eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
205 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
حق داری نطلبی ما رو ، ولی خب مشتی..این رسمش نیست:] میشه بیام حرم؟دلم داره میترکه!
گریه نمی دهد جواب مرگ مگر اثر کند.!
‏ســراغ‌ قبرِ شهیدهایی که زیاد زائر ندارند برویــد ! آنها چیزهایــی که می‌خواهند به صدنفر بدهند را به یک‌ نفــر می‌دهند(: -حـاج‌‌آقاامینـی‌خواه
شب مردان حق این چنین .mp3
2.77M
شب مردان حق چگونه می گذرد؟🕊
آنـان ڪ عاشقنـد بہ دنبال دلبـرند هر جـا ڪ مےروند، تعلـق نـمےبرند عشـاق ❣روزگار سبـڪبـال مےپـرند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
شروع فعالیت قربة الی الله
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
اسلام علیک یا بقیه الله فی ارضه💙✨
مستند آن سوی آشوب؛ روایتی از شهدای امنیت ۱۴۰۲ روایت شهید آرمان علی‌وردی شبکه سه سیما پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت، ساعت ۱۶
خیلی درد تو این عکسه.. میگفت من تورو بلند قامت فرستادمت رفتی.. چرا علی اصغر برگشتی..؟!(:💔
- وقتےشیطان‌فشارزیادےآورد؛ بفھمیدڪہ‌متاع‌قیمتےدردست‌دارید🌿... - -
آقای امام حسین هیچی نمی‌خوایم جز غلامی برای تو ....💔🙃
شدن و شهید بودن بہ کشتہ شُدنِ جسم نیست! دل انسان باید کشتہ آن نور رحمانے قدسے شود جنس مذڪر زیاد است اما و مردانہ زیست کم.. مردے کہ پشت سنگ‌هاےِ تخریب کمر نشکست و در دریاچہ‌ے ٺعریف و ٺجمید غرق نشد.. مردے کہ با یتیمان و فقیران مهربان و با زورگویان و مسئولینِ شبهہ خوار سرسخت..🍃✌️🏻
وقتی فرمانده نیروهای فاطمیون توی سوریه بود،یک شب به نیروهاش میگه شجاع کسی نیست که نترسه،کسی هست که می‌ترسه و میگه خدایا ببین من می‌ترسم!ولی با همین ترس میرم جلو چون تو رو دوست دارم و بهت ایمان دارم!
میگفت: هرکی دوست داره برای امام زمانش تیکه تیکه بشه صلوات :)💔
ما خود را به او سپرده‌ایم و او مصلحت‌ِ کارِ ما را بهتر میشناسد...!
حالتون‌بہ‌قشنگے‌حال‌مادرے‌کہ‌‌ پسرش‌بعداز²⁰سال‌برگشت...!(:
🙃🍃 من در سن بیست و یک سالگی با محمدحسین ازدواج کردم.این برای من مهم بود که با آدمی زندگی کنم که معیارهایم هم‌خوانی داشته باشد و لذا محمدحسین جزو کسانی بود که همه جوره با معیارهای من همخوانی داشت. محمدحسین دو مرتبه به خواستگاری من آمد که بار اول،به دلیل این که برخی از شرایط من مثل اشتغال را قبول نکرد،نتوانستیم به توافق برسیم.اما بار دوم این موضوع را قبول کرد و ازدواج کردیم. بعد از مراسم عروسی بلافاصله به مشهد رفتیم اما بعد از این که از مشهد برگشتیم،محمدحسین حدود ۱۲ الی ۱۳ روز به ماموریت رفت. در آن ابتدای زندگی از وضعیت مالی چندان خوبی برخوردار نبودیم و تمام وام‌هایی که بابت مراسم ازدواج گرفته بود،از حقوقش کسر می‌شد. محمد حسین در سپاه مشغول به کار بود و برخلاف آن چیزی که در تصور برخی وجود دارد،حقوق چندان زیادی دریافت نمی‌کرد. بیشتر حقوق محمد حسین خرج اقساط وام می‌شد و لذا مجبور بود در برخی موارد برای گذراندن زندگی با ماشین پدرش کار کند. همسر