eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5825604816075754114.mp3
2.45M
*🏴 نوحه واحد امام کاظم علیه السلام* *مداح=جواد مقدم🎤🎤* *امام دلشکسته ام* *زندون شده خونه ی من* *از دست تازیونه ها* *درد میکنه شونه ی من* *غم لونه کرده گوشه ی* *این دل ویرونه ی من* *به زیر سیلی کتک* *زخمی شده گونه ی من* *درسته زخمیم خدا* *درسته می کشم بلا* *درسته جون میکنم تو غم ها* *بدتر از این نیست* *ناسزا بشنوم از یه بی حیا* *جبه مادرم حضرت زهرا* *دلم گرفته از این زمونه* *به روی صورت اشکام رونه* *موسی بن جعفرم من* *هم درد حیدرم من ...*
‍ واویلا آه و واویلا زمین کربلا بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید عشق از پرده ی اسرار بُرون می آید این سوی معرکه آوای جنون می آید آن سوی معرکه پیوسته قُشون می آید این حسین است که سَر سلسله ی مستان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... کربلا آینه در آینه حیران حسین لشکر جن و مَلَک گوش به فرمان حسین همه ی کُون و مکان دست به دامان حسین زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین آنچه عشاق ندارند سر و سامان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... ساقی امشب به قَدَح باده ی غم میریزد عصر فردا همه ی عرش به هم میریزد خون سقای ادب پای علم میریزد دشمن از جانبِ هر سو به حرم میریزد زینب از ماتم فردای حرم گریان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... بین دشمن پسر فاطمه بی یاور بود شب مظلومیت عطرت پیغمبر بود کربلا شاهد دل کَندن یک خواهر بود بین یک عاشق و معشوق شب آخر بود شب عاشق کُشی و دلبری جانان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... حضرت فاطمه در کرب و بلا بود امشب دل یاران پُر از ایمان به خدا بود امشب بر لب اهل وِلا ذکر و دعا بود امشب ذکر طفلان حرم وا عطشا بود امشب شب پایانیِ آرامش این طفلان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ... بعد سقا نکند از حرم عزت برود از خِیام پسر فاطمه حُرمت برود نکند دختر زهرا به اسارت برود مَعجر عمه ی سادات به غارت برود همه ی دشت پُر از عطر خوش ایمان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا
متن روضه اسارت کاخ یزید زندگی بعد تو عذابه رو دست من جای طنابه تموم گلهاتو آوردم اما یکی موند تو خرابه ... این نشونی که رو چشام سوغاتی کوفه و شام چادر خاکی رقیه ببین داداش، شال عزامه هر کاری کردم که بمونه ، اما نشد ... نمیره زیر تازیونه ، اما نشد اما نشد ... هم سفرم شه تا مدینه ، اما نشد ... خواستم سر تو رو نبینه ،اما نشد ...  +داداش تو اون مجلس هرچی جلو چشماشو گرفتم ... هی رو پنجۀ پا بلند شد ، عمع به خدا سر خود بابامه .... حسین جان تو اون مجلس با اون چشم کمسوش تو رو شناخت اما نزاشتم درست تو رو ببینه ...اما تو خرابه سر تو به سینه چسباند .... شده تنم پر از کبودی هر جا که بردنم تو بودی سر تو رو بالای نیزه چه سنگی زد ، زن یهودی ... غارت شده انگشتر تو غارت شده روسری من حتی زن یزید دلش سوخت برای بی معجری من خواستم که تو قرآن نخونی ، اما نشد ... خواستم نشه لب تو خونی ، اما نشد ... +از چهارسالگی همه بهش گفتن کربلا ، عطش ، سر بریده ... از چهارسالگی این کلمات رو مرور کرد ، لذا کربلا شب عاشورا تا دست امامت رو قلبش آمد همه رو پذیرفت با شهادت حسینش کنار اومد .... داداش همه بهم گفتن حسینتو تشنه می کشن ، همه رو باور داشتم اما اینو باور نداشتم سرت تو تشت طلا باشه .... نانجیب شراب بخوره ... ته ماندۀ شرابش رو .... جلو زن و بچه ت چوب خیزران بلند کنه .... آخ بمیرم برات ....خاک بر دهان من ، تو دعای عرفه اومده ابی عبدالله با تمام اعضا و جوارحش شهادت میده به یگانگی خدا ( تک تک اعضا رو میگه ) ... یعنی با همۀ اعضا و جوارحم شهادت میدم ، میخوام یه جمله بگم و بشینم ، همۀ اعضا و جوارحش رو کربلا تقدیم کرد ... یه جای سالم تو بدنش باقی نموند ... تنها جای سالم دندان های مبارکش بود .... یه نگاه کرد نانجیب ، دید دندان هاش سفیده و میدرخشه ... چوب خیزران رو بلند کرد .... حسین ....
