eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . اشهد انک قد اقمت الصلوة مهر سجادمه تربت کربلات من سرباز فارس الحجازم باب القبله قبلهء نیازم ای کاش باشه روز اربعینت زیر قبه آخرین نمازم حی علی حی علی نماز ظهر اربعین کربلا من ار به قبله رو کنم به عشق روی او کنم اقامه صلاة را به گفتگوی او کنم __ اشهد انک قد اقمت الصلوة گریه واست ردم میکنه از صراط هستم زیر بیرقت حسین جان قربون محبتت حسین جان تسبیحاتمو میگم همیشه با تسبیح تربتت حسین جان حی علی حی علی نماز ظهر اربعین کربلا دعای خیر همرهم که خاک بوس این رهم نماز شد بهانه تا به تربت تو سر نهم ____ ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پاسخ : سپاهیان معاویه وقتی به شکست نزدیک شدند، به پیشنهاد عمروعاص و به دستور معاویه، قرآن‌‏ها را بر نیزه کردند و شعار دادند که حاکم بین ما کتاب خدا باشد. در میان سپاه امام علی(ع) نیز دو دستگی پدید آمد، و برخی شعار «لا حکمَ الّا لله» سر دادند. هر چقدر امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این نیرنگ است، و «أنا القرآنُ الناطقُ» من کلامُ الله ناطق هستم، نتیجه نداد. حتی سپاهیان امام علی(ع)، حضرت(ع) مجبور به پذیرش حکمیت کردند. آنان گفتند : 📋《يَا عَلِىُّ! اَجِبِ الْقَومَ اِلَى کِتابِ اللهِ وَ اِلَّا قَتَلْنَاکَ》 ♦️اى على(ع)! دعوت اين قوم را براى حکميّت کتاب الله بپذير! و الاّ تو را مى کشيم!(۱) سرانجام حضرت(ع) بالاجبار ضمن نامه‏‌ای به معاویه با قید اینکه ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفت. پس قرار شد که از طرفین دو حَکَم، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ به حکمیت سپرده شود. حکم شامیان «عمرو عاص» و حکم اهل عراق که گزینه دلخواه امام(ع) نبود، «ابوموسی اشعری» شد. تاریخ حکمیت نیز ‏به ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول و شهر «دومة‏ الجندل» به عنوان مکان آن تعیین شد. بعد از مذاکره این دو حَکَم، قرار بر این شد که عمروعاص معاویه را و ابوموسی، امام علی(ع) را عزل کند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند. عمروعاص نظر ابوموسی را در حین مذاکره پرسید. ابوموسی اشعری گفت : 📋《رَأْيِي أَنْ أَخْلَعَ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ عَلِيّاً(ع) وَ مُعَاوِيَةَ ثُمَّ نَجْعَلَ هَذَا اَلْأَمْرَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَخْتَارُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مَنْ شَاءُوا وَ مَنْ أَحَبُّوا》 ♦️نظر من این است که هر دو را یعنی معاویه و علی(ع) برکنار کنم و انتخاب در این امر را به اهل شورا بسپارم و آنان هرکسی را که دوست دارند، انتخاب کنند. عمرو عاص نیز به ظاهر این امر را پذیرفت و گفت : 📋《اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ》 ♦️رای و نظر همان است که گفتی! سرانجام روز اعلام نتیجه فرا رسید. عمرو عاص برای اجرایی‌ کردن نقشه‌ای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد و ابوموسی به منبر رفت. ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت : 📋《إِنَّا قَدِ اِتَّفَقْنَا》 ♦️من و عمرو عاص توافق کرده‏‌ایم! سپس ابوموسی بر بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار، گفت :‌ 📋《يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ! قَدْ أَجْمَعَ رَأْيِي وَ رَأْيُ صَاحِبِي عَمْرٍو عَلَى خَلْعِ عَلِيٍّ وَ مُعَاوِيَةَ وَ أَنْ نَسْتَقْبِلَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَيَكُونَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَيُوَلُّونَ أُمُورَهُمْ مَنْ أَحَبُّوا وَ إِنِّي قَدْ خَلَعْتُ عَلِيّاً وَ مُعَاوِيَةَ فَاسْتَقْبِلُوا أَمْرَكُمْ وَ وَلُّوا مَنْ رَأَيْتُمْ لَهَا أَهْلاً》 ♦️ای مردم! ما در این مساله به شور نشستیم و راى ما بر اين قرار گرفت كه على و معاويه را خلع كنيم و كار را به شورا واگذاريم. من على(ع) و معاويه را خلع كردم، شما نیز بروید و هر كسی را که اهل مى‏ دانيد، به خلافت‏ برگزينيد. سپس خطبه خود را تمام کرد و نشست. وقتی نوبت به عمرو عاص رسید، به بالای منبر رفت و او نیز بعد از حمد و ثنای خداوند، خطاب به حاضرین گفت : 📋《إِنَّ هَذَا قَالَ مَا قَدْ سَمِعْتُمْ وَ خَلَعَ صَاحِبَهُ وَ أَنَا أَخْلَعُ صَاحِبَهُ كَمَا خَلَعَهُ وَ أُثْبِتُ صَاحِبِي مُعَاوِيَةَ فِي اَلْخِلاَفَةِ فَإِنَّهُ وَلِيُّ عُثْمَانَ وَ اَلطَّالِبُ بِدَمِهِ وَ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ》 ♦️اين شخص آنچه گفت‏ شنيديد، او رئيس خود را خلع نمود من نيز او را خلع مى‏ كنم، همانطور كه او خلع كرد و رئيس خود معاويه را به مقام خلافت اثبات مي نمايم‏. معاویه ولىّ عثمان و خونخواه و سزاوارترين مردم به مقام عثمان است. ابوموسی عصبانی شد و گفت : 📋《مَا لَكَ لاَ وَفَّقَكَ اَللَّهُ قَدْ غَدَرْتَ وَ فَجَرْتَ إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ اَلْكَلْبِ : «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»》  ♦️حقیقتا که تو حیله کردی و خیانت ورزیدی! مَثَل تو همچون سگ هار است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند.(اعراف ۱۷۶) عمرو عاص نیز گفت : 📋《إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ : «اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً»》 ♦️و همانا مَثَل تو مانند دراز گوشی است که کتابهایی حمل می‌کند.(جمعه ۵)(۲) به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت رسول اکرم(ص) باشد، ماجرای «حکمیت‏» منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد. 📚منابع: ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴ ۲)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۴/ الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۴، ص۱۹۴/ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۵۶
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از ماجرای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی توسط عمرو عاص در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عبدالله بن قیس می گوید : 📋《كُنْتُ مَعَ مَنْ غَزَا مَعَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي صِفِّينَ وَ قَدْ أَخَذَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَعْوَرُ السُّلَمِيُ‏ الْمَاءَ وَ حَرَزَهُ عَنِ النَّاسِ فَشَكَا الْمُسْلِمُونَ الْعَطَشَ فَأَرْسَلَ فَوَارِسَ عَلَى كَشْفِهِ فَانْحَرَفُوا خَائِبِينَ فَضَاقَ صَدْرُهُ》 ♦️من با آن افرادى كه در صفين در ركاب حضرت امیر المومنین(ع) مي جنگيدند، بودم. ابوايوب اعور سلمى شامی شريعه را گرفت و آب را به روى کوفیان بست. مسلمانان به حضرت امیر المومنین(ع) از تشنگى شكايت كردند، آن بزرگوار چند نفر سوار را براى گرفتن شريعه فرستاد، ولى ايشان نا امید بازگشتند، حضرت امیر المومنین(ع) ناراحت شد. در این هنگام، حضرت امام حسين(ع) عرض کرد : 📋《أَمْضِي إِلَيْهِ يَا أَبَتَاهْ!》 ♦️پدر جان! اجازه می دهى من به دنبال اين مأموريت بروم؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《امْضِ يَا وَلَدِي!》 ♦️اى فرزندم برو! 📋《فَمَضَى مَعَ فَوَارِسَ فَهَزَمَ أَبَا أَيُّوبَ عَنِ الْمَاءِ وَ بَنَى خَيْمَتَهُ وَ حَطَّ فَوَارِسَهُ وَ أَتَى إِلَى أَبِيهِ وَ أَخْبَرَهُ فَبَكَى عَلِيٌّ(ع)》 ♦️امام حسين(ع) با صد نفر سوار رفت و ابوايوب را از شريعه خارج كرد، آنگاه بر لب شريعه خيمه زد و سواران خود را پياده نمود. هنگامى كه حضرت امیر المومنین(ع) آمد و با اين منظره مواجه گرديد، گريان شد. به حضرت(ع) گفتند : 📋《مَا يُبْكِيكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْنِ(ع)؟!!》 ♦️يا اميرالمؤمنين(ع)! براى چه گريان شدى در حالى كه اين اولين پيروزى است كه به دست امام حسين(ع) انجام گرفت؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاءَ حَتَّى يَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ يُحَمْحِمَ وَ يَقُولَ الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا》 ♦️به خاطرم آمد كه حسينم با لب تشنه در كربلا شهيد خواهد شد. كار او به جایى مي رسد كه اسبش رم مي كند و همهمه مي نمايد و مي گويد : فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيامبر(ص) خود را كشتند.(۱) 👤خوارزمی می نویسد : امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! 📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۸۴ ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا