eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: خادمش ابر است و باران ، قبرهای بی ضریح زائرش خاک است و طوفان ، قبرهای بی ضریح صحن آن بسیار جامع، صحن آن بسیار پهن، صحن آن دشت و بیابان… قبرهای بی ضریح می شود پرسید داغ، از سنگ های آن حدود ظهرهای داغ و سوزان ، قبرهای بی ضریح… بادها از بس که اینجا خاک بر سر می کنند حالتی دارد پریشان ، قبرهای بی ضریح حضرت ام البنین و حمزه و بنت اسد بی ضریحی شد فراوان… قبرهای بی ضریح نیمه شب ها در غبار غربت بی زائری می رسد مردی شتابان، قبرهای بی ضریح! غیر شمع چشم های حضرت صاحب زمان فاقد شمع و چراغان ، قبرهای بی ضریح اشک هایم در می آید بغض ها سر می کشد پای هر بقعه در ایران ، قبرهای بی ضریح کاشکی از کعبه سنگی، از نجف هم آجری کاش کاشی از خراسان… قبرهای بی ضریح کاش سنگی، دود اسپندی، چراغی، پرچمی مثل گلزار شهیدان… قبرهای بی ضریح کاش زهرا هم همین اندازه قبری ساده داشت… بگذریم از بیت پایان… قبرهای بی ضریح…! ایوب پرندآور
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کتتد با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند “دودمه” نه در این مکان باید شاعران “چاردم” درست کنند با کریمان “کریم خانی”ها قطعه ی “آمدم” درست کنند دورگنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هرجیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوجه را در ادامه ی طرح ِ از حرم تا حرم درست کنند… مهدی رحیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن ازخون دل چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ،وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بکوبم برپنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای درماتم او آتش بسوزاند همه بال وپرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من درکجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر «وفائی» ای اشک غم رنگین نمودی دفترم را   سید هاشم وفایی
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه های بلند ممنوع است روضه که هیچ سینه هم نزنید کربلا رفته ها کنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان… …به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد که نا مردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است کاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود کاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود کاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل کربلا بشود در کنار مزار ام بنین طرحی ازعلقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی که این چنین خاکی است رشک پروانه های افلاکی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست که در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب که در اوج شراره می سوزد سالها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد مجید تال
⚘گمنام⚘: احمد متولی طاهر: ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت آیم حضور خواجۀ اسری مدینه آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا گریم به یاد گریۀ مولا مدینه آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب با شیر حق تابوت زهرا را مدینه آغوش بگشا تا به دیوار بقیعت صورت گذارم با تن تنها مدینه آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت چون شمع سوزان در دل شبها مدینه آغوش بگشا تا کنار چار قبرت از اشگ گردد دیده ام دریا مدینه آغوش بگشا تا ستون توبه ات را گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم بر غربت انسیّة الحورا مدینه آغوش بگشا تا بگریم در دل شب مثل علی در دامن صحرا مدینه آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر افتاد پشت در چرا از پا مدینه “میثم” سؤالی دارد از تو پاسخش ده زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟ حاج غلامرضا سازگار
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
632K
تمرین مناجات خوانی. در ملودی دستگاه آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ سید حمید برقعی
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
355.7K
سلام علیکم. یک نمونه تمرین. اشعاری را شاید همان تو حلسه به شما دادن و.سبکی را شما همان فی البداهه.قرار میدهید اما با سبک شما بعضا جور نمیشه. شما با تغییر سطحی دادن به شعر خواندن ادامه میدهید و به اصلاح امروزی. نمیگذارید. سبک از دستتون خارج شود. گوش کنید. و. تمرین را انجام دهید دوست دارم خاکم کنن تو کربلات اقام حسین ۲ بمیرم گوشه ی ایوون طلا آقام حسین یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین دوست دارم وقتی که جون میاد توی گودی گلوم ۲ یه نگاه کنم به اون قد و بالات آقام حسین ۲ دوست دارم اسم قشنگت حرف آخرم باشه ۲ هی بگم جونم فدات جونم فدات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم تموم عمرم برم یه گوشه بشینم ۲ بریزم اشکای چشام به پات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ تو که آب به دست دشمنات دادی مهمان حور تشنه لب جداکند سر از قفات آقام حسین ۲ یا حسین و یاحسین ۲ چرا انگشترت رو نشون ساربون دادی ۲ قربون کرامت و جود و سخات آقام حسین یاحسین و یاحسین ۲ دوست دارم خاکم کنن تو کربلا ت آقام حسین ۲ یا حسین و یا حسین ۲
AUD-20220507-WA0061.mp3
6.5M
واحد سنگین_ شهادت مسلم ابن عقیل _کربلایی سیدرضا نریمانی کوفه بی وفاست، کوفه نیا وادی بلاست، کوفه نیا عدو بی‌حیاست، کوفه نیا آقا درِ خونه‌هاشون‌و رو به من چند روزه که بستن همونایی که فرق بابات علی روهم شکستن خدا میدونه همه نامردن چقدر این روزا به من بد کردن حسین وای وای وای من فدا سرت، فقط نیا جون اصغرتع فقط نیا خسته‌ست خواهرت، فقط نیا آقا بیا بیشتر از این نذار که زینب بلا ببینه میترسم سرت رو یه روز سرِ نیزه‌ها ببینه دارم می‌بینم لب خشکیده دم یک خیمه رباب ترسیده حسین وای وای وای اُف به حیله‌ی ابن زیاد چی حالا میخواد سرت بیاد جواب منو کسی نداد آقا کاش نمی‌نوشتم بیا میدونم که توی راهی از همین الان میتونم ببینم که تو قتلگاهی دارم میبینم چه جوری دارن یه خنجر زیرِ گلوت میزارن حسین وای وای وای التماس دعای فرج وعاقبت بخیری @eetazeinab