.
#نوحه_سنتی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
شهادت حضرت زهرا(س)
نوحه
یارجوانم رفته ای زدستم
یا فاطمه بودی تمام هستم
ای سوره ی کوثر
ای لاله ی پرپر
زینب زند ناله
مادر مرو مادر
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
بیمارمن آخرشفاگرفتی
جان دادی و جان مرا گرفتی
بشکسته پهلویت
شدارغوان رویت
کشته مرا زهرا
این زخم بازویت
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
شمع شب تارم خدانگهدار
تنها طرفدارم خدانگهدار
پشت وپناه من
ای تکیه گاه من
بودی علمدارم
تنها سپاه من
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
اجرا:کربلایی سعیدشعبانی🎤
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
شهادت حضرت زهرا(س)
نوحه
درسقیفه باهم نشستند
رشته ی پیمان را گسستند
هر دو دست حبل المتین ازکینه بستند
همسرش را پهلو شکستند
اهل عالم درپشت درمحشر به پاشد
در ره دین زهرای مرضیه فدا شد
ای وای بسته شد دست علی
ای وای شد فدا هست علی
ای وای ازغریبی
حیدر روی خاک غم نشست
وقتی پهلوی زهرا شکست
ای وای ازغریبی
زهرا فاطمه یا فاطمه
پشت در با صوت حزینی
ناله زد یا فضه خزینی
غنچه ام را باضربه ای از شاخه چیده
با قساوت مرد لعینی
بین آتش یاسی درآن گلخانه می سوخت
بین آتش بال و پر پروانه می سوخت
ای وای خانه شد خاکستری
روی فاطمه نیلوفری
وای از این مصیبت
گشته آسمان غرق عزا
زهرا ناله زد بابا بیا
وای از این مصیبت
زهرا فاطمه یا فاطمه
گه به کوچه گاهی به خانه
دشمن او را زد تازیانه
وای ازاین غم ازضربه ی غلاف قنفذ
روی بازو دارد نشانه
قلب حیدر بادرد و ماتم همنشین شد
بین کوچه زهرای اونقش زمین شد
حیدر کعبه و او در طواف
حجش شد شکسته با غلاف
زهرا شد فدایی
گشته نوحه گر ارض و سما
گشته آیه از سوره جدا
محسن شد فدایی
زهرا فاطمه یا فاطمه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#فاطمیه #حضرت_زهرا
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
4_6046249616922383074.mp3
12.71M
#حضرت_زهرا_زمینه
شرمندم از تو یاسِ جوونم
پیشم بمون تا زنده بمونم
این هفته هایی که درد میکشی لحظه لحظه ش
هر نفسی میکشم میشه آتیش به جونم
این روزا روضه خون نمیخوام
از میخِ در گریه م میگیره
یادم میاد افتادی بینِ
اون چل نفر گریه م میگیره
ازمیخ در گریه م میگیره
مظلومه ی من گریه کمتر کن
فکری به حال و روزِ حیدر کن
جای علی خیلی کتک خوردی
مُردم برات تو کوچه باور کن
ای همسرِ مظلومه ی حیدر...
شرمنده م از تو داری چقد درد
دیدم مغیره راهت رو سد کرد
تا اومدم روی دوشم بزارم عبامو
اومد به گوشم صدای لگد های نامرد
این روزا تا میگی با ناله
فضه بیا گریه م میگیره
یاد گلِ نشکفته محسن
با بچه ها گریه م میگیره
تو کوچه ها گریه م میگیره
باور نمیکردم بیاد روزی
رو تو ازم پنهون کنی زهرا
کردی وصیت ها،مگه میخوای
حیدر رو بی سامون کنی زهرا
ای همسرِ مظلومه ی حیدر...
دارم میسوزم با سوز چشمات
پاهام میلرزه میلرزه دستات
پهلو به پهلو که میشی منم میکشم درد
دیدم خودم پشت در که شکست استخونات
ریحانه ام واست بمیرم
قنفذ چه بد میزد به بازوت
انقد قلافش بوده سنگین
انگار لگد میزد به بازوت
قنفذ چه بد میزد به بازوت
وَ لستُ أدری خبر المسمار
از سینه ی غمدیده میپرسم
از خونِ پهلویی که خانوم به
دیوار و در پاشیده میپرسم
ای همسر مظلومه ی حیدر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#محمدجوادخلیلی
⇦🕊روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _
#حاج_احمد_واعظی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بابا،بابا،بابا....
