eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ 2⃣علمیّت حضرت عباس(ع) :👇 ✅حضرت عباس(ع) در عرصه دانایی و معرفت، شخصیت برجسته ای بود. او وجودی سرشار از درک پاک و عمیقی است، که از منشأ علم الهی حضرت علی(ع) سرچشمه گرفته و جریان یافته بود. در باره دانش ایشان گفته شده است که : 📋《وَ قَدْ کَانَ مِن فُقَهاءِ أَوْلادِ الاَئِمَّه》 ♦️حضرت عباس(ع)، از جمله فرزندان دانشمند امامان(ع) است.(۱) در روایتی، یکی از پیشوایان معصوم شخصیت علمی و جایگاه معرفتی او را این گونه ترسیم می فرماید : 📋《اِنَّ العَبَّاسَ بنِ عَلِیّ(ع) زُقَّ العِلمَ زَقَّاً》 ♦️به درستی که عباس بن علی(ع)، دانش را از سرچشمه نوشیده است، نوشیدنی!(۲) 📚منابع : ۱)معالی السبطین مازندرانی، ج۱، ص۴۳۷ ۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ .
۳ 3⃣عبودیّت حضرت عباس(ع) :👇 ✅امام صادق(ع) در باره عبودیت حضرت عباس(ع) می فرماید : 📋《كَانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلی(ع) عَبدَ صَالِحِِ وَ صُلبَ الإِيمَانِ》 ♦️عموى ما، عبّاس(ع)، عبد صالح وداراى ايمانى راسخ بود.(۱) در روایتی دیگر در مورد عبودیت حضرت عباس(ع) نقل شده است که؛ 📋《کَانَ العَبَّاسُ(ع) فِی العِبَادَة و کِثرَةِ الصَلَوةِ وَ السُّجُودِ بِمَرتَبَةِِ عَظیمَةِِ》 ♦️حضرت عباس(ع) در عبادت و بسیاریّ نماز و سجده، مقام و مرتبۀ بزرگی داشت.(۲) حضرت عباس(ع) پرستش گر راستین آفریدگار خویش بود و نشانه های عبادت در سیمای معصوم او آشکار بود. اثر سجده های طولانی بر پیشانی اش نقش بسته بود، تا آن جا که قاتل او می گوید : 📋《يُبْصَرُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ أَثَرُ السُّجُودِ》 ♦️در پیشانی او اثر سجده می درخشید.(۳) 📚منابع : ۱)عمده الطالب ابن عنبه، ص۳۴۹ ۲)خصائص العباسیه کلباسی، ص۱۰۷ ۳)ثواب الاعمال شیخ صدوق، ص۲۱۹ .
۴ 4⃣ادب :👇 ✅یکی از ارزش های والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب و فروتنی نسبت به افرادی است که در مقایسه با انسان، دارای برتری باشند. امیر المؤمنین(ع) به این ارزش والا، بسیار سفارش می کرد و می فرمود : 📋《لا مِیراثَ کَالأَدَبِ》 ♦️هیچ میراثی گرانبهاتر از ادب نیست.(۱) آن بزرگوار، همواره پاسداری از این میراث گرانبها و ارزشمند را به فرزندان خویش وصیت می کرد. حضرت عباس(ع) که پرورش یافته این مکتب درخشان است، سفارش های پدر بزرگوار خود را به بهترین صورت عملی کرد و تا آن جا پیش رفت که نام او در دیباچه دفتر ادب و فروتنی نقش شد. هم اکنون نام گرامی او در بین عامه مردم یادآور این ارزش گران قدر اسلامی است. در تاریخ، نمونه های گویایی از این ویژگی ایشان به چشم می خورد. او هرگز بدون اجازه در محضر امام حسین(ع) نمی نشست و پس از اجازه گرفتن نیز بسیار فروتنانه به صورت دو زانو در گوشه ای می نشست. او در طول زندگی خود، همواره دو برادر بزرگ‌ترش یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را امام خود می‌دانست و در مقابل آنها مطیع و فرمانبردار بود. آن بزرگوار در طول عمر خود هرگز برادرانش را به اسم یا کنیه، یا با خطاب «برادرم!» صدا نمی زد، بلکه با تعبیرهایی مؤدبانه مانند «فرزند پیامبر خدا(ص)!»، «مولای من!» و «سرور من!»، جایگاه بلند ایشان را پاس می داشت و مانند دیگر دوستداران، بدون در نظر گرفتن برادری خویش، آنان را مورد خطاب قرار می داد.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳ ۲)بطل العلقمی مظفر، ج۲، ص۴۴۳ ۳)العباس(ع) بغدادی، ص۷۱-۷۳ .
۵ 5⃣بصیرت :👇 ✅امام صادق(عليه ‏السلام) درباره بصیرت حضرت عباس(ع) می فرماید : 📋《كَانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِي(ع) نَافِذَ البَصِيرَة..》 ♦️عموى ما، عبّاس بن علی(ع)، داراى بينشى ژرف و راسخ بود.(۱) بصیرت حضرت عباس(ع) در ماجرای ردّ امان نامه دشمن نمود بیشتری پیدا کرد. نقل شده است که؛ در روز نهم محرم سال ۶۰ هجری، شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد. وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، و از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز به همین قبیله انتساب پیدا مى كرد، بدین جهت، در نزدیكى خیمه گاه امام حسین(ع) با صداى بلند فریاد زد : 📋《أَیْنَ بَنُو أُخْتِی؟!!》 ♦️خواهر زادگان من کجایند؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین(ع) كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود : 📋《اَجِیبُوهُ وَاِن کَانَ فَاسِقَاً》 ♦️پاسخ شمر را بدهید اگر چه او فاسق است! آنان گفتند : چه می گویی شمر؟ شمر گفت : 📋《يا بَني اختي! أنتُم آمِنونَ! فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَالزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ》 ♦️ای خواهر زادگان من! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤمنین یزید باشید. حضرت عباس(ع) كه كانون وفادارى و معدن غیرت بود، بر او بانگ زد : 📋《تَبَّت یَداکَ وَلَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ! یا عَدُوَّاللهِ! اَتَامُرُنا اَن َنترُکَ اَخانا وَسَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ(س) و نَدخُلَ فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَاولادِ اللُّعناءِ؟》 ♦️بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات! اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى كه از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوریم؟(۲) و به نقل شیخ مفید، حضرت عباس(ع) خطاب به شمر لعین فرمود : 📋《لَعَنَكَ الَلهُ وَ لَعَنَ اَمَانَكَ! اَ تُومِنُنَا وَابنُ رَسُولِ اللهِ(ص) لَا اَمَانَ لَه؟!!》 ♦️آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا(ص) امانى نیست؟ شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنین، خشمناك شد و به خیمه گاه خویش برگشت.(۳) 📚منابع : ۱)عمدة الطّالب ابن عنبه، ص۳۵۶ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۸         ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۹ .
۶ 6⃣شجاعت :👇 ✅روزی امیرالمؤمنین امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود : 📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا فَتَلِدُ لِي غُلَامَاً فَارِسَاً》 ♦️برای من زنی را در نظر بگیر و پیدا کن که از نسل بزرگان عرب باشد که من او را به ازدواج خویش در بیاورم و برای من پسری شجاع و سوار کار به دنیا بیاورد. که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام(ع) معرفی کرد و گفت :  📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》 ♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱) به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۲) ام البنین پس از خواستگاری امام علی(ع) سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود‌ ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد.(۳) در وصف شجاعت و دلاوری حضرت عباس(ع) آمده است که؛ 📋《کَانَ کَالجَبَلِ العَظیمِ وَ قَلبُهُ کَالطَّودِ الجَسیمِ لِاَنَّهّ کانَ فارِساً هُماماً وَ بَطَلاً ضَرغاماً وَ کانَ جَسُوراً عَلَی الطَّعنِ وَالضَّربِ فی مَیَدانِ الکُفارِ وَ الحَربِ》 ♦️عباس(ع) مانند کوهی بزرگ وقلبش بسان کوهی خشن (و استوار) بود: چرا که او جنگ اوری بلند همت وسلحشوری شیرگون بود ودر وارد کردن نیزه وضربات بر دشمن در میدان نبرد با کفارجسور وبی باک بود.(۴) و در نقلی چنین بیان شده است که ؛ 📋《وَ لا یُقاسُ بِشُجاعَتِهِ اِلا شُجاعَةُ اَبیهِ وَ اَخیهِ》 ♦️شجاعت عباس(ع) با شجاعت پدرش و برادرش مقایسه می شد.(۵) در شجاعت عباس(ع) همین بس که وقتی دشمنان صدای او را می شنیدند رگهای بدنشان می لرزید و از ترس صولت و قدرت او، قلبهایشان از وحشت می تپید و پوست بدنشان جمع می شد. همین شجاعت و قدرت او بود که پشتوانه محکمی برای امام حسین(ع)بود، لذا شهادت حضرت عباس(ع) سخت بر امام حسین(ع) اثر گذاشت. تا جایی که در مقاتل آمده است : 📋《لَمّا قُتِلَ العَبّاسُ(ع) تَدافَعَتِ الرَّجالُ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️هنگامی که عباس(ع) کشته شد، مردان دشمن از هر سو بر یاران امام حسین(ع) حمله شدند.(۶) تاریخ نویسان نوشته اند که؛ 📋《لَم یَبقَ الحُسَینُ(ع) بَعد اَبِی الفَضلِ(ع) اِلا هَیکَلاً شاخِصاً مُعَرَّی عَن لَوازِمِ الحَیاةِ》 ♦️بعد از شهادت عباس(ع) از امام حسین(ع) جز هیکلی و مشتی استخوان خالی از لوازم حیات و زندگی ایشان باقی نماند.(۷)                              دشمنان هم سخت از مرگ عباس(ع) شاد شدند و جرات و جسارت پیدا کردند، و بر اصحاب و خیمه های امام حسین(ع) حمله ور شدند. در آخر اینکه وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، بدن غرقه به خون عباس(ع) را دید، به وسیله جمله ای کوتاه، تفسیری بلند از شجاعت عباس(ع) ارائه می دهد و در سروده ای منسوب به خود می فرماید: 📋《اَلیَومَ نَامَتْ اَعْیُنٌ بِکَ لَمْ تَنَمْ، وَ تَسَهَّدَتْ أُخْری فَعَزَّ مَنَامُهَا》 ♦️چشم هایی که دیشب از ترس تو نخوابیده بودند، امشب به خواب خواهند رفت.(۸) 📚منابع : ۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ ۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ ۳)ادب الطّف شُبّر، ص۷۳ ۴)المنتخب طريحى، ص۳۱۲ ۵)معالی السبطین مازندرانی، ج۱، ص۲۶۷ ۶)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۳۴۰ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ ۸)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۲۵۹  .
۷ 7⃣وفاداری :👇 ✅در زیارت‌ نامه حضرت عباس(ع) از زبان امام صادق(ع) نقل شده که؛ 📋《أَشْهَدُ لَکَ‏ بِالتَّسْلِیمِ‏ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل‏》 ♦️شهادت می دهم که تو براى حضرتت تسلیم و تصدیق و وفا، و خیرخواهى، براى یادگار پیامبر مرسل به جا آوردی!(۱) ابوحمزه ثمالى در روايتى از امام سجّاد(ع) ماجراى وفادارى ياران و خاندان حضرت(ع) را در شب عاشورا بازگو مى‏ كند، تا آنجا كه امام حسین(ع) یاران را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید : 📋《يَا أَهْلِي وَ شِيعَتِي! اتَّخِذُوا هَذَا اللَّيْلَ جَمَلًا لَكُمْ وَ انْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ فَلَيْسَ الْمَطْلُوبُ غَيْرِي وَ لَوْ قَتَلُونِي مَا فَكَّرُوا فِيكُمْ فَانْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَأَنْتُمْ فِي حِلٍّ وَ سَعَةٍ مِنْ بَيْعَتِي وَ عَهْدِ اللَّهِ الَّذِي عَاهَدْتُمُونِي》 ♦️ای یاران من! این شب است که سیاهی و تاریکی آن را فرا گرفته، پس چون شتری راهوار از آن بهره ببرید و خودتان رو نجات دهید. مقصود اين گروه ستمکار من هستم و غير از من کسی را نمی خواهند. اگر مرا بکشند، به فکر کشتن شما نمی افتند، پس خودتان را نجات دهید. خداوند شما را مورد رحمتش قرار دهد. من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود و پیمان خداوند، که با من بسته بودید را از گردن شما برداشتم. در این هنگام؛ برادران و یاران امام(ع) به یک بار گفتند : 📋《وَ اللَّهِ يَا سَيِّدَنَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) لَا تَرَكْنَاكَ أَبَداً أَيْشٍ يَقُولُ النَّاسُ تَرَكُوا إِمَامَهُمْ وَ سَيِّدَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ وَ نَبْلُو بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عُذْراً وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ أَبَداً أَوْ نُقْتَلَ دُونَكَ》 ♦️ای مولای ما! به خدا سوگند! هرگز تو را ترک نخواهیم کرد که مردم در مورد ما زبان که کنایه باز کنند و بگویند که آنها افراد بی وفایی بودند که امامشان و آقایشان و رهبرشان رو تنها گذاشتند تا اینکه کشته شد. و آن روز بین ما و خدایمان عذری نخواهد بود. و تو را رها نمی‌کنیم تا آن‌که در کنار تو کشته شویم. سپس امام(ع) فرمود : 📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَداً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》 ♦️من فردا کشته می‌شوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمی‌ماند. و همگی بابت این بشارت، خدا را شکر گفتند و گفتند : 📋《الحَمدُ لِلهِ الَّذي شَرَّفَنَا بِالقَتلِ مَعَكَ》 ♦️شکر خداوندی را که ما را به واسطه کشته شدن در رکاب تو، شرافت داد.(۲) در نقلی، هنگامی که کلام امام(ع) تمام شد، حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم بلند شد و عرضه داشت : 📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》 ♦️خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را رها کنیم و به‌سوی شهر خود برگردیم.(۳) امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود : 📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》 ♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۴) در روز عاشوراء هنگامی که دشمن دست راست عباس(ع) او را قطع کرد و عباس(ع) دلاورانه با دست دیگرش در حالی که این گونه رجز می خواند، جنگید : 📋《وَاللهِ اِن قَطَعتُمُ یَمینِی، انِّی اُحَامِی ابَداً عَن دِینِی، وَ عَن اِمَام صَادقِ الیَقیِنی، نَجْلِ النَبِّی الطاهرِ الاَمینِ》 ♦️به خدا سوگند! اگر دست راستم را هم قطع كنيد، هرگز از ياري دينم دست برنخواهم داشت. و از امامم حمایت می کنم که فرزند پیامبر(ص) پاک و امین است، حمایت خواهم کرد. عباس(ع) جنگ نمایانی کرد تا ضعف بر او چیره شد. در این هنگام، فردی دیگر از فرصت استفاده کرد و کمین کنان، خود را نزدیک عباس(ع) رساند وضربتی دیگر بر دست چپ او فرود آورد و عباس(ع) در این هنگام، چنین رجز خواند : 📋《یَا نَفْسَ لَا تَخْشِی‌ مِنَ الْکُفَّارِ وَ أَبْشِری‌ بِرَحْمَهِ الْجَبَّارِ مَعَ الْنَّبی‌ السَّیِّدِ الْمُختَارِ قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِم یِسَارِی‌ فَأصْلِهِمْ یَا ربِّ حَرِّ النَّارِ》 ♦️ای نفس! از کافران هراسی نداشته باش و به رحمت ایزد بزرگ؛ و همنشینی با پیامبر اکرم(ص) بشارت بده، اینان به ستم دست چپم را بریدند؛ پروردگارا ایشان را به آتش شرر بار دوزخ درافکن!(۵) 📚منابع : ۱)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۲۵۶ ۲)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱ ۴)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲ ۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۸ .
