#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یکبار خواب دیدم که شهید شده است
و جالب اینجاست همین خواب را
دقیقا ایشان هم دیده بود
من به ایشان گفتم: خوابی
دیدهام و نگرانم☹️
گفت: عیال جان! آن روزی که
شما من را انتخاب کردی
احتمال بوده هر اتفاقی بیفتد ،
یعنی شما میبایست ؛
خود را از آن روز برای هر اتفاقی
آماده میکردی. مثل اینکه شما
میدانی یک جایی آتش است
اما وارد آتش میشوی
دعای سر عقد من هم این بود که
ایشان به شهادت برسد😢🍃
من را به جدش حضرت زهرا (س)
قسم داد که: دعا کن به آنچه میخواهم برسم و در واقع شمامن را همراهی کن💞
قبل از اینکه برای بار آخر به جبهه
اعزام شود یک بار به من گفت:
عیال جان! بیا از هم بگذریم و
این دلبستگیها را کم کنیم💔
ما خیلی به هم وابسته بودیم
وابستگیمان آنقدر بود که من
ساعت را نگاه میکردم و وقتی
متوجه میشدم نزدیک است که
ایشان از سر کار به خانه برسد ،
تپش قلبم شروع میشد❤️🍃
وقتی در خانه را میزد تپش قلبم
بیشتر میشد یعنی اشتیاق من
برای دیدن ایشان اینقدر زیاد بود😇
همسر#شهیدسید
#شهید
#عاسقانه
#مذهبی_ها_عاشق_ترند
هدایت شده از منــِ او
وقتی کم میارم
وقتی از دنیاییها دلم میگیره
وقتی بغضِ بدونِ گریه دارم
کولهمو میبندم یه بلیط میگیرم
میام پیشت روبرو گنبدت میشینم.
فقط زل میزنم به گنبدت تا این بغضِ بترکه...
راستی یه خانمه هست توی کوچمون میشینه گاهی وقتا خیلی که اعصابش بهم میریزه سریع قرصهای اعصابشو بهش میدن میخوره تخت میگیره میخوابه ،آرومِ آروم میشه ....
یاامامرضا یه نگاه به گنبدت برا من مثل همون قرصایِ اعصاب برا زن همسایهست
مثلِ همون قرصایِ قلب بابابزرگم...
یاامامرضا یهوقت بیرونمون نکنیها...
#امام_رضای_دلم
#گمنام_نوشتـ
@MANe0o | منــِ او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بغلم کن....:-)!
⠀ ⠀ 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗻𝗲𝗹:@yadtbashd313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش پنجره اتاقم سوی کربلای تو بود ...💔
#کربلا
16237516162788928343382.mp3
3.6M
#مداحیشور
بازم گدا بهونه حرم گرفت ...💔
#اربابِدل
همسایه های مهربون ما 😍
میگم که ، ما نیاز به دلگرمی بیشتری داریم برا فعالیت تو کانال 🙃🍃
میخوام لیست رو بروز کنم . هر کسی هم همسایمون نیس و فوروارد کنه ، جز همسایه هامون میشه 🙈
#فور
خدایا ! شب شهادت امام هادی علیهالسلام
شفای بیماران، آمرزش گناهان
برطرف شدن مشکلات
رفع گرفتاری گرفتاران
و عاقبت بخیری همه
بخصوص جوانان
را از درگاه لطفت تمنا داریم
افـ زِد ڪُمیـلღ
همسایه هامون👇🏻 1⃣ 【 ݥڪٺݕ ۮࢪس شۿۮݳ 】 @Iran_gavi🌱 2⃣„نسل قاسم سلی
سلام خدمت همه ی بنده های خوب خدا 🌧
در جریانید که لیست بروز شده دیگه ؟؟؟😎
هدایت شده از دلتنگحرمش!:)
•🌿🌸•
ازعـلامہحسنزادهپرسیدند
شنیدیماگرانساندرنمازمتوجـہشود
کسۍدرحالدزدیدنِکفشِاوست
مۍتواندنمازشرابشکندوکفشش
راپسبگیـرد؛درستاست؟!...
علامہفرمودند
بلہبلہ،نمازۍکہدرانحواستبہکفشباشد
اصلابایدشکست!' 🚶🏽♂🕳
❗️¦⇠ #تلنگرانھ
🌸¦⇠#محبانالحسین
@moheban_128
هدایت شده از آوايخـــــیال
گربگردۍدرزمیـنۅزمـٰانۅعـٰالمیـن
هیچعشقۍنشودوالاترازعِشقِحُـسین♥'!
