eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
19.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
448 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ پذیرش تبلیغات ⬇️ @Gomnam1028
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت سفیران زینب(س)حسین طاهری-ساعت سخت فراق.mp3
زمان: حجم: 23.75M
🎤•|حسین طاهری|• ساعت سخت فراق آغاز شد مخفی و آهسته درها باز شد شد برون آرام با رنج و ملال هفت مرد و چهار طفل خردسال چهار تن دارند تابوتی به دوش دیده گریان سینه سوزان لب خموش در دل تابوت جان حیدر است هستی و تاب و توان حیدر است گویی آن شب مخفی از چشم همه هم علی تشییع شد هم فاطمه شهر پیغمبر محیط غم شده زانوی سردار خیبر خم شده آسمان بر اشک او مبهوت بود جان شیرینش در آن تابوت بود او پی تابوت زهرا میدوید نه بگو تابوت او را میکشید کم کم از دستش زمام صبر رفت با دو زانو تا کنار قبر رفت زانویش لرزید اما پا فشارد دست ها را جانب تابوت برد خواست گیرد آن بدن را روی دشت زانویش لرزید باز از پا نشست کرد چشمی جانب تابوت باز گشت با جانان خود گرم نیاز کی (که ای) وجودت عرش حق را قائمه یاری ام کن یاری ام کن فاطمه یاری ام کن کز زمین بردارمت با دو دست خود به گل بسپارمت وای بر من مرده ام یا زنده ام قبر تو یا قبر خود را کنده ام آسمان اشک علی را پاک کن جای محبوبم مرا در خاک کن خاک گِل میشد ز اشک جاری اش تا کند دستی ز رحمت یاری اش ناگهان از آن بهشت بی نشان گشت بیرون دست های باغبان کی شکسته بال و پر بلبل بیا وی به قلبت مانده داغ گل بیا باغبانمان هست و بودم را بده یا علی یاس کبودم را بده ای بیابان گِل ز اشک جاریت آفرین بر این امانت داری ات باغبان تا یاس پرپر را گرفت اشک خجلت چشم حیدر را گرفت https://eitaa.com/eetazeinab
هیئت سفیران زینب (س)Sh 1 Fatemieh Aval 1404 Hadadian [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان: حجم: 5.62M
🎤•|محمد حسین حدادیان|• یوما یوما زهرا زهرا صلا صلا زهرا زهرا مادر مادر بی تو بی تو کلا کلا زهرا زهرا فقط مادر ازل ابد مادر میگم با تو علی مدد مادر زهرا زهرا / زهرا زهرا **** صلا صلا حیدر حیدر مولا مولا حیدر حیدر عالی اعلا ولی الله الا بالله حیدر حیدر شرف علی تویی هدف علی منم سگِ شاه نجف علی علی علی / علی علی **** صلا صلا حسین حسین و صلی الله حسین حسین چشما دریا دستا پرچم پرچم بالا حسین حسین جنون حسین برام بمون حسین نفس نفس گروه خون حسین حسین حسین / حسین حسین **** روحی حلت حسن حسن حیدر هیبت حسن حسن ای استاد قاسم قاسم اعلاحضرت حسن حسن کرم حسن بالاسرم حسن حسین میگه بزرگترم حسن حسن حسن / حسن حسن **** دست رحمت حسن حسن ای بی منت حسن حسن هرچی لطفت بیشتر میشه الله برکت حسن حسن حسن حسن سلام من حسن حسین میگه امام من حسن حسن حسن / حسن حسن https://eitaa.com/eetazeinab
کربلایی ابوالفضل حسینی4_5902014478999881429.mp3
زمان: حجم: 6.5M
‍ هدیه به حضرت زهرا صلوات زمینه وشو ر حضرت زهرا شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی ابوالفضل حسینی خدا حافظ ای یاور مرتضی خدا حافظ ای باور. مرتضی خدا حافظ ای ساغر. مرتضی خدا حافظ ای کوثر. مر تضی خدا حافظ ای یاور. مرتضی. ببین بقض گرفته گلوی. علی شفای تو هست ارزوی. علی بخندی دوباره به روی. علی بازم راه بری روبه روی. علی اینه خواهش اخر مرتضی خدا حافظ ای یاور. مرتضی. گمون می کنم که. مداوا شدی می بینم که از بسترت پا شدی براکار خونه مهیا. شدی جوونه رشیدم چقدر. تا شدی نزار بسته شه دفتر. مرتضی خدا حافظ ای. یاور مر تضی تو این روز ها تو بی گمون. می روی گله یاس من ارغوون می روی جوون اومدی قد کمون می روی با این پهلوی غرق خون. می روی خدا حافظ هم سنگر. مرتضی خدا حافظ ای یاور مر تضی چقد زود زمینگیر شدی. فاطمه از این زندگی سیر شدی. فاطمه به بستر تو زنجیر شدی. فاطمه به پای علی پیر شدی. فاطمه خدا حافظ ای همسر مرتضی خدا حافظ ای یاور مرتضی رضا نصابی https://eitaa.com/eetazeinab
وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا زخمهای بدنت، برده امانم زهرا سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟ تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟ با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟ آستین بین دهان کردم و فریاد زدم زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا پیش قبرت به روی خاک زمین میافتم میروی از بر من یار کمانم زهرا؟ پدرت آمده اما بدنت را آخر با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟ خاک با دست خودم بر بدنت میریزم حق بده که به لبم آمده جانم زهرا خوشیِ بعد تو را، فاتحه اش را خواندم تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴 . https://eitaa.com/eetazeinab
هیئت سفیران زینب (س)Sh 2 Fatemieh Dovom 1404 Karimi [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 3.55M
🎤•|محمود کریمی|• دارم نگات میکنم و نفس نفس میزنی و برات غذا میارم و دستمو پس میزنی و با دیدنِ ما و بابا به پشت دست میزنی و پر به قفس میزنی با ابر سرخ چشمات دلو زدی به دریا صدای آه میاد از یا ما ی تو یا بابا خوب نشد جای میخ تیز راه میری اما سینه خیز گریه کن تو خودت نریز **** سه ماهه روی ماهتو ستاره هات ندیدن و دیدن قد خمیده رو تو سن قد کشیدن و سه ماهه اشک بچه ها شبانه روز چکیدن و دیگه همه بریدن با پلک نماز میخونی با اشک وضو میگیری تو سجده میری از حال تو خونه رو میگیری خوب نشد لرزش صدات حسرته یاد خنده هات گریه کن جونمون فدات **** حسرته تو عمق نگات حکایت از نموندنه غصه ی آخرت برام دوختن اون پیروهنه وقتی که میگی زیر لب حسین من بی کفنه قلب همه میشِکنه یه کهنه پیروهن با پارچه ی پاره پاره اینم میره به غارت حسین کفن نداره خیمه ها بین شعله ها خواهرش میزنه صدا وای حسین وا محمدا https://eitaa.com/eetazeinab
نوحه پایانی روز اخر مجلس روضه 🌹🌹🌹 ما مزد عزاداری از فاطمه می‌خواهیم ما در دو جهان یاری از فاطمه می‌خواهیم ما اجر عزاداری از فاطمه می‌خواهیم دست ما به دامانت ای دختر پیغمبر ما شفای بیماران از فاطمه می‌خواهیم پیروزی اسلام را از فاطمه می‌خواهیم بهر مسلمین یاری از فاطمه می‌خواهیم ما مزد عزاداری از فاطمه می‌خواهیم یا حضرت زینب کردیم عزا برپا از بهر حسین تو ما مزد عزاداری از فاطمه می‌خواهیم یا حضرت عباس دست ما به دامانت در روز جزا یاری از فاطمه می‌خواهیم کن نصیب ما قبر حضرت حسینت را ما رفع گرفتاری از فاطمه می‌خواهیم حق اصغر بی‌شیر کن نظر به حال ما یاری همه طفلان از فاطمه می‌خواهیم یا رب تو قبول فرما روضه حسینت را ما اجر عزاداری از فاطمه می‌خواهیم دادیم شهیدان را در راه حسین تو حق اکبر رعنا حق قاسم نوگل یاری جوانان را از فاطمه می‌خواهیم خوشبختی جوانان را از فاطمه می‌خواهیم یاری غریبان را از فاطمه می‌خواهیم حق مهدی و آلش کن ظهور او نزدیک ما ظهور مهدی را از فاطمه می‌خواهیم ما مزد عزاداری از فاطمه می‌خواهیم 🤲🤲🤲💐 https://eitaa.com/eetazeinab
🍂🍂🍂🍂🍂 ﷽ (س) علیک یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ دو چشمش بسته اما درد دارد یقیناً بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگ غُسلش ولی آرام اسماء درد دارد نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق هقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بند کفن آهسته بستم ندارد چاره با آهم بسازم فقط با درد جان اهم بسازم ز چوبی که نشد گهواره باشد دوتا تابوت میخواهم بسازم * خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...