eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر جدید بسم الله الرحمن الرحیم فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ دارد انگار که این قائله سر می آید وَ زِ نابودی صهیون خبر می آید روز پر نور تو تاریک شده اسراییل لحظه ی مرگ تو نزدیک شده اسراییل بعد ازین رنگ خوشی در پی احوال تو نیست مُلتُهِب باش جهان در کف اقبال تو نیست عنقریب است که در خانه ی غصبی روزی در همان آتش نمرودی خود میسوزی ذلت از روی و تمامی سرت میبارد و تَعُفُّن ز تن مُحتَضرت میبارد تا که گرم است هوا گور خودت را گم کن غاصب بی سر و پا گور خودت را گم کن حرمِ قدس شریف است به هرکس ندهند پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند در صدد باش دگر صحبت از ایران نکنی صحبت از طایفه و کشور شیران نکنی؟ پشت تو گرم به شیطان بزرگ آمریکاست تویی روبَه صفت و پنجه ی گرگ آمریکاست بشنو ای کور دل از قول بزرگان پندی ارتش چهارم دنیا تو به مویی بندی وقت آن آمده تا خوار و لگد مال شوی زیر مرداب همان اجنبیان چال شوی کور دل عرصه ی سیمرغ نه جُولانگَه توست بعد ازین وحشت و کابوس فقط همره توست دُوْرِ کوتاهِ بزن در رُوی سر آمده است و خلیل است که با تیغ و تبر آمده است عنقریب است که در خانه ی غصبی روزی در همان آتش نمرودی خود میسوزی لشکری از شهدا روبرویت اِستاده ماشه ی جنگ کنون دست حماس افتاده چشم وا کن بِنِگر ظالم مظلوم نما جنبشی از یمن و سوریه و لبنان را آسمانهای تو لبریز ابابیل شود سنگ ها روی سرت یک تنه سجیل شود آه هر کودک غزه ست که میگیرد زود که شود نسل یهودی تو یکسر نابود ارث کودک کشی از حرمله داری جانی کَس ندیده ست چنین خُلق و خوی حیوانی کاسه ی عمر کمت پر شده است این دفعه وقت آن است دگر محو شوی از صفحه وعده ی قدس همان وعده ی سلمانی هاست در رگ تک تک ما خون سلیمانی هاست این وطن لشکری از بوذر و قنبر دارد رهبر فاطمی ام جذبه ی حیدر دارد ما همه منتظر فصل هم عهدی هستیم همگی منتظر حضرت مهدی هستیم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه ی زیارت عاشورا🖤 اَلسَلامُ علَلَیک یا اباعبدالله... زیارت میکنم آقا ابی عبدالله  را از همین راه دور به نیابت از امام زمان شهدا عُلما امام خمینی و دو فرزندش شهدای مدافع حرم زینب شهید محسن حججی،شهید حاج قاسم سلیمانی و..... السلام علیک یاابا عبدالله سلام بر آن بدنهایی که بی غسل و کفن روی زمین کربلا ماند سلام بر آن بدن‌های بی سری که روی خاکهای گرم کربلا ماند آقاجان یا امام حسین سلام ما بر تو و برمهدی ات که روز ظهورت    زِ دشمنان تو بستاند انتقام حسین انشاالله امام زمان میاد خون به ناحق ریخته شده حسین را میگیره جانم حسین۴ سلام بر آن شهيدي که بدنش روی زیر سُم اَسبها قرار دادند سلام بر آن شهيدي که سرش روی نیزه قرآن تلاوت می کرد سلام ما به جسم  بی کفن باد به زخم پیکر بی پیرهن باد سلامی برزمین مقتل تو سلامی بر پریشانی مویت بر آن بوسه برگهای گلویت سلام ما برآن سروی که خم شد به دستی که به نخلستان قلم شد سلام ما به عاشورای خونین به اهل خیمه ها دلهای غمگین سلام ما به گوش پاره پاره به معجر های از کین پاره پاره حسین جان...۳ جان عالم به فدایت حسین آخ بمیرم چه کردند با بدن عزیز فاطمه یه عده آمدند نزد ابن زیاد گفتند:امیر به ما اجازه بده ما استخوان های پشت سینه حسین فاطمه را بشکنیم آخ بمیرم برایت حسین جان🖤 هرکس از دنیا بره بدنش رو تشییع می‌کنند خانواده اش رو دلداری ميدند اما کربلا عجب تشیعی کردند پسر فاطمه رو ده نفرداو طلب شدند با سم اسبها بدن مطهر حسین تاختند آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند. یا امام زمان آخ بمیرم برایت حسین جان بنی اسد متحیر بودند چگونه این بدنها رو  به خاک بسپارند چون بدن رو باید یا به سر شناخت یا به لباس مولای مان که سر در بدن ندارد لباس به تن نداشت یه وقت دیدند یک آقایی صدا میزند آی بنی اسد بیایید من این بدنهارو خوب میشناسم این بدنها بُریره این بدن زهیره  این بدن قاسمه این بدن اونِ این بدن جعفره این بدن برادرم علی اکبر آمد کنار علقمه این بدن عموجان عباس یک یک آقا امام چهارم بدن هارو معرفی کردند یک وقت صدا زد بنی اسد برین یک قطعه بوریا بیارید عرض کردند:یابن رسول‌الله بویا برای چه فرمود میخوام بدن بابایم حسین رو در آن قرار بدم بدن بابارو درون بوریا گذاشت درون قبر گذاشت لبهارو به رگهای بریده نهاد مگر به کربلا کفن ...به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب...عزیز مصطفی نبود التماس دعا🙏🤍