امان از دل زینب… ای امان از دل زینب… ●♪♫ سینه از غصه لبالب؛ ای امان از دل زینب ● روی نی، لاله ی پرپر دیده ●♪♫ غصه بر غصه مکرر دیده ●♪♫ داغِ مرگِ علی اکبر دیده ●♪♫ بس که او داغِ برادر دیده ●♪♫ گشته از غصه لبالب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ سینه از غصه لبالب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ کربلا گشته سراسر آتش ●♪♫ خیمه ی خونِ خدا، در آتش ●♪♫ چوبِ گهواره ی اصغر، آتش ●♪♫ سینه ی خسته ی مادر، آتش ●♪♫ دیده اش شد پر کوکب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ گشته از غصه لبالب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ لاله ها روی زمین افتادند ●♪♫ فرقه ای کز غم او دلشادند ●♪♫ مستِ شادی و مبارک بادند ●♪♫ داغ بر سینه ی او بنهادند ●♪♫ میزند ناله ی یا رب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ داغِ عباسِ جوان، پیرش کرد ●♪♫ آتشِ کینه؛ زمین گیرش کرد ●♪♫ دشمن از زندگیش، سیرش کرد ●♪♫ آشنا با غل و زنجیرش کرد ●♪♫ گشته رنجور و معذب… وای امان از دل زینب ●♪♫ میزند ناله ی یا رب… وای امان از دل زینب ●♪♫ یک گلستان گل از او، پرپر شد ●♪♫ بی برادر شد و بی یاور شد ●♪♫ بی علی اکبر و بی اصغر شد ●♪♫ میوه ی باغ دلش؛ بی سر شد ●♪♫ وای امان از دل زینب… وای امان از دل زینب ●♪♫ میزند ناله ی یارب؛ وای امان از دل زینب ●♪♫ گشته از غصه لبالب… وای امان از دل زینب ●♪♫ فتقبل من الناس القلیل ●♪♫ غیر از این پنج برادر دادم ●♪♫ شش جگر گوشه ی پرپر دادم ●♪♫ پیش خورشیدِ نگاهت یا رب؛ هیجده ماهِ منور دادم ●♪♫ که همه بودن از آل خلیل ●♪♫ فتقبل من الناس القلیل ●♪♫ صادق آهنگران امان از دل زینب
📃 خواهان تو هرقدر هنر داشته 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) خواهان تو هرقدر هنر داشته باشد اوّل قدم آن است جگر داشته باشد جز گریه‌ی طفلانه ز من هیچ نیاید دیوانه محال است خطر داشته باشد با ما جگری هست که دست دگران نیست از جرأت ما کیست خبر داشته باشد؟! این‌جا که حرام است پریدن ز لب بام رحم است بر آن مرغ که پر داشته باشد در فضل تو امّید برای چه نبندم جایی که شب امّید، سحر داشته باشد تیغ کرم تو بکند کار خودش را هرچند گدای تو سپر داشته باشد چون شمع سحرگاه، مرا کشته‌ی خود کن حیف است که گریان تو، سر داشته باشد بگشای در سینه‌ی مارا به رخ خویش شاید که دلم میل سفر داشته باشد می‌گریم و امّید که آن روز بیاید بنیاد مرا سیل تو برداشته باشد رحمت به گدایی که به غیر تو نزد روی هرچند که خلق تو گهر داشته باشد خورشید قیامت چه کند سوختگان را در شعله، کجا شعله أثر داشته باشد؟ ما را سر این گریه به دوزخ نفروشند حاشا که شرر هیزم تر داشته باشد ما حوصله‌ی صف‌کشی حشر نداریم باید که جنان درب دگر داشته باشد ما را به صف حشر معطّل نکن ای دوست هرچند که خود قند و شکر داشته باشد دانی ز چه رو زر طلبیدم ز در تو چون وقت گدا قیمت زر داشته باشد ما در تو گریزیم ز گرمای قیامت مادر چو فراری ز پسر داشته باشد جز گریه رهی نیست به سرمنزل مقصود هیهات که این‌خانه دو در داشته باشد
📃 نشسته‌اند دو عالی‌جناب در 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) نشسته‌اند دو عالی‌جناب در خیمه دو هم مسیر، دو تا هم‌رکاب در خیمه به‌جز حسین که در خیمه دید زینب را ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه شب وصال حسین و خداست، پس امشب خدا هم آمده با این حساب در خیمه همه به فکر نماز و دعا و قرآن‌اند چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه صدای العطش کودکان بلند شده دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه به‌خاطر علی‌اصغر، همه زنان حرم نشسته‌اند به دور رباب در خیمه هنوز سایه‌ی عبّاس هست بر سرشان کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه برادران و عموزاده‌هات بیدار اند رقیّه جان! برو راحت بخواب در خیمه غروب روز دهم وای بر دل زینب میان همهمه و التهاب در خیمه مخدّرات حرم بین شعله می‌مانند برای خاطر حفظ حجاب در خیمه
خیلی قشنگه با حوصله بخونید 🙏🙏 داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید پدرحبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمود پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مر اتا جایی می کشاندکه درعشق خود فنا میشوم مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد وگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟ حبیب فرمود: بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام را با مولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند، امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد روز مهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین آرام و قرار نداشت بر بالای بام خانه رفت و از دورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید از دورحسنین را به همراه پدر دید درحالی که سراسیمه از بالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدر حبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمود مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا او را نمی بینم ؟! پدر عذرخواهی نمود، گفت او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب را داد امام اصرارکردکه حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد امام فرمود بدن حبییب را برای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین کرد و فرمود: پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین و محبت حسین حبیب را بار دیگر زنده کند در این هنگام دعای حسین مسنجاب شد و حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت ای حبیب به خاطر عشقی که به حسین داری خداوند به شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هر کس پسرم حسین را زیارت کند نام اورا در دفتر زائران حسین ثبت خواهی کرد. به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت. (ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را را در دفتر زائران حسین ثبت کن.) منابع: دانشنامه امام حسین(ع) نوشته ایت الله محمدی ری شهری منتخب طریحی مقتل خوارزمی منتهی الامال