eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ (فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد)
. بهشت هستی ---------- منم گدا منم گدا ، گدای کوی فاطمه روز و شبم می گذرد به گفتگوی فاطمه فتاده دل به پای او صفای دل صفای او داده به عشق آبرو آب وضوی فاطمه من که غمین و خسته ام دیده ز غیر بسته ام بود دل شکسته ام به جستجوی فاطمه دل شده پای بست او دیده بود به دست او مستم و مست ، مست او مست سبوی فاطمه جهان ازوست گلستان جنان ازوست گل فشان می دهد ای جهانیان بهشت بوی فاطمه میان کوچه ای خدا به پیش چشم مجتبی دست سیاه شب چرا خورده به روی فاطمه خصم که باب کین گشود آتش کینه را فزود زد به تمام هست و بود شعله عدوی فاطمه "یاسر" اگر کند رها مرغ دل شکسته را بال گشاید از وفا باز به سوی فاطمه ** حاج محمود تاری «یاسر»✍
. منم امام اِنسُ و جان مهدی ام حضرتِ صاحب الزمان مهدی ام مادر من اُمُِ ابیها بُوَد عمه ی من زینبِ کبری بُوَد عمه ی من به ماسوا غالب است بنتِ علی ابن ابی طالب است عمه ی من ضیاءِ هر دو عین است عمه ی من شریکه الحسین است عمه ی من زِینِ أَبِ مرتضاست به کشتیِ اهلِ ولا ناخداست به آسمان و عرش چون نگین است ضیاء چشم زین العابدین است عمه ی من کعبه ی غم‌ها بود ام مصائبِ دو دنیا بود عمه ی ما فضائلش دائم است عمه ی ساداتِ بنی هاشم است عمه من آینه ی مادر است شاهدِ قصه های پشتِ در است عمه ی ما دیده ز آن ابتدا مادر و آن مصائبِ کوچه را دیده غم و غربت و هم مهن را لخته ی خونِ جگرِ حسن را عمه ی ما دیده دو دستِ قلم ساقیِ بی مشک بدونِ علم دیده به علقمه گلِ یاس را دو چشمِ غرقِ خونِ عباس را عمه من خواهرِ خون خداست ادامه ی نهضتِ کرببلاست حکمت همین بود شود از قضا اسیر در کوفه و شام بلا از سفرِ کرببلا تا به شام سنگِ جفا خورده ز بالای بام روضه ی مکشوفه بدیده ست او بغضِ یتیمانه شنیده ست او راسِ بریده دیده بالایِ نی صوتِ حزین شنیده از نایِ نی عمه ی ما لب به سخن باز کرد ز کوفه تا به شام اعجاز کرد تیغِ زبان تا غضب آلود شد دشمنِ دون یکسره نابود شد به خطبه ای کرد چنان انقلاب که شام شد بر سرِ شامی خراب دخت علی شد رجزش پر شرر مردتر از هزار و یک شیرِ نر .
منم  زینب منم زینب  که  جانانم  حسین است منم زینب   که ایمانم   حسین است تمام       هستیم       باشد       برادر منم زینب   همه جانم  حسین است حسین جانم حسین جان ۲ خدا  داند   که  جز   او  کس   ندارم منم زینب  که  سلطانم حسین است امیر     ‌  کربلا        جانم      فدایش منم  زینب که جانانم    حسین است حسین جانم حسین جان ۲ تمام    هستی ام    باشد    چو   بابا منم  زینب که سامانم  حسین است بود     درمان     دردم    او     برادر منم  زینب که درمانم  حسین است قرارم   ( بیقرارم )   تا   تو   رفتی منم زینب که ایمانم  حسین  است بیقرار اصفهانی
شعری در فراق امام زمان(عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم) عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است چرا آب به گلدان نرسیده است چرا لحظه ی باران نرسیده است به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است وهنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است دل عشق ترک خورد گل زخم نمک خورد زمین مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط بود زمین مرد زمین مرد خداوند گواه است دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است ولی حیف نصیبم فقط آه است چو آیینه روی من بیچاره سیاه است و جا دارد از این شهر بمیرم که بمیرم که بمیرم عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس و کجایی گل نرگس به خدای نفس های غریب تو که آغشته به حزن است ز جنس غم و ماتم زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوی کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای عشق مجسم که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم بدم از عمق نگاهت نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس واین روضه و این بزم تویی کنون شعله ی آه تو شود حس تو کجایی گل نرگس دل ما سوخته از آه نفس های غریبت دل ما بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده همراه نسیم سحری روی پر فتروس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی به همان صحن و سرایی که شما زایر آنی خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی به خدا در هوس دیدین شش گوشه دلم تاب ندارد نگاهم خواب ندارم قلمم گوشه دفتر غزلی نام ندارم شب من روزنه مهتاب ندارم همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد گریه کن گریه خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را شنیده است شما دیده ای آنرا و اگر طاقتتان است کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچون عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبان بلند است به گستردگی ساحل نیل است و این بس طویل است بگذارید که قبلش بنویسم که ببخشید مرا یوسف زهرا اگر این مخمل خون بر حروف است که روضه مکشوف است عطش بر لب عطشان رباب است صدای تپش سطر به سطرش همگی موج نزن آب فرات است به ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ولی حیف که ارباب قتیل العبرات است ولی حیف که ارباب اسیر الکربات است ولی حیف که هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه آب است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال چه بس آه که از شمر و خدایا چه بگویم که دلم تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرد از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرب و بلایی قسمت میدهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی تو کجایی شب سوم شده باید چه گریزی بزنم آه به یک مجلس پر شور که این کار ثواب است ثواب است و نفس درقفس سینه هر مستمعش مثل عذاب است دل تک تکشان وای کباب است ببین روضه عجب ساده و ناب است که بر پا شده در بین خرابه است بیا گوش کن آری سخن از قحطی آب است ولی یک نفر آنجاست که بی تاب تر از باقی آنهاست ببینید درست است رباب است ببینید گلم رنگ ندارد سر جنگ ندارد چه بزمیست چه شوریست چه حالیست فقط روضه و ناله است و مداح پر از عاطفه از طفل سه ساله است که در دست ظریفش که در دست نحیفش سر باباست سلام ای سر زیبا سر بابا چه کسی کرده به ویرانه مقیمم چه کسی کرده یتیمم شاعر: 🌿❤️🌿❤️🌿
. یا حسین علیه السلام نور حی کبریایی یا حسین تو گل آل عبایی یا حسین رهزن دل‌های کل عاشقان نور چشم انبیایی یا حسین جان زهرا دختر پیغمبری پور شاه اولیایی یا حسین همچنان زهرای اطهر مادرت مظهر شرم و حیایی یا حسین شیعیان مرتضی را تا به حشر رهنما و مقتدایی یا حسین همچو جد اطهرت شخص نبی رحمت بی‌انتهایی یا حسین همچنان بابای مظلومت علی حضرت مشکل گشایی یا حسین ای صفا بخش قلوب شیعیان چون علی روح دعایی یا حسین چون علی و مصطفی و فاطمه شافع روز جزایی یا حسین در تمام عمر خود محو خدا بر رضای حق رضایی یا حسین من کجا مدح گل زهرا کجا؟ فوق هر مدح و ثنایی یا حسین ریزه خوار سفره ی تو حاتم است منشا جود و سخایی یا حسین ما همه ذره تویی خورشید دین نور هر دیده شمایی یا حسین ای طبیب دردمندان جهان درد ما را تو دوایی یا حسین بس که خوب و مهربانی و صبور دستگیر هر گدایی یا حسین با ولا و مهر خود مولای من در دلم از ابتدایی یا حسین لحظه ی آخر بود این آرزو بر سر بالینم آیی یا حسین دارم از طفلی به یاد ماتمت بر لبم شور و نوایی یا حسین یاد غمهایت گل زهرا بود در دلم بزم عزایی یا حسین از زمان کودکی چون مادرت با غم و درد آشنایی یا حسین خون بهای خون پاک تو خدا تو فقط خون خدایی یا حسین از ستم‌های عدوی بی‌حیا تو شهید کربلایی یا حسین همراه اصحاب و مردان حرم کشته ی ظلم و جفایی یا حسین در کنار اکبر خود داشتی گریه‌های بی صدایی یا حسین در ره اسلام و قرآن نبی جان تو گشته فدایی یا حسین در کنار زینب غمپرورت داشتی حال و هوایی یا حسین زیر تیغ شمر دون جان داده‌ای تو ذبیح بالقفایی یا حسین بین موج خون سر تو شد جدا تو شهید سر جدایی یا حسین پاره پاره تن،بروی خاک غم تو بدست اشقیایی یا حسین پیکرت غرق بخون،با رأس خود زیب نوک نیزه هوایی یا حسین ای گل گلزار آل مصطفی مقتدای این (رضایی)یا حسین