•⛓↻𝒋𝒐𝒊𝒏•͜•↷🦋•
➜• @eltiiam_313
هدایت شده از شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
↻ #بدون_تعارف.💛🙃.›
دیدیبعضےوقتهادلمونمیگیره؟!...
خودمونم
نمیدونیمچرا؟!
اینا؛همونسنگینےِگناهایےهست
کہمرتکبشدیم💔...
🍂کسی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد
ولی میخندد و گوید ک دنیا پیچ و خم دارد
✨بنــــامـ خـــــ✨ــــداے 💞 #عݪــــے و #فــاطیـــما✨💞
🕋داســـٺان جذاب و واقعی #قیمـــٺ_خدا
نام دیگر رمـــان؛ #ٺمــامـ_زندگــےمن
✝قســـــــمٺ #چهل_ودو
✨مهمانی شام
حسابی تعجب کردم …
.
– پسر من رو؟ …
.
.
– بله. البته اگر عجیب نباشه …
.
.
– چرا؟ …
.
.
چند لحظه مکث کرد …
..
– هر چند، جای چندان رومانتیکی نیست … اما من به شما علاقه مند شدم …
.
.
بدجور شوکه شدم …
اصلا فکرش رو هم نمی کردم … همون طور توی در خشکم زده بود …
.
.
یه دستی به سرش کشید و بلند شد …
..
– از اون روز که باهاتون صحبت کردم و اون حرف ها رو شنیدم… واقعا شما در نظرم آدم خیلی خاصی شدید … و از اون روز تمام توجهم به شما جلب شد …
.
.
– آقای هیتروش … علی رغم احترامی که برای شما قائلم اما نمی تونم هیچ جوابی بهتون بدم … بهتره بگم در حال حاضر اصلا نمی تونم به ازدواج کردن فکر کنم … زندگی من تازه داره روال عادی خودش رو پیدا می کنه … و گذشته از همه این مسائل، من مسلمان🕋 و شما مسیحی✝ هستید …!! ما نمی تونیم با هم ازدواج کنیم …
این رو گفتم و از دفترش خارج شدم …
چند ماه گذشت اما اون اصلا مایوس نشد … انگار نه انگار که جواب منفی شنیده بود …
به خصوص روز تولدم …
وقتی اومدم سر کار، دیدم روی میزم یه دسته گل💐 با یه جعبه کادویی🎁 بود … و یه برگه💌 …
.
.
– اگر اجازه بدید، می خواستم امشب، شما و خانواده تون رو به صرف شام دعوت کنم …💌✍
.
.
با عصبانیت رفتم توی اتاقش …
در نزده، در رو باز کردم و رفتم تو … صحنه ای رو دیدم که باورش برام سخت بود …
.
.
داشت نماز😳می خوند …
ادامه دارد....
🕋❤️✝✝🕋❤️🕋
✍نویسنده:
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
✨بنــــامـ خـــــ✨ــــداے 💞 #عݪــــے و #فــاطیـــما✨💞
🕋داســـٺان جذاب و واقعی #قیمـــٺ_خدا
نام دیگر رمـــان؛ #ٺمــامـ_زندگــےمن
✝قســـــــمٺ #چهل_وسه
✨متاسفم
بی صدا ایستادم یه گوشه …
نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت …
.
– برای قبول دعوتم، اینقدر هم عجله لازم نبود …😁
.
و خندید … .
با شنیدن این جمله، تازه به خودم اومدم … زبانم درست نمی چرخید …
. – شما مسلمان هستید آقای هیتروش؟😳😧 … پس چرا اون روز که گفتم مسیحی هستید، چیزی نگفتید …؟؟!!
.
همون طور که سجاده اش رو جمع می کرد و توی کاور میذاشت با خنده گفت …
– خوب اون زمان هنوز مسلمان نشده بودم … هر چند الان هم نمیشه گفت خیلی مسلمانم … هنوز به خوندن نماز عادت نکردم … علی الخصوص #نمازصبح … مدام خواب می مونم … تازه اگر چیزی از قلم نیوفته و غلط نخونم …😅
.
