردرد میشوید، انجام دهید تا بلافاصله سردرد را درمان کنید، همچنین میتوانید از چای نعناع روی پیشانی استفاده کرده تا میگرن به وجود آمده را درمان کنید
@eeshg1
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به
حاج رسول تُرک، از عربده کشهای تهران بود
اما عاشق امام حسین علیهالسلام بود
در ایام عزاداری ماه محرم شب اول
بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش
کردند و گفتند: تو عرقخوری
و آبروی ما را میبری!
حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت
و خیلی گریه کرد و گفت:
ناظم ترکها جوابم کرد
شما چه میگویی، شما هم میگویی نیا؟!
اول صبح در خانهاش را زدند
رفت در را باز کرد دید ناظم ترکهاست
روی پای حاج رسول تُرک افتاد
و اصرار کرد بیا بریم
گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت!
حاج رسول گفت:
تو که من را بیرون کردی؟
گفت: اشتباه کردم
حاج رسول گفت: اگر نگویی نمیآیم
ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه
دیدم در کربلا هستم خیمهها برپاست
آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیهالسلام بروم
دیدم یک سگ از خیمهها پاسداری میکند
هر چه تلاش کردم نگذاشت نزدیک شوم
دیدم بدن سگ است
اما سر و کله حاج رسول است!
معلوم میشود امام حسین علیهالسلام
تو را قبول کرده است
ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن
آنقدر خودش را زد و گفت: حالا که آقام
من را قبول کرده دیگر گناه نمیکنم
توبه نصوح کرد از اولیای خدا شد
شبی عدهای از اهل دل جلسهای داشتند
آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در میزنند
رفتند در را باز کردند دیدند حاج رسول است!
گفتند: از کجا فهمیدی آدرس کجاست؟
کلی گریه کرد و گفت:
بیبی آدرس را به من داده است
شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود
گفتند: چگونهای!
گفت: عزرائیل آمده او را میبینم
ولی منتظرم اربابم بیاید!
@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخواب رفته
علی اصغرم درین گلزار
کسی بلند
نگرید که شود بیدار
🏴 امان از دل حضرت رباب 🏴
@eeshg1
✨﷽✨
«در قدیم، عرب ها وقتی میخواستند به کسی دشنامبدهند، بهش می گفتند :«لَبَن» .
لَبَن یعنی کسی که به دیگری شیر فروخته است. شیر فروشی میان عرب ها گناه بزرگی بوده، عقیده داشتند یک کاسه شیر حق هر مسافری بود که از بیابان می گذشت؛ ساکنان بیابان اجازه نداشتند یک کاسه شیر را از مسافر دریغ کنند.
حكايت وودا در بوسنی شبيه همين است. وودا دشنام بدی به حساب میآيد. وقتی به منطقهی صرب نشينها میرسم، اين موضوع را میفهمم. وقت نماز است. فكر بدی نيست اگر به بهانهی وضو بطری آبم را هم پر كنم. زير درختی كنار نردههای مزرعهای مینشينم. زن جوانی مشغول شستن ظرف در حوضچهی سنگی حياط خانهاش است. كمی بعد سر و كلهی شوهرش هم پيدا میشود. میپرسم: "ايز دِر واتر؟"
مرد نگاهی به زنش میاندازد. حرف هايی میزنند كه نمیفهمم. فقط وودا را میشنوم كه چند بار تكرار میشود. سرِ آب دادن به من حرفشان شده. ظرفهای زن تمام شده. میرود خانه. مرد به سمت من میآيد. حصار چوبی مزرعه را باز میكند. تعارف میكند بروم تو. راه دستشويی را نشانم میدهد. يک كلبهی چوبی در انتهای حياط مزرعه است. در حوضچهی سنگی خانهی مرد صرب وضو میگيرم. بطریام را پر میكنم. در راه دوباره به آن قاعدهی جهانی فكر میكنم. وودا اينجا دشنام است. در بوسنی هيچكس از دادن جرعه ای آب دريغ نمیكند.
فرقی نمیكند مسلمان باشی يا كروات. آب كمترين حق مهمان است. حتى اگر مهمان يادآور تلخی گذشته ها باشد.
اما، از "آب" هم مضايقه كردند كوفيان !!
📚زان تشنگان-اثر مجموعهای از نویسندگان
↶【به ما بپیوندید 】↷@eeshg1
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهیدم کاکلش در خون غلطونه...
@eeshg1