معاویه با امام حسن صلح میکنند و شرایطی رو امام حسن میذارن یکی از اون شرایط اینکه یزید جانشین معاویه نشه اما زیر حرفش میزنه .
در زمان امام حسین یزید خیلی فساد انجام میده به قرآن عمل نمیکنه.آشکارا گناه میکنه.شراب میخوره و احکام الهی و سخنان پیامبر رو زیر پا میذاره
دستور میده که حسین ابن علی (امام حسین) باید باهاش صلح کنن و اگر صلح نکرد او را بکشید
امام حسین چون نمیتوانستند در مدینه بمانند حدود ۴ ماهی رو داخل مکه میمانند و بعد به همین دلیل خانواده خود را به مکه میآورند
وقتی صلح نکردن امام با یزید به گوش همه میرسه کوفیان از امام دعوت میکنند که با حضورشان در کوفه پایگاهی برای خود بر پا کنند
امام با وجود آن همه نامه احتیاط میکنند و مسلم رو میفرستند ولی در ابتدا با حضور پرشور مردم رو به رو میشه بعد اینکه حضرت مسلم به امام حسین نامه مینويسن و آقا حرکت میکنن.حضرت مسلم رو شهید میکنن
امام حسین خانواده رو با خود همراه کردن که به همه ثابت کنند قصد جنگ ندارند
در میانه راه حر ابن یزید ریاحی به دستور یزید راه کوفه رو به امام حسین میبنده و امام در روز دوم محرم به مکانی به نام کربلا میرسن
روز نهم محاصره رو سنگین کردن به عمر ابن سعد و پسر مرجانه با سپاهیان به امام حسین میخندن و خوشحالی میکنن
روز نهم محرم برای حضرت ابوالفضل امان نامه میبرن ولی حضرت ابوالفضل نمیپذیرن و بهشون میگه خدا تو و امانت را لعنت کند
روز نهم لشکر دشمن آماده شروع به حرکت میکنند
امام حسین به حضرت ابوالفضل میگویند برو و بگو امشب را تا صبح به تاخیر بیاندازند تا به نماز و استغفار و قرآن بپردازم چرا که من نماز و قرآن و استغفار را دوست دارم.انها هم قبول میکنند
بعد از امان. امام حسین از یاران میخواهند گودالی دور خیمه ها همچون خندق حفر کنند تا آتش روشن کنند و وقتی درگیر جنگ هستیم به حرم دست درازی نکردند. یاران خار ها و هیطم ها رو جمع میکنند تا داخل خندق بریزند تا صبح روشن کنند
امام سجاد میفرمایند اول شب امام حسین یاران رو جمع میکنند و میفرمایند در این تاریکی هر کس میخواهد برود چرا که هدف منم و من بیعتم رو از شما برداشتم
روز دهم
امام حسین (ع) بعد از نماز صبح سپاه خود که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بود را به سه دسته تنظیم کرد و فرماندهی یک گروه را خود و دیگر گروهها را به (زهیر بن قین ) و (حبیب بن مظاهر) واگذار کرد. همچنین پرچم سپاه را به حضرت ابوالفضل(ع) سپرد. سپس دو سپاه در برابر هم صف آرایی کردند و آماده نبرد بایکدیگر شدند.
امام حسین (ع) پیش از آغاز جنگ، تلاش بسیاری کرد تا از خونریزی و کشتار مسلمانان در هر دو طرف جلوگیری کند. اما دشمن که به تعداد سپاه خود مغرور بود به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت نداد و خواهان آغاز جنگ بود.
حر ابن یزید ریاحی روز عاشورا توبه میکنه و امام حسین توبه اون رو میپذیره.و از آقا میخواد که اولین نفر باشه که خودش رو فدا میکنه
سپاه دشمن هنگامی که دید حر و چند تن دیگر دعوت امام حسین(ع) را قبول کردند به دلیل نگرانی برای از دست دادن افراد دیگر، دستور حمله را صادر کرد.عمربن سعد با رها کردن تیر به سوی یاران امام حسین(ع) جنگ را به صورت رسمی آغاز کرد.
در مدت کوتاهی معادلات نظامی دشمن به هم ریخت زیرا سپاه کمتر از صد نفری امام حسین(ع) که برخی از آنان را نوجوانان و یا کهن سالان و سالخوردگان تشکیل می دادند، چنان با شجاعت در برابر سپاه چند ده هزار نفری دشمن مبارزه می کردند که برای دشمن بسیار گران تمام شد.
تا اینکه اذان ظهر گفته میشه نمازظهر امام حسین با یاران کمشون و خانواده شروع میکنن به نماز خواندن در برابر دشمن نه تو خیمه تا به همه بفهماند نماز براشون مهمه.
سعید بن عبدالله حنفی، یکی از ماموران محافظ بود که هر تیری که به سوی امام پرتاپ می شد خود را سپر بلا می کر. او آنقدر ایستادگی کرد تا نماز امام به پایان رسید، سپس به روی زمین افتاد و به شهادت رسید
یکی یکی عزیزان امام حسین به شهادت میرسن.حضرت علی اکبر.حضرت قاسم .برادران حضرت ابوالفضل.پسران حضرت زینب.و همه یاران