* بریز آب روان اسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته نگه کن زردی رویش ببین بشکسته بازویش لگد خورده به پهلویش اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی ‌دست‌ از غسل زهرا کشید...‌‌‌‌‌‌هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه... امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچه‌ها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه... انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچه‌های فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین* شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن جنازه ای که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن مدینه فاطمه را روز روشن آزرده چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن به جای گل که گذارند به روی قبر رسول برای او اثر از تازیانه می بردن * سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچه‌های فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده 😭 https://eitaa.com/eetazeinab
شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب در آن شهر پر از ظلم به جز مردم يک خانه، همه خواب ، همه خواب وَ جز هِق هِق آهسته ي يک مرد وَ يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب اگر چه همه خوابند ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست شبِ اصلي ضربت زدن حضرت مولاست، شبِ غسلِ گلِ ياسِ علي ، حضرت زهراست علي بود وَ يک زانوي لرزان علي بود و غم تازه يتيمان علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزونِ پر از درد وَ آن گريه ي پنهان علي بود وَ يک ياس شهيده همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده علي بود، همان همسر زهرا، که چندي است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا در آن نيمه شب ساکت و خلوت همان نيمه شب غصه و غربت شبِ هجر، شب اوج مصيبت شب مرگ علي، مرگ گل ياس علي کرد نگاهي سوي اسماء که بريز آب روان بر روي گلبرگِ گل ياس وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را کمک کن که بشويم بدنت را وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت وَ دستان علي بر گلِ زخمِ بدن فاطمه اش خورد علي زنده شد و مرد نفس در دل او حبس شد و سوخت علي چشم به چشمان گلش دوخت وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد دوباره قد او خم شد و تا شد وَ روح از بدنش رفت و جدا شد سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت نگفتي به علي فاطمه يک بار از اين زخم وَ از قصه ي ديوار از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار خدايا چه کند حيدر کرار؟! همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت که تا عرش خدا رفت صداي طپش يک دل خسته که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته فقط آه کشيد آه علي با مدد فاطمه استاد روي پا وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است علي شست تنش را، وَ با گريه چنين گفت به زهرا شدي پرپر و اين شهر نفهميد ، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنويسند که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ... https://eitaa.com/eetazeinab
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ عبرت تاریخ - حنیف طاهری.mp3
زمان: حجم: 5.72M
🆕 🔊 💔 🎙 از رنج ملامت نهراسید از زخم زبان‌های جماعت نهراسید این گفته مولای من و توست از خلوتی راه سعادت نهراسید اگر دیروز تنها شد ولی تنها نمی‌ماند به اشک هر شب زهرا علی تنها نمی ماند همیشه خیر و شر بوده و صف‌ها را جدا کرده کسی که با خدا بوده به حیدر اقتدا کرده کسی که دل به او داده دلش را پس نمی‌گیرد علی در قلب ما زنده‌ست علی هرگز نمی‌میرد با نادعلی غصه ندارید دل را به کف هر کس و ناکس نسپارید این عبرت پیروزی بدر است تعداد کم لشگر خود را نشمارید اگر خانه نشین مانده اگرچه یکه و تنهاست ولی پیروز تاریخ است کسی که لشگرش زهراست همان روزی که احوالش عوالم را پریشان کرد طناب دور دستانش یهودی را مسلمان کرد من و تو شیعه ی زهرا من و تو مرد پیکاریم به همسایه دعا کرده من و تو جای خود داریم از رنج ملامت نهراسید از زخم زبان‌های جماعت نهراسید... https://eitaa.com/eetazeinab