اون با خنده از نماز خوندن های غلط و عجیبش می گفت …
و من هنوز توی شوک بودم …😧
چنان یخ کرده بودم که کف دستم مور مور و سوزن سوزن می شد …
خدایا! حالا باید چه کار کنم؟ …
– خانم کوتزینگه … مهمانی تولدی که براتون گرفتم رو قبول می کنید؟ … من واقعا علاقه مندم با پسر شما و خانواده تون آشنا بشم …❣
.
توی افکار خودم غرق شده بودم که صدام کرد … مبهوت برگشتم سمتش و نگاهش کردم …
– حال شما خوبه؟ …
.
به خودم اومدم …
– بابت این جواب متاسفم اما فکر نمی کنم دیگه بتونم برای کسی #همسرخوبی باشم …
ادامه دارد....
🕋❤️✝✝🕋❤️🕋
✍نویسنده:
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
✨بنــــامـ خـــــ✨ــــداے 💞 #عݪــــے و #فــاطیـــما✨💞
🕋داســـٺان جذاب و واقعی #قیمـــٺ_خدا
نام دیگر رمـــان؛ #ٺمــامـ_زندگــےمن
✝قســـــــمٺ #چهل_وچهار
✨مرد کوچک
– اشکالی نداره … من چیز زیادی از اسلام و شیوه زندگی یه مسلمان بلد نیستم … شما می تونید #استاد من باشید … هنوز نواقص زیادی دارم ولی آدم صبوری هستم … حتی اگر پاسخ شما برای همیشه منفی باشه … لازم نیست نگران من باشید … من به انتخاب شما احترام می گذارم …
.
دستم روی دستگیره خشک شده بود … سکوت عمیقی بین ما حاکم شد … و بعد از چند لحظه، از اونجا اومدم بیرون…
.
تمام روز فکرم رو به خودش مشغول کرده بود … ناخواسته تصاویر و حرف ها از جلوی چشمم عبور می کرد …
سرم رو گذاشتم روی میز …
خدایا! من با این بنده تو چه کار کنم؟ …
.
شب، پدر و مادرم برام جشن کوچکی گرفته بودن …
می خواستیم جشن رو شروع کنیم که پدرم مخالفت کرد …
منتظر کسی بود …
زنگ در به صدا در اومد … در رو که باز کردم یه شوک دیگه بهم وارد شد … .
– آقای هیتروش، شما اینجا چه کار می کنید؟ …😧😐
.
خندید …
. – برای عرض تبریک و احترام با پدرتون تماس گرفتم … ایشون هم برای امشب، دعوتم کرد …😁
.
و بدون اینکه منتظر بشه تا برای ورود بفرمایید بگم، اومد تو… .
با لبخند به پدر و مادرم سلام کرد …
و خیلی محترمانه با پدرم دست داد … چشمش که به آرتا👦🏻 افتاد با اشتیاق رفت سمتش و دستش رو برای دست دادن بلند کرد …
. – سلام مرد کوچک … من لروی هستم …😍🤝
.
اون شب به شدت پدر و مادرم و آرتا رو تحت تاثیر قرار داده بود …
ادامه دارد....
🕋❤️✝✝🕋❤️🕋
✍نویسنده:
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
Gole Pamchal.mp3
6.92M
سراسر آرامش...☁️🦋
موسیقیِ #بیکلام
گوش کنیم با هم♥️🎧
هدایت شده از آوايخـــــیال
-آرزو؟!
+بینالحرمینباگریہدادبزنم:
بدهکهپیشتومویسرمسپیدنشه
بدهکهنوڪرتبمیرهوشھیدنشھ .!(:💔
#کربلا↻
#دلتنگی↻
اجتماع ؏ـشاق↯
•⛓↻𝒋𝒐𝒊𝒏•͜•↷🦋•
➜• @eltiiam_313
#فور
میگنکہ
#استغفار خیلےخوبہ
حَتےاگہبہخیالخودٺ
گناهےرومرتکبنشدهباشے،
استغفارڪنمؤمن
دِلروجَلامیدھرفیق!!🌚🌱
آخرین سلفی داداش بابک..💔🌿
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🍂
#شهید_بابک_نوری_هریس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی
🌛در شب آرزوها، اگر صادقانه یک اکسیر را بخواهید و دریافت کنید؛
بقیهی مسیر خود را بسمت سعادت هموار کردهاید!
فردا اولین پنجشنبه ماه رجب و شب لیله الرغائب است ان شاءالله روزه و اعمال این شب را بجا بیاورید از همگی التماس دعا دارم 🙏
https://eitaa.com/BandeParvaz