ziyarat-ashura-04.mp3
11.84M
📝زیارت عاشورا همراه با روضه 🎤 با نوای بسیار زیبا و جانسوز حاج میثم مطیعی
گل بر من و جوانی من گریه می‌کند بلبل به همزبانی من گریه می‌کند من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ بر پیری و جوانی من گریه می‌کند سکوی قهرمانی من شد پناه در مولا به قهرمانی من گریه می‌کند نخل مدینه شاهد مظلومی من است بر قامت کمانی من گریه می‌کند کاهیده‌ام چنان که عجل گر رسد مرا مهمان به میزبانی من گریه می‌کند از هر نفس که می‌کشم آید شمیم مرگ مرگم به زندگانی من گریه می‌کند مردم‌فریبی است اگر در عیادتم از حیله، خصم جانی من گریه می‌کند گِریَم به همسرم که همین روزها دگر از مرگ ناگهانی من گریه می‌کند من گریه مخفیانه نمودم ولی علی(ع) برگریه نهانی من گریه می‌کند پژمرده لاله‌ام من و هر گوشه بلبلی بر روی ارغوانی من گریه می‌کند از درد شانه، شانه نشد موی دخترم زینب (س) به ناتوانی من گریه می‌کند دیگر حسین (ع) را نتوانم به بر گرفت این گل به باغبانی من گریه می‌کند در سینه "رستگار"، غم و داغ دعوتند مهدی(عج) به میهمانی من گریه می‌کند سيدمحمد رستگار ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی، روح الامین میدانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: "گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست" آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست مسعود یوسف پور زمین بدون تو گم می‌کند بهارش را گرفته است جهان از تو اعتبارش را به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش نبرده است دل آفریدگارش را خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را سپس‌ سپرد به دست تو اختیارش را چه بنده ها که خدا آفریده است ولی عیان نمود فقط با تو شاهکارش‌را هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست به قول مرشد ما، بسته است بارش را تو را زدند و علی‌مانده است در این بِین چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را علی که دید،ولی‌کاش بعد‌از این دیگر میان شعله نبیند کسی نگارش را خوش است‌چاه که هم صحبت علی شده است خوش است وقف علی‌کرده روزگارش را به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را برای آدمیان جا نمانده ،وقتی‌که احاطه کرده هزاران ملک مزارش را احسان نرگسی انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است نقطه‌ی "فا" علی و نقطه‌ی "با "فاطمه است کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است بارها محضر او خورد زمین جبرائیل بارها گفت محمد به حرا فاطمه است بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم حجت الله عَلی  حُجَّتنا فاطمه است گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است چادرش را نتکاند   آخ ببینید همه نام او مردم نامرد  چرا فاطمه است روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است حسن لطفی
گل بر من و جوانی من گریه می‌کند بلبل به همزبانی من گریه می‌کند من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ بر پیری و جوانی من گریه می‌کند سکوی قهرمانی من شد پناه در مولا به قهرمانی من گریه می‌کند نخل مدینه شاهد مظلومی من است بر قامت کمانی من گریه می‌کند کاهیده‌ام چنان که عجل گر رسد مرا مهمان به میزبانی من گریه می‌کند از هر نفس که می‌کشم آید شمیم مرگ مرگم به زندگانی من گریه می‌کند مردم‌فریبی است اگر در عیادتم از حیله، خصم جانی من گریه می‌کند گِریَم به همسرم که همین روزها دگر از مرگ ناگهانی من گریه می‌کند من گریه مخفیانه نمودم ولی علی(ع) برگریه نهانی من گریه می‌کند پژمرده لاله‌ام من و هر گوشه بلبلی بر روی ارغوانی من گریه می‌کند از درد شانه، شانه نشد موی دخترم زینب (س) به ناتوانی من گریه می‌کند دیگر حسین (ع) را نتوانم به بر گرفت این گل به