eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
207 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
شب سوم شب شهادت حضرت رقیه نیست. شب سوم به‌نام حضرت رقیه هستش. باید این رو اصلاح کرد. شبهای دیگه هرکدوم به‌نام یک شهید هستش. مثلا شب هفتم بنام حضرت علی اصغر. یا مثلا تاسوعا بنام حضرت عباس هستش، خیلیا اشتباه فکر میکنن حضرت عباس در روز تاسوعا (نهم) به شهادت رسید که اینطور نیست. همه شهدای کربلا روز عاشورا به‌شهادت رسیدن، کل جنگ در روز عاشورا انجام شد و همه یاران سیدالشهدا همون روز به شهادت رسیدن. حضرت رقیه هم که چند روز بعد از عاشورا و در شام به شهادت رسید | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
◾بابای من! ببین که عمه‌ام را کتک می‌زنند و گوشواره و چادرم را به غارت برده اند... ⚡️ مناجات جگرسوز حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با بدن بی سر سيدالشهداء عليه‌السّلام وقتی که مخدرات را بر بالای بدن مطهر سیدالشهدا علیه السـلام آوردند، دختر خردسال امام حسين عليه السلام (که برخی احتمال دادند همان حضرت رقیه سلام الله علیها باشد) آمد و خودش را بر روی بدن ،مطهر پدرش انداخت. و تأخُذُ مِن دَمِهِ الشّريفِ و تُخضّبُ شَعرَها، و وَجهَها ▪️خون ها از بدن پدر می‌‌گرفت و بر سر و صورت خودش می‌کشید و میگفت: يا أبا عبداللّه! ألبَسَتْني بَنو أميّة ثَوبَ اليُتم علَى صِغَر سنّي، يا أبتاه! إذا أظلَمَ اللّيلُ مَن يَحمٰي حُماي؟ و إنْ عَطشْتُ فَمَنْ يَروي ضَمَأي؟ ▪️یااباعبدالله! بني امیه لباس یتیمی در این سن و سال بر تن من کردند. بابای من! وقتی که شب فرا رسد من به چه کسی پناه ببرم!؟وقتی که تشنه شوم چه کسی مرا سيراب کند!؟ يا أبتاه! نَهَبوا قُرطي، و رِدٰائي، يا أبتاه! اُنظُر إلىٰ رُؤوسِنا المَكشوفة، و إلٰى أكبادِنا المَلهوفة، و إلى عَمّتي المَضروبة، و إلى أمّي المَسحوبة. ▪️بابای من‌ !؟گوشواره و چادرم را به غارت برده اند. بابای من! نگاه کن به سرهای بی معجر ما؛ به جگرهای سوخته ما؛ نگاه که عمه‌ام را کتک میزنند؛ و مادرم را به این سو و آن سو می‌کشند. آن دختر خردسال داشت اینگونه نجوا می‌کرد و همه را به گریه درآورده بود که زجر بن قیس لعین آمد و گفت:امیر می‌گوید حرکت کنید. حضرت رقیه عليهاالسلام آمد و به زجر ملعون گفت: حال که می‌خواهید بروید مرا همین جا نزد پدرم بگذارید و زن ها ببرید تا من همین جا بمانم و بر پدرم اشک بریزم. اما آن ملعون آمد و به زور او را کشید و برد؛ حضرت رقیه سلام الله علیها باز برگشت و بازوی بدن مطهر پدرش را گرفت اما دوباره آن ملعون آمد و با زور و کتک آن دختر بی گناه را کشید و برد. 📚 اسرار الشهاده ص۴۶۰ @ef_zed_komeyl
شبِ سوم ؛ شبِ سختی‌ست خدا رحم کند روضه امشب نَمی از روضۀ زهرا دارد .‌.💔 @ef_zed_komeyl
_ دارِه زَجر میرِسه اَز دور _.mp3
3.63M
🎧💔 واوِیلا میسوزه هنوز جای سیلیِ دیشَبِش وای عَمو عَباسَم . 😭💔 @ef_zed_komeyl
Rasoul Borna - Ya Mastore (128).mp3
12.53M
صل‌الله‌علیک بر آرام جان من ~♥️~ @ef_zed_komeyl
میگفٺ‌ڪہ؛🖇 عَظِمَت‌ِنوڪرۍ‌،دَرخونہ‌ےِ امـٰام‌حٌسِـین‌رو،زمانے‌میفَہمے..🌿 کہ‌شَبِ‌اَوَّل‌ِقبـر، وقٺۍزَبـونِت‌بَنداومَـد..؛💔 یہ‌وَقت‌میبینۍ‌یہ‌صِدایۍمیاد، میگہ‌نترس‌،مَـن‌هَستَم..!ジ @ef_zed_komeyl
◼️حکایت زنی از اهل شام، که می‌خواست آب و نان برای رقيه خاتون سلام الله علیها ببرد... نقل کرده اند: در شام زنی بود به نام "حمیده"؛ پسری داشت به نام "سعید". روزی پسرش غبارآلود آمد خانه؛ حمیده پرسید: کجا بودی؟ گفت: به دیدار اسيران رفته بودم؛ از مدینه پیامبر صلی اللّه علیه وآله بودند. حمیده برخواست آمد سمت خرابه؛ دید غلامان زنگی و ترکی و رومی با لباس سرخ ایستاده اند بر در خرابه و به کسی اجازه ورود نمی‌دهند. حمیده دید طفل کوچکی آن قدر گریه کرده که چشمانش متورم شده و یک طرف صورتش خاکی است. حمیده پرسید: شما کیستی؟ حضرت رقيه سلام الله علیها فرمود: دختر امام حسین علیه السلام از پدر و عمویش پرسید؟ بی بی فرمود:همه را کشته اند. حمیده گفت: کاری نداری انجام دهم؟ حضرت با صدای آهسته فرمود: قدری آب و نان می خواهم. حمیده رفت آب و نان آورد،هر کار کرد نگهبانان نگذاشتند،پنج مرتبه تلاش کرد در آن شب نتوانست آب و نان را برساند تا اینکه صبح آمد دید جمعی از زنان دور قبری خاکی گریه می کنند. زینب کبری صلوات اللّه علیها رو به حمیده فرمود: آب و نان را برگردان که آن دختر دیگر بین ما نیست... 📚مقتل خطی جامع المجالس ص١٢٩ @ef_zed_komeyl