eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
424 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 ۲۳ ربیع‌الاول سالروز ورود حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها به شهر قم... ⚡️استقبال با شکوه بزرگان قم از بانوی کرامت... در نقل‌ها آمده است: زمانی که حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها قصد آمدنِ به شهر قم را نمودند، لَمَّا وَصَلَ خَبَرُهَا إِلَى قُمَّ اِسْتَقْبَلَهَا أَشْرَافُ قُمَّ وَ تَقَدَّمَهُمْ مُوسَى بْنُ اَلْخَزْرَجِ 🔻همین‌که خبر رسید که ایشان در راه آمدن به قم هستند،بزرگان قم و پیشاپیش آن‌ها موسی بن خزرج به استقبال ایشان رفتند. فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ 🔻موسی بن خزرج وقتی به ایشان رسید، مهار شتر ایشان را گرفت و شتر را تا منزل خود کشاند. 📚تاریخ قم ص ۲۱۳ 📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۹۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو این ز معصومه و از زینب مضطر بشنو ... ...در دروازهٔ شهر شام سه روز اسرای آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود. ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء مَعَ الدّفوف، و خرَجَ أمراءُ النّاسِ مع الطّبولِ و الصّنوجِ و البوقات، ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‌ها و اميران ايشان با طبل‌ها و كوس‌ها و بوق‌ها و دهل‌ها بيرون آمدند؛ و كانَ فيهِم ألوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّانِ و النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب . ▪️چند هزار مرد و جوان و زن، رقص كنان با دف و چنگ و طبل‌زنان، به استقبال آمده بودند. همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم،ص۴۳۲ دارد مسیح ما میاید دیگر از راه پس خیر میبیند گدا سرتاسر از راه ما قبله خود را گرفتیم آخر از راه دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه از شوق لبریز است چشم جاده حتی از خانه بیرون ریخت هر دلداده حتی این دختر زهرا که نه! زهراست اصلا در صبر عین زینب کبراست اصلا بین کریمان شهره در دنیاست اصلا جان علی موسی الرضای ماست اصلا ساکن شده اینجا! که چون باران ببارد... در شوره زار شهر قم گندم بکارد در محملش امنیتی بسیار دارد اندازه یک شهر خدمتکار دارد هم ناقه ای آرام و بی آزار دارد هم اینکه راهی راحت و هموار دارد اهل محل نه بددهن نه لات هستند تا چند خانه دور و بر سادات هستند چشمی به ناموس خدا هرگز نخورده بر چادر او جای پا هرگز نخورده سیلی برویش بی هوا هرگز نخورده آسیبی از شلاق ها هرگز نخورده امن است راهش بی بروبرگرد اینجا سررا به زیر انداخته هر مرد اینجا دستی سوی معصومه طه نیامد پیش نگاهش خیزران بالا نیامد تا کاخ بالاجبار و با دعوا نیامد پای پیاده یک قدم حتی نیامد هرچند بی بی روزه بود اما غذا بود در هرشرایط احترام او به جا بود