۸ 8⃣ایثار و فداکاری :👇 ✅در کربلا، در روز عاشورا، آنچه در مقاتل آمده است؛ همه یاران و اصحاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، 📋《وَ بَقِیَ الْعَبّاسُ بْنُ عَلیٍّ(ع) قَائِماً لإِِمَامِ الحُسَینِ(ع) یُقاتِلُ دُونَهُ وَ یَمِیلُ مَعَهُ حَیْثُ مَالَ》 ♦️فقط عباس بن علی(ع) مانده بود که همچنان پیش روی امام حسین(ع) بود و نزد او می جنگید و به هر سو که امام(ع) می رفت.(۱) نقل است که؛ در روز عاشورا یاران و اصحاب امام حسین(ع) یکی پس از دیگری، به شهادت رسیدند، تا اینکه نوبت جانبازی حضرت عباس(ع) رسید. پس خدمت امام(ع) رسید و اذن میدان خواست و گفت : 📋《يَا أَخِي! هَل مِن رُخصَةِِ؟》 ♦️برادر! آيا رخصت جهاد به من مى‏ دهى؟ اما امام(ع) ابتدا به او اجازه میدان رفتن نداد. تا اینکه عباس(ع) عرضه داشت : 📋《قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ》 ♦️عباس(ع) عرضه داشت : مولای من! سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. بعد از اصرار زیاد، امام(ع) موافقت کرد. در این هنگام؛ 📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》 ♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العطَش! العطَش!  پس امام حسین(ع) فرمود : 📋《فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاء》 ♦️پس مقدارى آب براى اين كودكان تهیه کن.(۲) در این هنگام؛ عباس(ع) به سوی شریعه فرات حرکت کرد، در حالی که این گونه رجز می خواند : 📋《أُقْسِمْتُ بِاللَّهِ الأَعَزُّ الأَعْظَمِ وَبِالْحُجونِ صادِقاً وَزَمْزَمِ‌ وَبِالْحَطیمِ وَالْفَنَا الْمُحَرَّمِ لِیَخْضِبَّنَ الْیَومِ جِسْمی‌ بِدَمی‌ دُونَ الْحُسَینِ ذِی الفِخارِ الأَقْدَمِ إِمامِ أَهْلِ الْفَضْلِ وَالتَکُّرمِ‌》 ♦️سوگند راستین به خدای بزرگ و ارجمند و به حجون و زمزم و به حطیم و آستانه آن خانه ‌ای که‌ مورد احترام است؛ هر آینه تن خود را به خون خود رنگین می‌سازم و در راه دفاع از حسین(ع) که پیوسته با افتخار بوده و پیشوای اهل فضل و کرم است.(۳) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》  ♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند، عباس(ع) را محاصره كردند.  📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》 ♦️او را تير باران می کردند، ولى او لشكر را شكافت. سرانجام، توانست محاصره دشمن را بشکند و خود را وارد شریعه برساند. سپس مشک را پر از آب کرد، در حالی که خود نیز تشنه بود، وقتی خواست آب بنوشد : 📋《ذَکَرَ عَطَشَ الحُسین(ع) وَ أهلِ بَیتِه(ع) وَ قالَ : وَ اللهِ لَا أَشرِبُهُ!》 ♦️او به یاد تشنگی حسین(ع) و همراهان و کودکان او افتاد، و گفت : به خدا سوگند! آب را نمی نوشم. 📋《وَ رَمَی المَاءَ عَلَی المَاءِ》 ♦️سپس آب را روی آب ریخت.(۴) و در نقلی دیگر آمده است که عباس(ع) در این لحظه بر خود خطاب کرد و فرمود : 📋《یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی، وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی، هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ، وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ، هَیْهاتُ ما هذا فِعالُ دینِی، وَلا فِعالُ صادِقِ الْیَقینِ》 ♦️ای نفس! بعد از حسین(ع)خواری و ذلت بر تو باد و بعد از حسین(ع) تو نباید باشی تا زنده بمانی، حسین(ع) در آستانه مرگ قرار گرفته و تو آب خنک و گوارا می نوشی؟ به خدا قسم این کار دین و آیین من نیست.(۵) آنگاه فریاد برآورد : 📋《وَاللهِ لَا اَذُوقُ المَاءَ وَ سَیِّدِی الحُسَینِ(ع) عَطشَانُ》 ♦️به خدا قسم آب نمی نوشم در حالی که آقای من حسین(ع) تشنه است.(۶) پس عباس(ع) بند مشک را بر دوش خود انداخت و قصد بازگشت به سمت خیمه ها را کرد. 📚منابع: ۱)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ ۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۴ ۴)۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ ۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۵۸ .
۱۰ 🔟مورد غبطه شهیدان :👇 ✅امام سجاد(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اللّه ُالعَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وأبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ، فَأَبدَلَهُ اللّه بِهِما جَناحَينِ يَطيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ، كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّه ِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ》 ♦️خداوند، عبّاس(ع) را رحمت كند! بى هيچ ترديدى، ايثار كرد و آزمايش نيكويى شد و خود را فداىِ برادرش كرد تا آن كه دستانش قطع شد و خداوند عزّوجل به جاى آنها، دو بال برايش قرار داد كه با آنها، همراه فرشتگان در بهشت، پرواز مى كند ، همان گونه كه براى جعفر بن ابى طالب، قرار داد. عبّاس(ع) نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى دارد كه همه شهيدان در روز قيامت، به آن، رَشك مى برند.(۱) 📚منبع : ۱)أمالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ .
۹ 9⃣جانبازی و شهادت :👇 ✅امام سجاد(ع) در طی روایتی می فرماید : 📋《رَحِمَ اللهُ عَمّی العَبَّاسَ فَلَقَد اَثَرَ وَاَبلَی وَ فَدَی اَخاهُ بِنَفسِهِ حَتَّی قَطَعَت یَدَاهُ》 ♦️خدا رحمت کند عمویم عباس(ع) را که حثیثت ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر نمود تا آنجا که دستهایش قطع شد.(۱) در روز عاشورا؛ هنگامی که عباس(ع) وارد شریعه فرات شد، مشکش را پر از آب کرد و به اميد رساندن به لبان تشنه، بدون قصد درگيری به طرف خيمه‏ ها حرکت کرد، اما دشمن مانع او شد. 📋《وَ اَحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبِِ فَحَارَبَهُم مُحَارِبَةَ الاَبطَالِ فَاَخَذُوا يَرمُونَهُ بِالنِّبَالِ مِن کُلِّ جَانِبِِ حَتَّی صَارَ دَرعُهُ کَالقُنفُذِ مِن کَثرَةِ السِّهَامِ》 ♦️پس دشمن سر راه او قرار گرفت و مانع از رسيدن عباس(ع) نزد امام حسين(ع) شد و او را محاصره کردند. عباس(ع) هم با قهرمانانی که نامدار بودند و از خيل دشمنان محسوب مي‏ شدند، درگير شد. دشمنان دسته جمعی او را تيرباران کردند به حدی که زره او مانند خارپشت شد.(۲) در نقلی آمده است که؛ 📋《اقْتَطَعُوا الْعَبَّاسَ(ع) عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَبَکَى الْحُسَیْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُکَاءً شَدِیدَاً》 ♦️عبّاس(ع) را از امام حسین(ع) جدا کردند و او را احاطه نمودند تا آن که وى را شهید نمودند، امام حسین(ع) در مرگ برادر به شدّت گریست.