*🏴روضه حضرت عـلـی اصــغـر علیه السلام*
🔹کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔹خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔹اختری برشانه ی خون خدا
🔹آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔹دست های کوچکش، دست حسین
🔹روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔹صورتش پژمرده اما دلگشا
🔹دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش...
🔹دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔹شیرخواری با پدر همدرد بود
🔹آخرین سرباز و اولمرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔹من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
🔹با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
🔹از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
🔹آغوش گرم مادرتان نوش جانتان
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه...
گوش تا گوش علی رو دریده...
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده...
خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...
جواب رباب رو چی بگم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...
🔹تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔹تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔹مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔹سرت بر پوست آویزان شد ای وای
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همایش «شیرخوارگان حسینی» در حرم مطهر رضوی
جلسه شیرخوارگان۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
10.26M
جلسه شیر خوارگان
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🏴🏴🏴
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی🎤
اصفهان/ اولین جمعه محرم/۱۴۰۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#آجرک_یابقیه_الله🏴😭
https://eitaa.com/eetazeinab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عهدنامه
یا صاحب الزمان
فرزندم را نذر قیام تو میکنم
----------- ✶ -----------
یا صاحب الزمان من عهد می کنم
فرزند من شود نذر قیام تو نذر قیام تو
----------- ✶ -----------
سلام آقای من ای مهربون ماه تموم آسمون
به خدا دوستت دارم من رو به خیمه ات برسون
----------- ✶ -----------
منتقم خون خدا همه دستا به دعاست
که فقط قبول کنی این لشکر رو از مادرا
----------- ✶ -----------
فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته
هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن
----------- ✶ -----------
لالایی می خونم براش بیدار باشه
وسط لالایی ام دعام اینه که یار باشه
تو گوشش می خونم آماده دیدار باشه
----------- ✶ -----------
فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته
هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن
----------- ✶ -----------
فرزند دلبندم که تقدیمته نذر ظهور نزدیکته
هرچی که بگی تسلیمته اونو سرباز خودت کن
----------- ✶ -----------
لالالالالالالایی لالایی لالایی
لالالالالالالایی لالایی لالایی
لالایی لالایی
منبع: ملوتکست _ melotext.ir
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
https://eitaa.com/eetazeinab
Negar_۲۰۲۳۰۷۲۱_۱۱۳۱۲۳.png
1.36M
▪️🍃🌹🍃▪️
بنر #حجاب با قابلیت چاپ
عزاداری برای امام حسین علیه السلام مستحب است،
ولی حفظ #حجاب واجب است.
https://eitaa.com/eetazeinab
هدایت شده از موعود(عج)12
مهلا مهلا.mp3
10.95M
🔹جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
#حاج_مهدی_رسولی
🍃اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک🍃
کپی با ذکر صلوات
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
شبا که خوابتو میبینم...
10.36M
🔊 #صوتی | #زمینه
📝 شبا که خوابتو میبینم...
#سیدمجید_بنی_فاطمه🎤
▪️ویژه #سوم_محرم ؛ #حضرت_رقیه
#کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج
https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا دهه ی اول محرم قبل از شهادت امام حسین علیه السلام عزاداری میکنیم؟
🔰استادعالی
#آجرک_یابقیه_الله😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_حضرت_رقیه
(سلام الله علیها)
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین... من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ....
انقده بچهها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد...حسین...
حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد..."فیض آماده است " صدازد بابا... بابا...
*داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه*
بابای خوبم....حسین ....
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين......
#روضه_شب_سوم_محرم
.👇