🩸 محل سکونتی که اهل «قم» و اهل «شام» برای دخترانِ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آماده کردند ... در نقلی آمده است: موسی بن خزرج ، حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها را به خانه‌ای آورد که خالی از تردّد اغیار بود و بهترین حجره آن را در اختیار آن بانوی مخدّره قرار داد؛ چند کنیز پاکیزه را نیز برای خدمت آن بانوی مخدّره معین نمود... 📚صد و یک منبر،امین‌الواعظین اردبیلی، ص۱۷۶ ✍ اما یا حضرت معصومه... چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن مخدّرات مظلومه‌ای که در شهر شام، آنان را در محلی جای دادند که درباره آن محل، نقل کرده‌اند: ➖لا تَقيهُنَّ مِنْ حَرٍّ و لا بَردٍ، ▪️آن خرابه به گونه‌ای بود که آن‌ها را از سرما و گرما حفظ نمی‌کرد... ➖حتّی تَقشَرّتِ الجُلودُ و سٰالَ الصّدیدُ بَعد کُنّ الخُدور ▪️پس از پرده نشینی و سایه پروری، رخسارشان پوست انداخت و خون از صورت‌هایشان جاری گشت،(۱) ➖ فَلَم یَکُنْ لهم طَعامٌ ولاسِراجٌ ولاشَرابٌ فَلاجَرَمَ جَمَعَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم تُرابًا وَ وَضَعوا وُجوهَهُم علی التُّرابِ و بَکَوا بُکاءا شَدیدا ▪️ در آن خرابه، هیچ طعام و نوشیدنی نداشتند و حتی چراغی در آن تاریکی نزدشان نبود؛ پس از روی ناچاری هرکدام از ایشان مقداری خاک را جمع کردند و صورت‌های مبارک‌شان را بر خاک نهادند و به شدت گریه می‌کردند.(۲) ➖ سقف خرابه شام به گونه‌ای بود که در شُرف خراب شدن بود؛ بعضی از أسرای آل الله می‌گفتند: إنّما جُعِلنٰا في هٰذا البَيت لِيَقعَ علَينا. ▪️ما را در این خرابه جای دادند که سقف آن بر سر ما خراب شود.(۳) 📚(۱)مثير الأحزان، ص۱۰۳ 📚(۲)بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۸ 📚(۳)الخرائج و الجرائح ج٢ ص٧۵٣ قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله ...
🩸راهِ «شام» و راهِ «قم» ... مسیرهایی که تفاوتِ بسیار داشت ... در نقلی آمده است: وقتی که حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها نزدیک شهر قم شدند؛ بزرگان و سادات قم از شهر خارج شدند و به استقبال آن حضرت رفتند؛ عده‌ای از مردانِ قم نیز،‌ مسیر آمدنِ مَحمل آن بانوی مکرّمه را هموار نمودند؛ اگر سنگ و یا مانعی در مسیر ناقه آن حضرت بود، آن را برمی‌داشتند تا مبادا ناقه آن حضرت‌، با آن برخورد کند ... 📚صد‌ و یک منبر،امین‌الواعظین‌ اردبیلی، ص۱۷۵ ✍ آه یا حضرت معصومه... در مسیر شام، قضیه کاملاً برعکس بود... در زمان قیام مختار، «سهیل بن عَریف خزاعی ملعون» را به نزد او آوردند. مختار گفت: ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران می‌زدی تا رَم کنند و دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از روی شتران بر زمین بیفتند!؟ سهیل انکار کرد. مختار گفت: اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمی‌کنم! پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد. 📚مخزن البکاء، ص ٧۴٨ رفـته بین هر بیـابان در هـوای دلبرش روی ناقه بین‌محمل سایبان دارد سرش شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست پای بی‌بی زخمی از خار مغیلان نیست نیست در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید با لب تشنه رضای خویش را بی‌سر ندید عـمه‌اش زینب ولی زیر لگـدها مانده بود بین آن نـامـردهای پـست تـنها مـانـده بود...