(۳) پس دستور تیراندازی مجدد داده شد و از هر ناحیه تیری سمت عباس(ع) حواله می شد. 📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》 ♦️ناگاه تيرى به طرف او آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت. 📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》 ♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! در این هنگام؛ مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارکش زد. 📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》 ♦️پس عباس(ع) از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد. 📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي!》 ♦️در حالی که فرياد می زد : ای برادر مرا دریاب!(۴) امام(ع) بعد از شنیدن صدای عباس(ع) خود را نزد او رساند. لشکر دشمن، با آمدن امام(ع) پا به فرار گذاشتند. 📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》 ♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و عباس(ع) را ديد كه از پاى در آمده است، گريان شد و فرمود : 📋《الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》 ♦️هم اکنون پشتم شكست و راه چاره‏ ام اندك شد.(۵) حسین(ع) اکنون نظاره گر، عباسی است که توسط دشمن قطعه قطعه شده بود. نقل شده است که؛ 📋《وَ قَطَعوا يَدَيهِ ورِجلَيهِ حَنَقَاً عَلَيهِ، ولِما أبلى فيهِم وقَتَلَ مِنهُم》 ♦️همچنين دشمن، دست ها و پاهاي عباس(ع) را از سرِ كينه ورزى با او و به سبب گرفتارى هايى كه برايشان به وجود آورده بود و كُشتارى كه از آنها كرده بود ، قطع كردند.(۶) در نقلی دیگر آمده است که؛ 📋《وَ ضَرَبَهُ مَلعُونُ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ فَقَتَلَه‏ُ》 ♦️در این هنگام شخصی با عمود آهنی بر سرش کوبید و او از مرکب بر زمین افتاد.(۷) چون بدن عباس (ع) را قطعه قطعه کرده بودند، امام(ع) نتوانست بدن را حرکت دهد. 📋《فَوَضَعَهُ فِی مَکَانِه وَ رَجَعَ اِلَی الخَیمَةِ》 ♦️پس بدن عباس را رها کرد و و خود به سمت خیمه ها بازگشت.(۸) پس حضرت(ع) دیگر سوار مرکب نشد، گویا طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت و به سوی خیمه ها حرکت کرد و وقتی زنان و دختران دیدند امام(ع) می آید، از همه زودتر حضرت سکینه(س) به جانب پدر آمد و گفت : 📋《أَبَتَا هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّی العَبّاسِ(ع)؟!!》 ♦️پدر جان! از عمویم عباس(ع) خبر داری؟ امام حسین(ع) با شنیدن سخنان حضرت سکینه(س) گریه کرد، سپس فرمود : 📋《یَا بِنتَاهُ! اِنَّ عَمَّکَ قَد قُتِل!》 ♦️دخترم! همانا عمویت عباس(ع) کشته شد.(۹) 📚منابع : ۱)أمالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ ۲)مناهج البكاء حويزی، ج۱، ص۱۴۰ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۸ ۴)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ ۵)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ ۶)شرح الأخبار نعمان مغربی، ج۳، ص۱۹۳ ۷)بحارلانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲ ۸)معالی السبطین مازندرانی، ج۱، ص۴۰۷ ۹)ترجمه مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۲۶۰ .
۱۱ 1⃣حضرت عباس(ع) در جنگ صفین مبارزه کرد! 🎙گفته شده است که؛ 《در جنگ صفین حضرت عباس(ع) نقابی به صورت زد و از لشکر امام علی(ع) بیرون آمد و طلب مبارز کرد. اصحاب معاویه از مبارزه ی با او ترسیدند. معاویه به مردی شجاع که او را (ابن شعثاء) می گفتند، فرمان داد به مبارزه ی این جوان برود. ابن شعثاء گفت : اهل شام مرا با ده هزار سوار برابر می دانند، اجازه بده! من هفت پسر دارم، یکی را می فرستم تا او را به قتل رساند. هفت پسر یکی بعد از دیگری رفتند و کشته شدند و دست آخر ابن شعثاء خود به میدان آمد، جوان مبارز به او حمله کرد و او را نیز نقش بر زمین ساخت. دیگر از لشکر معاویه کسی جرأت نکرد به تنهایی قدم به میدان گذارد. امیرالمونین(ع) به عباس(ع) فرمودند : بس است پسرم برگرد! تمام لشگر گفتند : یا علی(ع) بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین(ع) فرمودند : نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم و ذخیره برای حسین(ع) است!》 👤پاسخ : در شجاعت و دلاوری های حضرت عباس(ع) هیچ و شک و تردیدی نیست، ولی درباره حضور ایشان در جنگ های جمل، صفین قبل از کربلا، اسناد تاریخی دست اول و منابع محکمی وجود ندارد و منابع متأخر و دست دوم تاریخی و برخی منابع معاصر حضور او را در این جنگ ها تأیید می کنند که از لحاظ علمی، تاریخی و سندی از صحت چندانی برخوردار نیستند. دلیل آن هم بسیار روشن است چرا که؛ حضرت ابوالفضل(ع) متولد سال ۲۶ هجری بوده اند و جنگ صفین هم در سال ۳۷ هجری رخ داده است، در واقع عباس(ع) در آن زمان یک نوجوان ۱۲ یا ۱۳ ساله بود. در نتیجه اینکه در بعضی از کتابهای متأخر نوشته اند که عباس(ع) در جنگ صفین حضور داشته، و قصه های آن چنانی از حضور دلاورانه او تعریف کردند و گفته شده که او با یک نگاه باعث ترس و خوف به دل مالک اشتر شده، همگی صحت ندارد و ساخته و پرداخته است که اسناد تاریخی معتبری ندارد. جریان حضور عباس(ع) و حتی جنگ او با ابوشعثاء فقط در برخی کتب غیر معتبر از جمله کبریت احمر بیرجندی آمده است.(۱) اما برخی مانند مرحوم سید محسن امین گفته است؛ [وَ حَضَرَ بَعضَ الحُرُوبِ فَلَم يَأذَن لَهُ أَبُوهُ فِي النِّزَالِ] عباس برخی از نبردها را در زمان خلافت علی(ع) درک کرد، اما امام علی(ع) به او اجازه حضور در میدان نبرد را نداد!(۲) 📚منابع : ۱)کبریت احمر بیرجندی، ص۳۸۵ ۲)اعیان الشیعه امین، ج۷، ص۴۲۹ .
۱۲ 2⃣شمر دایی حضرت عباس(ع) بود! 🎙گفته شده است که؛ 《در روز نهم محرم، شمر بن ذی الجوشن به همراه امان نامه از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد و با صداى بلند فریاد زد : «أَیْنَ بَنُو أُخْتِی؟!!» خواهر زادگان من کجایند؟! وقتی فرزندان ام البنین(س) پاسخ دادند : چه می گویی شمر؟! شمر گفت : «يَا بَنِي اُختِي!...» ای خواهر زادگان من!.. پس صریحا شمر اذعان کرده است که او دایی فرزندان ام البنین(س) است!》 👤پاسخ : این نقل در جریان امان نامه که در روز نهم محرم سال ۶۱ توسط شمر به خیمه امام حسین(ع) آورده شد، آمده است و در کتب معتبر از جمله الارشاد شیخ مفید و اللهوف سید بن طاووس به آن اشاره شده است.(۱)(۲) اما نسب حضرت ام البنین(س) یا همان فاطمه کلابیه به این نحو است؛ 📋«فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن عامر بن صعصعة الكلابية» در حالی که نسب شمر چنین است؛ 📋«شمر بن شُرَحبیل‌(ذی الجوشن) بن اَعْوَر بن عمرو بن معاوية بن کِلاب بن ربیعة بن عامر بن صَعصعة الكلابية» با توجه به این مطلب، هر دو، در نسب متفاوتند و آخر الامر به کلاب می رسند. اما این که شمر فرزندان ام البنین(س) را خواهر زادگان خود خطاب می کند، منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است و مانند خواهر ما محسوب می شود نه آنکه واقعا خواهر ما باشد! و رسم عرب بر این بود که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد، حتی اگر چند نسل می گذشت، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند. 📚منابع : ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۸ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۹ .
۱۳ 3⃣حضرت عباس(ع) در روز عاشورا مانع برگرداندن جنازه خود به خیمه ها شد! 🎙گفته شده است که؛ 《در روز عاشورا بعد از اینکه حضرت عباس(ع) بر زمین افتاد، امام حسین(ع) خواست طبق معمول، جنازه او را به خیمه ها برگرداند. امام حضرت عباس(ع) به دو دلیل مانع شد و گفت : «يَا اَخِي! بِحَقِّ جَدِّکَ رَسولِ اللهِ(ص) اَن لَاتَحمِلنِي وَ دَعنِي فِي مَکَانِي هَذَا! لَانِّي مُستَحِِ مِن اِبنَتِکَ سَکِينَةِِ وَ قَد وَعَدتُها بِالمَاءِ وَ لَم آتِهَا بِهِ وَ الثَّانِي اَنَا کَبشُ کَتِيبَتِکَ وَ مَجمَعُ عَدَدِکَ فِاذَا رَأوُنِي اَصحَابُک وَ انَا مَقتُولُ فَلَرُبَّمَا يَقِّلُ عَزمُهُم وَ يَزِلُّ صَبرَهُم» برادرم، تو را به حق جدت رسول خدا(ص) مرا با خود مبر و همين جا رهايم کن! زيرا من از دخترت سکينه خجالت مي‏ کشم چرا که به او وعده‏ ی آب داده بودم، ولی نتوانستم برايش آب ببرم! ديگر اينکه من سردار سپاه تو و عامل انسجام افراد تو هستم، اگر يارانت مرا کشته ببينند، اراده‏ ی آنان سست شده و صبرشان از کف مي‏ رود.》 👤پاسخ : از این نقل در کتب معتبر و متقدمین ذکری به میان نیامده است. ولی این نقل در کتابهای غیر معتبر مانند کتاب اسرار الشهادات فاضل دربندی(متوفی سال ۱۲۸۵ ق) آمده است. مرحوم محدث نوری این کتاب را یکی از منابع ضعیف، نسخه بدون سر و ته، مجهول و پر از دروغی می‌داند که سید عربِ روضه‌خوانی برای کسب تأیید نزد عالمان نجف آورده و سپس به دست دربندی می‌رسد. نسخه‌ای که به گفته محدث نوری، از کثرت اشتمال بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه احتمال نمی‌رود که از مؤلفات عالمی باشد.(۲) سخن محدث نوری را بسیاری از عالمان دیگر تأیید کرده‌اند و بسیاری از نقل‌های نادرس و غیر قابل باور کتاب را به عنوان گواه ارائه کرده‌اند. از این میان می‌توان به میرزا محمد تنکابنی که می گوید : اخبار غیر معتبره در این کتاب (اسرار الشهادت) بسیار و ضعاف بلکه اخباری که مظنون، کذب آنها است بلکه گویا بعضی از آنها قطعی الکذب باشند و این مایه کسر قدر آن کتاب گردید.(۳) شاگرد فاضل دربندی، محدث نوری می گوید : کار به آنجا رسید که مخالفان در کتب خود نوشته‌اند که؛ شیعه بیت کذب است و اگر کسی منکر شود، کافی است ایشان را برای اثبات این دعوی، آوردن کتاب اسرار الشهادة را به میدان آورد.(۴) شیخ ذبیح‌الله محلاتی می گوید : فاضل دربندی در اسرار الشهادة خبر طولانی راجع به عطش سکینه و آب آوردن بریر و پاره شدن مشک و ریختن آب نقل کرده است. حقیر چون به کلی اعتماد بر آن کتاب ندارم فلذا عنان قلم از نقل آن باز کشیدم.(۵) میرزا محمد‌علی مدرس تبریزی می گوید : به حکم انصاف، این کتاب او بلکه دیگر تألیفاتی که در موضوع مقتل نگارش داده همانا در اثر آن همه محبت مفرط که داشته است حاوی غث و سمین بوده است.(۶) و استاد علامه شهید مرتضی مطهری در این باره اشاره می کند : در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد؛ تمام حرفهای روضة الشهداء را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام أسرار الشهادة! واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار می‌کند که به اسلام بگرید. گفتنی است بسیاری از تحلیل‌های نویسنده کتاب برای قابل پذیرش کردن گزارش‌هایی است که به سادگی قابل قبول نیستند.(۷) 📋اما در مورد شهادت حضرت عباس(ع) دو نقل است که در هیچ یک، این مطلب بالا نیامده است. اینکه امام(ع) خودش را بالای سر عباس(ع) رسانده باشد، وبین آنها مکالمه ای این چنینی صورت گرفته باشد، از آن هم ذکری به میان نیامده است. 📚منابع : ۱)اسرار الشهادات فاضل دربندی، ج۲، ص۳۸۵ ۲)لولو و مرجان محدث نوری، ص۲۵۱ ۳)قصص العلماء تنکابنی، ص۱۰۸ ۴)لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص۲۸۹ ۵)ریاحین الشریعة محلاتی، ج۳، ص۲۷۲ ۶)ریحانة الأدب مدرسی، ج۲، ص۲۱۷ ۷)حماسه حسینی شهید مطهری، ج۱، صص۵۵ - ۱۰۶ .