باغبانی من گریه می‌کند در سینه "رستگار"، غم و داغ دعوتند مهدی(عج) به میهمانی من گریه می‌کند سيدمحمد رستگار ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی، روح الامین میدانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: "گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست" آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست مسعود یوسف پور زمین بدون تو گم می‌کند بهارش را گرفته است جهان از تو اعتبارش را به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش نبرده است دل آفریدگارش را خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را سپس‌ سپرد به دست تو اختیارش را چه بنده ها که خدا آفریده است ولی عیان نمود فقط با تو شاهکارش‌را هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست به قول مرشد ما، بسته است بارش را تو را زدند و علی‌مانده است در این بِین چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را علی که دید،ولی‌کاش بعد‌از این دیگر میان شعله نبیند کسی نگارش را خوش است‌چاه که هم صحبت علی شده است خوش است وقف علی‌کرده روزگارش را به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را برای آدمیان جا نمانده ،وقتی‌که احاطه کرده هزاران ملک مزارش را احسان نرگسی انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است نقطه‌ی "فا" علی و نقطه‌ی "با "فاطمه است کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است بارها محضر او خورد زمین جبرائیل بارها گفت محمد به حرا فاطمه است بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم حجت الله عَلی  حُجَّتنا فاطمه است گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است چادرش را نتکاند   آخ ببینید همه نام او مردم نامرد  چرا فاطمه است روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است حسن لطفی
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ________________ عجب ظلمی،عجب رنجی،عجب کشتار آرامی چه قربانگاه خونینی عجب حجی چه احرامی به یاد کاروان خسته ای در کنج ویرانه بخوان با من عجب شامی عجب شامی عجب شامی ... گیاه هرز صهیون ریشه کن می گردد از این پس چه زهرآگین سرآغازی ، چه پر ذلت سرانجامی به دست خویش کندی گور خود را آی اسرائیل به خون کودکان سوگند، تو افتاده در دامی میان سفره‌ی این جنگ تنها ترکش و زخم است برای لحظه‌ی افطار، جز غم نیست اطعامی ... به جای بارش باران، چرا هر لحظه می‌بارد گلوله از زمین و، از هوا موشک، چه ادغامی سخن از جان آدم‌هاست باید مرد از این داغ خبرها را رصد کردم، چه اعدادی چه ارقامی عدالت از نفس افتاده در دنیای پوشالی عدالت کو، عدالت کو، فقط مانده از آن نامی پس از این ظلم بی مقدار، آیا شبهه ای مانده است پس از این ظلم بی پایان، مگر می ماند ابهامی ✍شعر از:روح_الله_گائینی 👈تبدیل به نوحه شده است.
یا‌حیدر یاحیدر یاحیدر یاحیدر یا‌حیدر یاحیدر یاحیدر یاحیدر حیدر یعنی ماندن بر سر پیمان‌ها حیدر یعنی رفتن در دل میدان‌ها ما خواندیم از اول تا آخر: یاحیدر در راه تو گذشتیم از سر یاحیدر پیروزیم اسم رمز لشکر: یاحیدر یا‌حیدر ... طوفان‌های دنیا یک موج از خشم تو دل‌ برده از عالم یک گوشه‌چشم تو با عطر یازهرا می‌گوییم یاحیدر از تهران تا صنعا می گوییم یا حیدر تا مسجد الاقصی می گوییم یاحیدر یا‌حیدر ... آه مظلومان در صور محشر دمید کابوس صهیون شد روز «بَأْسٍ شَدیدٍ» شیشه‌ عمر صهیونیان دست ماست «یَمْحَقَ الکافرین»، وعده‌ای آشناست وحشت این قوم از دست خیبرگشاست یا‌حیدر ... ما اگر با رجز بشکنیم این سکوت از هم می‌پاشد این خانه‌ی عنکبوت گر طنین افکَنَد یا ابالفضل ما گرشود موجی از یاحیدرها به پا از تلاویو و حَیْـفا چه مانَد به جا یا‌حیدر ... بیرقُ العباسِ خفّاقاً منصورا من هیئة اللطمِ نبدأُ العبورَ فی نهج الخمینی للخامنئی نورا لم یزل قولُه عندنا محفورا کلُّ ما عندنا کان من عاشورا یا‌حیدر ... دمعُنا الرصاصُ والجبهةُ المِنبَر نرتدی السوادَ فی لباسِ العسکر یا حسینُ موتٌ للشیطان الاکبر فی طریق الاقصى من کربلا المعبَر نمحو إسرائیلَ والنِدا یا حیدر یا‌حیدر ... ✍️میلادعرفان پور