دلم بشکسته بود،بابا!
غمین و خسته بود،بابا!
دو دستِ کوچولویِ من
به زنجیر بسته بود،بابا!
*امشب شبِ رقیه جانِ،دلِ همه الان رفته خرابه...*
نبودی، ببینی،به چشمام موجِ دریا رو
نبودی،ببینی،چه جوری می زدن ما رو
*بابا! دنبالم می دویدن،تازیانه هارو می چرخوندن،من یه دخترِ کوچولوم،آدم های گُنده سرم می ریختن...*
نبودی،ببینی،چه زجری می کشیدم من
تو صحرا، رو خارا،برهنه پا، دویدم من
بابا،بابا،بابا....
دیگه بسه جدایی
منو ببر بابایی
دلم خون و رُخم زرده
روزا گرم و شبا سرده
سَرَم،چشمم،تنم
گوشم،همه درده
نیگاه کن،شده رخسارِ من نیلی
یه باره می اُفتم،سرم گیج میره از سیلی
*بابا!صورتِ منو نگاه کن چیکار کردن...*
بابا،بابا،بابا....
نمونده دیگه سو به چشمای ترم، بابا!
یا از ترس،یا از درد،شب از خواب می پرم، بابا!
*خواب بود بچه،تو خواب دید بغل باباست،تا چشماش رو باز کرد دید خرابه است،بابا نیست...بهونه ی بابا رو گرفت....
نانجیبا می خواستن آرومش کنن،سر باباش رو گذاشتن تو یه طبق،تا از در خرابه وارد کردن،عمه ی سادات که فهمید چه خبرِ،بلند شد،دوید رفت جلوشون رو گرفت...چیکار می کنید؟نبرید این سر رو، می کُشید این بچه رو،خودم آرومش می کنم،برگردونید این طبق رو...آی حسینا! عمه سادات رو با تازیانه زدن...بی بی رو کنار زدن،این طبق رو بردن جلو...حسین...
گفت: دیدم کنار ضریح، پیر زنی یه چیزی رو تو دستش گرفته بود،گریه می کرد،هی نشون میده به ضریح...بلند شد برِ.... گفتم:مادرجان! من داشتم نگاه می کردم،می تونم ازت بپرسم این چی بود؟یا چی می گفتی؟
شروع کرد گریه کردن،گفت:پسرم ما از عشایرِ ایرانیم،تو بیابون و دشتیم،خیلی وقت ها در اثر راه رفتن،پاهامون زخم میشه...کفِ پاهامون آبله میزنه،از گیاهان دارویی،چربی حیوانات،یه پماد داریم،میزنیم خوب میشیم....
گفت:وقتی داشتم می اومدم اینجا،شنیدم این دخترکوچولو پاهاش آبله داره،از همون پماد آوردم،داشتم می گفتم:قربونت بشم،پات خوب شده؟...
ان شاءالله تو حرمش باشیم،همون حرمی که هنوز احساس می کنیم داره میگه: بابا!...
17.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعه ای که برای یک خادم زوار کربلا رخ داده ببینید
عظمت زیارت امام حسین علیه السلام ❤️❤️
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین
شب اول محرم...
بریم در خانه ی غریب کوفه...
آقامون.. مسلم بن عقیل...
(ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...)
🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم
🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین
غریب و تنها...
توی کوچه های شهر کوفه...
داره با اربابش ابی عبدالله...
درد دل میکنه...
حسین جان ...آقا
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
آقای من...
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم...
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد...
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید
حضرت فرمودند...
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه...
صدا زد... آقا...
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام...
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...
هر طوری بود...
نانجیبها خبردار شدند...
نزدیکی های صبح...
خونه ی پیرزن رو محاصره کردند...
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد...
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد...
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...
بردن بالای دار الإماره...
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله...
مردم کوفه دارن نگاه میکنند...
هر کسی یه حرفی میزنه...
یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند...
یکی میگه نه...
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند...
همه دارن نگاه میکنند...
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای...
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان...
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند...
اما...
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن...
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه...
بمیرم... برات حسین....
جلو چشمان زینب...
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند...
تمام استخوان ها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
- ورود به کانال روضه
-
فایل صوتی👇
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا... اگه میخواهی بیای...
دیگه خانم زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها...
منتظر علی اصغرت نشستند...
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
- #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فایل صوتی👇