۱۴ 4⃣گفتگوی حضرت عباس(ع) با زهیر بن قین در شب عاشوراء! 🎙گفته شده است که؛ 《در روز عاشورا، حضرت عباس(س) سوار بر اسب، در اطراف خیمه ها می گشت و نگهبانی می داد، و مراقب بود تا دشمن جلو خیمه ها نیاید. در این هنگام، زهیر بن قین، یکی از یاران با وفای امام حسین(ع)، نزد آن حضرت(ع) آمد و عرض کرد : اینک، من آمده ام، تا تو را به یاد وصیت پدرت امیرمؤمنان، علی(ع) بیندازم! عباس(ع) از سخنان زهیر استقبال نمود و از مرکب فرود آمد. زهیر گفت : امیرمؤمنان(ع)، هنگامی که خواست با مادرت ام البنین(س) ازدواج کند، از برادرش عقیل که نسب شناس بود، تقاضا کرد، تا زنی از خاندان بزرگ و شجاع عرب را برایش برگزیند، تا از او پسری جنگجو و تک سوار پدید آید، و این، نبود مگر برای این که آن فرزند، حامی و ایثارگر و فداکار برادرش حسین(ع) باشد. بنابراین، ای عباس! پدرت، تو را برای چنین روزی روز عاشورا خواسته است، مبادا تو در این روز کوتاهی کنی! غیرت حضرت عباس(ع)، با شنیدن سخنان زهیر، به جوش آمد، و چنان پا در رکاب اسب زد، که تسمه ی رکاب، پاره شد. آن گاه، خطاب به زهیر فرمود : ای زهیر! آیا تو با این گفتار، می خواهی به من جرأت بدهی؟! سوگند به خدای بزرگ! که من، هرگز دست از حمایت برادرم حسین(ع)، برنمی دارم، و در حمایت از او، لحظه ای درنگ نخواهم نمود! به خدا قسم! من، فداکاری خود را برای تو، به گونه ای ابراز کنم، که تو، هرگز نظیر آن را ندیده باشی! سپس قمر بنی هاشم(ع)، به سوی دشمن کافر، چون شیری غضبناک حمله ور شد، آن گونه که گویی، شمشیری از آتش است که در نیزار، افتاده است و گروه گروه از دشمنان را به هلاکت می رساند!》 👤پاسخ : 1⃣اینکه امیرالمؤمنین امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، سفارش این چنینی کرده باشد، صحت دارد. ابن عنبه(متوفای سال ۸۲۸ق‌) می نویسد : امام علی(ع) خطاب به عقیل فرمود : 《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا فَتَلِدُ لِي غُلَامَاً فَارِسَاً》 برای من زنی را در نظر بگیر و پیدا کن که از نسل بزرگان عرب باشد که من او را به ازدواج خویش در بیاورم و برای من پسری شجاع و سوار کار به دنیا بیاورد. که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام(ع) معرفی کرد و گفت :  《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》 با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱) 2⃣اما این مکالمه ی زهیر با حضرت عباس(س) در روز عاشوراء، در کتب معتبر و مقاتل نقلی از آن به میان نیامده است. 3⃣در این دیدار آمده است که، بعد از تمام شدن سخن زهیر حضرت عباس(س) عازم میدان شد. در حالی که در مقاتل آمده است که تا زمانی که غیر بنی هاشم در کربلا حضور داشتند، بنی هاشم پا به میدان نبرد نگذاشتند. پس چگونه ممکن است که زهیر زنده باشد و عباس(ع) عازم میدان شود و بجنگد؟!! 4⃣این چه جریانی بود که زهیر عثمانی مذهب، از انگیزه ازدواج امام علی(ع) با ام البنین(س) آگاه بوده، ولی عباس(ع) از آن بی اطلاع بود؟ داستانسرای این قصه، با تلفیق آن با یک نقل تاریخی، سعی در صحیح جلوه دادن آن داشته است! 📚منابع : ۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ .
۱۵ 5⃣عَلَم حضرت عباس(ع) در شام، یزید را به تعجب واداشت! 🎙گفته شده است که؛ 《هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود، یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولی دستگیره آن سالم است. یزید پرسید : این پرچم را چه کسی حمل می کرد؟ گفته شد : عباس بن علی(ع)! یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت : 《اُنظُرُوا اِلی هذَا العَلَم فَاِنَّهُ لَم یَسلَم مِنَ الطَّعنِ وَالضَّربِ اِلّا مِقبَضَ الیَدِ الَّتی تَحمِلُهُ》 به این پرچم بنگرید، که بر اثر صدمات نیزه و زدن شمشیر، جایی از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل می کرده است. سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد می شده تحمل می کرده ولی پرچم را رها نساخته است . آنگاه یزید گفت : 《اَبَیتَ اللَّعنَ یا عَبّاسُ هکَذا یُکونُ وَفاءُ الاَخِ لِاَخیهِ》 لعن و ناسزا را از خودت دور ساختی ای عباس! و ناسزا زیبنده تو نیست، که این چنین است رسم و معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش!》 👤پاسخ : این نقل نیز همانند موارد فوق، در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است و فقط در برخی از کتاب های معمولی و متاخر و غیر معتبر آمده است که مدرک و منبعی هم برای آن ارائه نکرده اند.(۱)(۲) 📚منبع : ۱)الوقائع و الحوادث ملبوبی، ج۳، ص۳۸ ۲)سوگنامه آل محمد(ص) اشتهاردی، ص۳۰۰ .