. عالمی قربانت ای، اول فداییِ علی فاطمه یا فاطمه الگوی مایی تو ای، یارِ ولاییِ علی فاطمه یا فاطمه --------------- کشته‌ی راه ولایت، بین آن دیوار و در فاطمه یا فاطمه در ره مولای خود، دادی تو شش ماهه پسر فاطمه یا فاطمه --------------- در ره فاطمه داریم، تولای علی یاعلی و یاعلی فیضِ جان دادنِ ما هست، به امضای علی یاعلی و یاعلی --------------- راه زهرا و علی هست، رهِ سیدعلی یاعلی و یاعلی تا بپای جان همه هستیم، همراه ولی یاعلی و یاعلی --------------- درس دانشگاه زهرا، استقامت تا ابد از تو یازهرا مدد باشد از الطاف تو، پیروزی ما بی عدد از تو یازهرا مدد --------------- وعده‌ی صادق، بدستِ فاطمه امضا شود از تو یا زهرا مدد راه قدس از کربلا، با لطف زهرا واشود از تو یا زهرا مدد --------------- مرزِ لبنان تا فلسطین، جنگ حق و باطل است آمده وقت جهاد یا جنود المسلمین، حیََ علی خیرِالعمل آمده وقت جهاد هر که زهرائیست، پشتیبان حزب‌الله شد یار ثارالله شد راه او در امتدادِ راه نصرالله شد یا ثارالله شد --------------- یا اباالفضل ایکه هستی، یار و غمخوار حسین ای علمدار حسین رهبر ما را مدد کن، ای سپهدار حسین ای علمدار حسین --------------- یارب عمر ما بگیر و هدیه بر رهبر بده یا اله العالمین پرچم او را تو دست زاده‌ی کوثر بده یا اله العالمین https://eitaa.com/eetazeinab
فدای مادری‌هایت بدعادت کرده‌ای ما را عنایت در عنایت در عنایت کرده‌ای ما را تو قبل از خلقت خود آمدی و از همان اول سیادت داده‌ای بر ما اجابت کرده‌ای ما را کجا ما و کجا عشق و کجا این عاشقی این راه تو قبل از فطرت عالم فدایت کرده‌ای ما را مپرس از انبیا ای دل ، چه می‌دانند زهرا کیست خودت گفتی نمی‌دانند راحت کرده‌ای ما را حُسینت نیمی از دل‌های ما برد و حسن نیمی خودت می‌بینی ای بانو که غارت کرده‌ای ما را قسم بر پنجره‌فولادِ خاکیِ مزار تو که هرشب آمدی اینجا زیارت کرده‌ای ما را دخیلم گریه گریه بر ضریحی که نداری تو که با قد خمِ خود سرو قامت کرده‌ای ما را رُطب‌هایی به سلمان دادی و او خورد و مِنّا شد قسم بر نسل سلمان با شرافت کرده‌ای ما را از آن شب تا به امروز استجابت می‌چکد از آن دعایی که کنار بچه‌هایت کرده‌ای ما را شب سختی است بی‌بی‌جان ،علی زانو زده گوید بمان با خنده‌ات پیشم بدعادت کرده‌ای ما را https://eitaa.com/eetazeinab
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ عبرت تاریخ - حنیف طاهری.mp3
زمان: حجم: 5.72M
🆕 🔊 💔 🎙 از رنج ملامت نهراسید از زخم زبان‌های جماعت نهراسید این گفته مولای من و توست از خلوتی راه سعادت نهراسید اگر دیروز تنها شد ولی تنها نمی‌ماند به اشک هر شب زهرا علی تنها نمی ماند همیشه خیر و شر بوده و صف‌ها را جدا کرده کسی که با خدا بوده به حیدر اقتدا کرده کسی که دل به او داده دلش را پس نمی‌گیرد علی در قلب ما زنده‌ست علی هرگز نمی‌میرد با نادعلی غصه ندارید دل را به کف هر کس و ناکس نسپارید این عبرت پیروزی بدر است تعداد کم لشگر خود را نشمارید اگر خانه نشین مانده اگرچه یکه و تنهاست ولی پیروز تاریخ است کسی که لشگرش زهراست همان روزی که احوالش عوالم را پریشان کرد طناب دور دستانش یهودی را مسلمان کرد من و تو شیعه ی زهرا من و تو مرد پیکاریم به همسایه دعا کرده من و تو جای خود داریم از رنج ملامت نهراسید از زخم زبان‌های جماعت نهراسید... https://eitaa.com/eetazeinab