. علیه السلام ای گل گلشن نبی بر علی نور عینی برادر تو مجتبی جان علی حسینی نور خدا تویی تو امید ما تویی تو جانم شود مولا فدایت۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ از نسب پیمبری شمس هدایت هستی سر تا به پا جود و سخا لطف و عنایت هستی اگرچه از تو دوریم ما همه غرق نوریم ای روح صبر و استقامت ۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ خدا می‌دونه یا حسین جز تو کسی ندارم بهر زیارت حرم همیشه بی‌قرارم حریم تو بهشتم مهر تو در سرشتم جنت من صحن و سرایت۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ از کودکی مولای من عاشق کربلایم با عشق تو حسین من داده بها خدایم تویی تمام هستم گرفته‌ای تو دستم از کودکی هستم گدایت۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ باز دوباره حسین من کرده دلم هوایت تمام آرزوم اینه بیام به کربلایت به من بده تو عزت مرا نما تو دعوت تا که بیام به کربلایت۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ افتاده‌ام به یاد تو یاد وداع آخر گفتی چنین مولای من با غم رسیده خواهر نظر نما به حالم خواهر نما حلالم جانم فدای آن صدایت۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ خواهر بدیده شمر دون بر سینه‌ات نشسته با چکمه ی آن نانجیب سینه ی تو شکسته رنگ از رخش پریده سر تو شد بریده نبوده این ستم سزایت ۲ حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین جان حسین حسین حسین حسین جان۲ ۱۴۰۲ .
مناجات با امام حسین علیه السلام دنیا دلش برای شما شور می زند بَهرِ غریبیِ تو خدا شور می زند ابن الکریمی و کرمت کوهِ رحمت است در قُلّه ی تو خیلِ گدا شور می زند مسکین و سائلم، که به کوی تو آمدم دیدم به کویتان همه جا شور می زند معلول جسمی آمده در زیرِ قُبه اَت از جان و دل بِقصد شفا شور می زند بَروی گُنبدِ حرم تو به اِهتزاز سُرخیِ پرچمت به هوا شور می زند در علقمه که مَهدِ وفا و اَدب بُوَد ساقی فِتاده، دستِ جدا شور می زند شبهای جمعه مادرتان بین قتلگاه ما بین پیکر شهدا شور می زند روزِ جزا به دور تن بی سرت حسین هر شیعه ای به آه و نوا شور می زند روح القدس به ماه عزا بین تکیه ها در لا به لای اشک و بُکا شور می زند خواندم مُصیبت و دم نوحه گرفته ام لیکَن مَلک به ارض و سَما شور می زند یک دستمان به سینه و دستی دگر به سر سینه زن شما سر و پا شور می زند هر کربلا نَرفته که دلتنگِ کربلاست دائم میانِ صَحنِ رضا شور می زند چَندی بُوَد حریم تو تهدید می شود قلبم برای صحن و سرا شور می زند آرام می شود دل شوریده ام حسین در بین روضه هر دفعه تا شور می زند
و مناجات امام زمان (عج) ای عزیز قلب زهرا ، آرزو دارم ببینم روی ماهت بر سر راهت نشستم ، تا بیفتد بر دل من یک نگاهت تو امیر ماسوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا دردمندان را دوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا شوق دیدار تو دارم ، یابن الزهرا یابن الزهرا دل شده امشب هوایی ، یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا ماه  من تا کی به پشت ابر غیبت در  نهانی در  نهانی بی پناهم ده پناهم تو پناه بی کسانی بی کسانی درد عالم را طبیبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا حیف باشد که غریبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا مضطرم من بر در تو ، یابن الزهرا یابن الزهرا تو ولی امن یجیبی ، یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا آرزو دارم ببینم کربلا را ای امیر دلربایم کن عنایت بر گدایت ده برات کربلایم کربلایم کربلا درمان دردم ، یابن الزهرا یابن الزهرا از فراقش گریه کردم ، یابن الزهرا یابن الزهرا کن عنایت با تو مولا ، یابن الزهرا یابن الزهرا دور شش گوشه بگردم ، یا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا جمعه ها در انتظار ، روی ماهت مینشینم یابن الزهرا منتظر با این امیدم ، تا که رویت را ببینم یابن الزهرا من گدای دل غمینم ،  یابن الزهرا یابن الزهرا عاشق آن مه جبینم،  یابن الزهرا یابن الزهرا یادعا کن که بمیرم ،  یابن الزهرا یابن الزهرا یا که رویت را ببینم ،  یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