۱۶ ✅احمد بن علی به معروف به ابن‌ عِنَبه‌(متوفای سال ۸۲۸ قمری) می نویسد : روزی امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود : 📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا》 ♦️برای من زنی را انتخاب کن که او را به ازدواج خویش در بیاورم، تا اینکه برای من فرزندانی همچون شیرانی از نسل عرب به دنیا بیاورد. که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام علی(ع) معرفی کرد و گفت :  📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》 ♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۲) به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۳) به این ترتیب، ام البنین(س) وارد منزل امام علی(ع) شد و برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود‌ ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد. در تاریخ زنی همچون ام البنین(س) دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد. ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس(ع) و عبدالله و جعفر و عثمان شد که همه در کربلا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.(۴) 🏴مرحوم یزدی در کتاب شَعشعة الحسینی می نویسد : حضرت امیرالمؤمنین در آخرین شب حیات مبارکشان یعنی شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری، بعد از آن که آخرین وصایای خود را برای فرزندان خویش بازگو کرد و امام حسن مجتبی(ع) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و سپس به جمعیت حاضر خیره شد و نگاهش را بین جمعیت تقسیم کرد. 📋《ثُمَّ نَظَرَ إِلَى العَبَّاسِ فَرَأَى أَنَّ بُكَاءَهُ أَشَدُّ مِنَ الآخِرِينَ فَدَعَاهُ إِلَيهِ》 ♦️سپس نگاهشان روی عباس(ع) متوقف شد و دید که گریه ی عباس(ع) بیشتر از دیگران است. پس او را نزد خود فرا خواند. 📋《فَصَاحَ صِيَاحَاً عَالِيَاً وَ بَكَى بُكَاءً طَوِيلَاً》 ♦️پس حضرت(ع) در این هنگام بلند بلند و طولانی گریستند. 📋《وَ اَخَذَ العَبّاسَ(ع) و ضَمَّه اِلَی صَدرِهِ》 ♦️عباس رو به آغوش کشیدند و به سینه مبارکشان چسباندند. سپس فرمودند : 📋《وَلَدِی! مُهجَتِی! سَتَقُرُّ عَیْنِی بِکَ فِی یَوْمِ الْقِیٰامَةِ》 ♦️پسرم! عزیز دلم! به زودی در روز قیامت به وسیله تو چشم من روشن می گردد. 📋《عَلَیکَ بِالحُسَینِ(ع)》 ♦️حسین را به تو سپردم. 📋《فَإِنَّهُ أَمَانَةُ اللَّه‌ وَ أَمَانَةُ رَسُولِهِ وَ أَمَانَةُ فَاطِمَةَ وَ أَمَانَتِی عِندَکَ! كُن عَضدَاً وَ تَرسَاً لَهُ وَافِدِ نَفسَكَ لَهُ》 ♦️همانا حسین(ع) امانت خدا و رسول خدا و امانت فاطمه(س) و امانت من در نزد توست. پس کمک کار و حامی و فدایی او باش.(۵) بیست سال از این جریان گذشت و از طرفی عمل به وصیت واجب است و عباس(ع) باید اکنون در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری به وصیت پدر عمل کند. دینوری می نویسد : در روز عاشورا حضرت عباس(ع) برادرانش را فراخواند و با آنها سخن گفت و فرمود : 📋《تُقدِّمُوا! بِنَفسِی أَنتُم! فَحَامُوا عَن سَیّدِکُم حَتَّی تَمُوتُوا دُونَه فَتَقَدَّمُوا جَمِيعَاً! فَصَارُوا اَمَامَ الحُسَينِ(ع) يَقُونَهُ بِوُجُوهِهِم وَنُحُورِهِم》 ♦️پیش بیایید! فدایتان شوم! از مولایتان حسین(ع) حمایت کنید تا در این راه به همراه او شهادت برسید. سپس اينان از برابر امام حسين(ع) عبور كردند و سر و گردن را سپر بلای او قرار دادند و به شهادت رسیدند.(۶) 💎برای دیدن مطالب در باب هر کدام فرزندان حضرت ام البنین(س) به هشتکهای زیر مراجعه فرمایید.👇 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۲ ۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ ۳)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ ۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲ ۵)شعشعة الحسینی یزدی، ج۲، ص۶۰ ۶)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6041836263147832607.mp3
1.62M
🎵 ✨میگم عاشقم ...💔 ✨اما خودم بهتر میدونم نالایقم ...😔 🍃🌹🍃🌹 یاد شهدا با ذکر صلوات
4_5931270494845142368.mp3
10.84M
دونه دونه اشکامو بخرید یه شبی بیاید هم ببرید 😭 🎧کربلایی سید رضا نریمانی شور 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یاعلی
لینک گروه یا زینب در ایتا👆
روز جمهوری اسلامی گرامی‌باد 💠‌‌رهبر معظم انقلاب: روز جمهوری اسلامی جزء مهمترین، پربرکت ترین و تعیین کننده‌ترین روزهای تاریخ ماست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾ مگر نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد (۱) أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾ آيا نيرنگشان را بر باد نداد (۲) وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾ و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابيل فرستاد (۳) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾ [كه] بر آنان سنگهايى از گل [سخت] مى‏ افكندند (۴) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾ و [سرانجام خدا] آنان را مانند كاه جويده‏ شده گردانيد (۵)
⚘گمنام⚘: دوستان گویا بخاطر مشکلات ایتا خیلیا گروه براشون حذف میزنه لطفاً لینک رو به همگروهیتان بدیدتامجدداً عضو گروه بشند.