روز نهم محاصره رو سنگین کردن به عمر ابن سعد و پسر مرجانه با سپاهیان به امام حسین میخندن و خوشحالی میکنن
روز نهم محرم برای حضرت ابوالفضل امان نامه میبرن ولی حضرت ابوالفضل نمیپذیرن و بهشون میگه خدا تو و امانت را لعنت کند
روز نهم لشکر دشمن آماده شروع به حرکت میکنند
امام حسین به حضرت ابوالفضل میگویند برو و بگو امشب را تا صبح به تاخیر بیاندازند تا به نماز و استغفار و قرآن بپردازم چرا که من نماز و قرآن و استغفار را دوست دارم.انها هم قبول میکنند
بعد از امان. امام حسین از یاران میخواهند گودالی دور خیمه ها همچون خندق حفر کنند تا آتش روشن کنند و وقتی درگیر جنگ هستیم به حرم دست درازی نکردند. یاران خار ها و هیزم ها رو جمع میکنند تا داخل خندق بریزند تا صبح روشن کنند
امام سجاد میفرمایند اول شب امام حسین یاران رو جمع میکنند و میفرمایند در این تاریکی هر کس میخواهد برود چرا که هدف منم و من بیعتم رو از شما برداشتم
معاویه با امام حسن صلح میکنند و شرایطی رو امام حسن میذارن یکی از اون شرایط اینکه یزید جانشین معاویه نشه اما زیر حرفش میزنه .
معاویه با امام حسن صلح میکنند و شرایطی رو امام حسن میذارن یکی از اون شرایط اینکه یزید جانشین معاویه نشه اما زیر حرفش میزنه .
در زمان امام حسین یزید خیلی فساد انجام میده به قرآن عمل نمیکنه.آشکارا گناه میکنه.شراب میخوره و احکام الهی و سخنان پیامبر رو زیر پا میذاره
دستور میده که حسین ابن علی (امام حسین) باید باهاش صلح کنن و اگر صلح نکرد او را بکشید
امام حسین چون نمیتوانستند در مدینه بمانند حدود ۴ ماهی رو داخل مکه میمانند و بعد به همین دلیل خانواده خود را به مکه میآورند
وقتی صلح نکردن امام با یزید به گوش همه میرسه کوفیان از امام دعوت میکنند که با حضورشان در کوفه پایگاهی برای خود بر پا کنند
امام با وجود آن همه نامه احتیاط میکنند و مسلم رو میفرستند ولی در ابتدا با حضور پرشور مردم رو به رو میشه بعد اینکه حضرت مسلم به امام حسین نامه مینويسن و آقا حرکت میکنن.حضرت مسلم رو شهید میکنن
امام حسین خانواده رو با خود همراه کردن که به همه ثابت کنند قصد جنگ ندارند
در میانه راه حر ابن یزید ریاحی به دستور یزید راه کوفه رو به امام حسین میبنده و امام در روز دوم محرم به مکانی به نام کربلا میرسن
روز نهم محاصره رو سنگین کردن به عمر ابن سعد و پسر مرجانه با سپاهیان به امام حسین میخندن و خوشحالی میکنن
روز نهم محرم برای حضرت ابوالفضل امان نامه میبرن ولی حضرت ابوالفضل نمیپذیرن و بهشون میگه خدا تو و امانت را لعنت کند
روز نهم لشکر دشمن آماده شروع به حرکت میکنند
امام حسین به حضرت ابوالفضل میگویند برو و بگو امشب را تا صبح به تاخیر بیاندازند تا به نماز و استغفار و قرآن بپردازم چرا که من نماز و قرآن و استغفار را دوست دارم.انها هم قبول میکنند
بعد از امان. امام حسین از یاران میخواهند گودالی دور خیمه ها همچون خندق حفر کنند تا آتش روشن کنند و وقتی درگیر جنگ هستیم به حرم دست درازی نکردند. یاران خار ها و هیطم ها رو جمع میکنند تا داخل خندق بریزند تا صبح روشن کنند
امام سجاد میفرمایند اول شب امام حسین یاران رو جمع میکنند و میفرمایند در این تاریکی هر کس میخواهد برود چرا که هدف منم و من بیعتم رو از شما برداشتم
روز دهم
امام حسین (ع) بعد از نماز صبح سپاه خود که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بود را به سه دسته تنظیم کرد و فرماندهی یک گروه را خود و دیگر گروهها را به (زهیر بن قین ) و (حبیب بن مظاهر) واگذار کرد. همچنین پرچم سپاه را به حضرت ابوالفضل(ع) سپرد. سپس دو سپاه در برابر هم صف آرایی کردند و آماده نبرد بایکدیگر شدند.
امام حسین (ع) پیش از آغاز جنگ، تلاش بسیاری کرد تا از خونریزی و کشتار مسلمانان در هر دو طرف جلوگیری کند. اما دشمن که به تعداد سپاه خود مغرور بود به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت نداد و خواهان آغاز جنگ بود.