🏴 🎤مداح :حاج حسن شالبافان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هر کس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنت زهرا مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنانه این بانوست کوثر شده زهرایِ اطهر می‌شود بی شک انسیه الحورای دیگر می شود بی شک معراج را معنا و مظهر می شود بی شک بندِ دل موسی بن جعفر می شود بی شک *اومدن یه عده درِ خانۀ آقا در زدن .. با حضرت کار داشتن، فرمودن آقا نیستم رفتن بیرونِ شهر چه کار دارید؟ سوال داشتیم محضرِ امام کاظم .. سوالتون چیه؟! سوالا رو گرفتن جواب دادن .. بر میگشتن تو راه بر خوردن به امام کاظم سلام الله، سلام و احوال پرسی کجا بودید آقاجان منزل شما بودیم سوال داشتیم .. سوال ها رو دخترتون فاطمه معصومه جواب دادن .. حضرت فرمودن ببینم جوابِ سوال ها رو تا نگاه حضرت افتاد دیدن حضرت هی می فرماید: «فداها أبوها ..» نمیشه ساده از این جمله گذشت .. امام معصوم داره اینطور می فرماید «فداها أبوها ..» این جمله رو دیگه کجا، کدوم بابا به کار برد ؟.. اینجا اگه اینا شنیدن بابا به قربونت بره همه دوست بودن، مُحب بودن .. اما یه جا دیگه سراغ دارم یه بابا گفت فاطمه جان فداها أبوها .. کاری کردن بین در و دیوار هی گفت بابا ..* بابا اگر این است دختر باید این باشد چون فاطمه حق است اُم المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجرها در محضرش از فضه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش شاعران منظومه می‌گویند معصوم ها یا حضرت معصومه می‌گویند دستِ کریمه برکتش مثل کریمان است قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است باران نمی خواهد همیشه نورباران است هر زائر قم زائر شاه خراسان است محتاجم و دور کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم *وقتی این خانمُ دفن کردن یه عده رفتن طوس محضرِ امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود ما یه امانتی تو شهرِ شما داریم .. یه فاطمه از ما تو شهرِ شما دفن شده .. زیارتش میرید یا نه .. لذا اونجا حضرت فرمود هرکسی خواهرم در قم رو زیارت کنه انگار منه امام رضا رو زیارت کرده ..* چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبندۀ زن‌ها به‌دست این و آن افتاد شاعر :سیدپوریا هاشمی _ رضا دین‌پرور آی گریه کن ها؛ هفده روز این فاطمه تو شهر قم مهمان بود .. انقدر احترامش کردن، انقدر فهمیده بودن طوری شد زن ها اومدن به شوهرهاشون گفتن این چند روزه از اینجا عبور نکنید گفتن چرا؟ گفتن آخه یه فاطمه تو این خونه ست .. آخ برات بمیرم برات مادر، نامرد بی هوا زد تو صورتش .. بعد هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت، چه تشییع جنازه ای کردن اهالی قم تو تاریخ نوشتن محل دفن بی بی قبلا باغی بوده، قبر رو سادات و بزرگان شهر قم آماده کردن آخه دخترِ امام احترام داره .. لذا وقتی بدنُ گذاشتن زمین هیچ کسی جرات نمی کرد به این بدن دست بزنه .. همه رفتن عقب خدا چه کار کنیم ..(خبره های روضه جلوتر رفتن ..) یه وقت دیدن دو تا سوار از سمت قبله دارن میان ..( ان شالله هیچ وقت داغ مادر نبینی ..) یه وقت اگه بخوان بدن یه خانمُ دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرما برن کنار، باید دو تا محرم باشن .. لذا میگن امام رضا اومد، جواد الائمه اومد .. این بدنُ با احترام نماز خواندن بدنُ دفن کردن .. باید یکی بره داخل قبر، یکی هم از بالا بدن رو روانۀ خانۀ قبر کنه .. ( چی میخوام بگم؟) اگه این روایت چهل و پنج روزِ شهادتِ بی بی رو بخوام بگم مثه این شبا علی هی رفت تو قبر بیرون آمد .. هی نگاه به قبر میکرد نگاه به فاطمه می کرد .. قهرمان خیبر به چه کنم، چه کنم افتاد .. یه وقت دید دو تا دست شبیه به دستان پیغمبر .. هی میگفت الی .. این دو تا بدن .. یه جا دیگه هم برات بگم .. بنی اسد هی نگاه به این بدن می کردن یه وقت دیدن یه سوار از سمتِ قبله آمد .. بنی اسد کنار برید .. من این بدن ها رو خوب می شناسم .. برید یه قطعه بوریا بیارید .. ای بی کفن .. به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام_الله_علیها ای حرم پاکت _ دارالشفای ما هم نجف ما هم _ کرببلای ما کریمه قم ، پناه مردم بانوی والا مقام بر روح بلندت سلام سلام ... ای دختر بدرالدجا ای خواهر شمس الشموس ای عمه باب المراد سلام ... ای بانوی با منزلت همسایه من سایه ات از روی سرم کم مباد یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ....... لطف تو باران و _ کرامتت دریاست زیارتت مثلِ _ زیارت زهراست شمیمِ عطرِ ، فاطمه آید از حرم تو مدام بر روح بلندت سلام سلام ... ای فخر و مباهات ما ای قبله حاجات ما ای کریمه اهلبیت سلام ... ای معدن جود و کرم دورم مکن از این حرم ای کریمه اهلبیت یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... کرامت موسی بن جعفری داری به گردن ما حق مادری داری عنایت تو ، کرامت تو رسیده بر خاص و عام بر روح بلندت سلام سلام ... ای کوثر هفتم امام همشیره هشتم امام ای زینت و زِین قم سلام ... ای عمه صاحب زمان از کوی تو تا جمکران بین الحرمین قم یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... در این حرم دردِ   همه دوا گردد به روی ما دربِ   بهشت وا گردد به زائرِ تو _ بهشت واجب _ آتش دوزخ حرام بر روح بلندت سلام سلام ... ای پناه امروز من ای امید فردای من ای رحمت و خیر کثیر سلام ... یا فاطمه جانِ رضا در روز حساب و جزا لطفی کن و دستم بگیر یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه ...... خدا کند باشیم   تا به صف محشر تحتِ لوای این   برادر و خواهر زحیِّ سرمد _ زآل احمد _ بر این برادر سلام هم به روح خواهر سلام سلام ... بر بضعه پاک نبی بر عالم آل علی بر محضر سلطان طوس سلام ... بر قائمه عرش حق بر فاطمه شهر قم بر خواهر سلطان طوس یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه .👇
. بند اول یه خواهر مضطر و حزینم یه آرزو مونده توی سینه م یه بار دیگه تو رو ببینم ۳ - رضا جان جونمو به لب می رسونه ندیدنت رضا جان شوق تو منو می کشه از مدینه تا خراسان آتیش افتاده به جونم دوری از تو می سوزونم زیر لب به عشق دیدنت می خونم : برای دیدنت چشم انتظارم برادر ، برادر خدا میدونه که طاقت ندارم برادر ، برادر "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴" بند دوم زمونه چه پست و نابکاره نذاشته برام یه راه چاره نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضا جان یاد تو می افتم رو دلم آتیش غم می شینه خیلی سخته خواهر نتونه داداششو ببینه بی تو از همه بریدم آخرش تو رو ندیدم کاش میدیدی چه سختی هایی کشیدم غریب و خسته و دلخون و تنها برادر ، برادر ندارم طاقت موندن تو دنیا برادر ، برادر "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴" بند سوم تو این دم آخری عمرم نشست رو دلم یه کوهی از غم دلم میگیره به یاد عمه م ۳ - رضا جان می میرم برات و می بینم به آرزوم رسیدم اما شکر حق که سر تو رو نیزه ها ندیدم آخ بشم فدای زینب رنج و غصه های زینب می خونم من این شعرو به جای زینب : گلی گم کرده ام می جویم او را واویلا ، واویلا به هرگل می رسم می بویم او را واویلا ، واویلا گل من یک نشانی در بدن داشت واویلا ، واویلا یکی پیراهن کهنه به تن داشت واویلا ، واویلا "واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴" .👇
. ذکر شب و روزم ؛ رضا رضا جانم ماه شب افروزم ؛ رضا رضا جانم خسته شدم دگر از این جدایی چرا برای دیدنم نیایی ببین غریبونه دارم میمیرم یا غریب الغربا کجایی واویلا واویلا واویلا ..... نیامدی پیشِ ؛ خواهرِ بیمارت برو به دیدارِ ؛ مادرِ بیمارت مادرمون دیگه داره میمیره محاله که دیگه شفا بگیره با هر نفس که میکشه ، بمیرم... از زخمِ سینه خونِ تازه میره واویلا واویلا واویلا ....... اینجا به استقبال ؛ گلاب آوردند ولی زنانِ شام ؛ شراب آوردند زنانِ قم چه احترام کردند با دسته گل به من سلام کردند ولی به شهرِ شام عمه ام را واردِ مجلسِ حرام کردند واویلا واویلا واویلا 👇