فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_خانه_بخوانیم | صلح امام حسن (ع)
📚 در طرح #بهارانه_کتاب
بهصورت غیرحضوری میتوانید
این کتاب و ... را با ۲۰ درصد تخفیف،
با #ارسال_رایگان نهایتا ۲۴ ساعت بعد
از پاتوق کتاب درب خانه تحویل بگیرید.
📦 خرید با کدملی تا سقف ۱۵۰۰۰۰ تومان
نام
نشانی
کد ملی
شماره تماس
و لیست کتب درخواستیتان
را به ۰۹۱۶۸۰۰۰۳۵۳ ارسال نمایید.
@ehsanSaadi | بساط فقیر
📖 صلح امام حسن(ع)
✏️به قلم آیتالله شیخ راضی آلیاسین
📝 ترجمه رهبر معظم انقلاب اسلامی
✅ مناسب برای: عاشقان امامحسن مجتبی
■ شرح:
تصور کنید!
نگارش چنین کتابی، سالها آرزوی انسانی بزرگ چون رهبر انقلاب اسلامی بودهاست. تا بدینجا که ایشان پس از ترجمهی کتاب، خود به این #آرزوی_دیرین شان اذعان میکنند و مینویسند بهاین خاطر سجدهی شکر بهجا میآورم!!!
جایجای کتاب، مملو از نگاهی دقیق به زوایای گوناگون تدبیر و درایت امام حسن مجتبی در پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ است.
با خواندن این کتاب #به_عشق_خود_به_امام_مجتبی_بنازید!
● جملاتی از مقدمه کتاب:
اینک که با فراهم آمدن ترجمهی این #کتاب_پرارزش و #نامی ، جامعترین و مستدلترین کتاب دربارهی "صلح امام حسن" در اختیار فارسیزبانان قرار میگیرد، اینجانب یکی از #آرزوهای_دیرین خود را برآورده مییابم و جبهه(پیشانی) سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار میسایم.
#کاما | توقف برای حرکت
@ehsanSaadi | بساط فقیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الذهب_الخالص | ای انسان!
آهای حضرت انسان!
چه چیز تو را نزد پروردگار کریمت مغرور کردهاست؟ همان کسی که تورا آفرید و اندامت را نیکو ساخت و تورا متعادل و متناسب قرار داد (انفطار،۶و۷)
#رمضان
#عبدالباسط
@ehsanSaadi | بساط فقیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عالم_عامل_ربانی | شب نوزدهم
🔺غلام آن کلماتم کآتش انگیزد
#حاجآقا_مجتبی 😍
#رمضان_المبارک
#استوری
@ehsanSaadi | بساط فقیر
تو ماه بودی و هرشب در آسمان بودی
تو با تمام غریبیت ... مهربان بودی !
چشمان زیبایش
آنشب هم خواب درستی ندید...
دردمند، شب، چشم بیدار دارد !
به قول #آوینی که میگفت:
"عقلِ معاش میگوید
که شب هنگام خفتن است...
اما عشق میگوید
که بیدار باش!
در راه خدا بیدار باش"
آنشب بارها خبر رفتنش را داده بود.
حتی مرغابیهای خانهی دخترش هم
سدّ راهش شدند سرانجام که نرود ...
اما او مسجدی بود و باید میرفت!
قلاب درِ خانه
به بند کمرش استغاثه کرد که نرو ...
درب خانه مدتها درصدد جبران بود!!!
میان کوچهها
چه غریبانه و تنها
میرفت رهبر عالم!!!
کوچههایی که یک روز ...
گمانم کسی ورودش
به مسجد تاریک را نفهمید...
همانطور که نماز شبش را ندیدند...
آنها که حتی خیلیهاشان
نمازهای علی را اصلا
ندیده بودند....
موسم اذان شد!
بالای بام مسجد اذان گفت ...
نمیدانم به ولایت خود هم
باید شهادت میداد؟!
چون همیشه،
خفتگان را بیدار کرد ...
اما آنکه بر شکم خوابیده بود
هرلحظه خوابش عمیق و عمیقتر میشد!
مگر ۱۹ رمضان، شب احیا نبود مسلمان(نان) ؟