بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت
صادق همه صبح است چه در خلوت شب داشت
شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم
صد سال پر از ظلمت جهلی که عرب داشت
می رفت که خاموش شود مشعل توحید
اسلام ِ وَ أکملتُ لکُم رو به عقب داشت
برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش
آوازه چنان داشت که تا شام و حلب داشت
در محضر او این همه شاگرد عجب نیست
بر تیغ علی این همه زنگار عجب داشت!
چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست
جز آن که به درگاه تو زانوی ادب داشت
هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می شد
تیغ تو و پستوی نهان خانه سبب داشت
از صبح بپرسید که صادق به چه معناست
با عشق بگویید که یارم چه لقب داشت
#مهدی_جهاندار
#غزل
#ولادت_حضرت_معصومه_علیها_السلام
همین که ساده می چرخند بهجت ها به دور تو
همین که مثل اربابند رعیت ها به دور تو
یکی با اشک می آید یکی در بُهت می سوزد
تفاوت می کند طرز ارادت ها به دور تو
یکی کرببلا آن یک بقیع آن دیگری مشهد
که می چرخند انواع زیارت ها به دور تو
خُمی لبریز از درد دلند و حرف ها دارند
اگر خَم می شوند از شوق قامت ها به دور تو
مگر تا نگذرد از حد عصمت هر گنهکاری
زمان را گوشزد کردند ساعت ها به دور تو
برای آن که دستش را رسانده بر تن مرقد
طلایی می شوند اینگونه فرصت ها به دور تو
عناصر مثل آب حوض،مثل باد در پرچم
زدند عُمری برای خود سفارت ها به دور تو
شکسته می رسند از راه امّا بی گُمان اینجا
فقط دارند میل دایره خط ها به دور تو
یکی از سمت بالا سر دوتا از سمت پایین پا
سه تا در،تعبیه کردند جنت ها به دور تو
مهدی رحیمی"زمستان"
سلام ای مرقد ت از صبح بیت النور زیباتر
سکوتت از صدای خنده های حور زیباتر
همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم
اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر
به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم
همیشه بوده از شبهای نیشابور زیباتر
میان گریه های شوق از سمت ضریح تو
صدایی می رسد از نغمه ی ماهور زیبا تر
به سویت آمدند از راه هایی دور این مردم
به شوق خنده ای از "سعیکم مشکور" زیباتر
عجیب این است بین اینهمه دلداده می بینم
مدارا کرده با این وصله ی ناجور زیباتر
بسوزان دختر موسای عاشق ها گناهم را
میان شعله های آتشی از طور زیبا تر
#عاطفه_سادات_موسوی
هیچکس از اینحوالی دستخالی برنگشت
دستخالی هیچکس از اینحوالی برنگشت
این حرم آرامش محض است و از آغوش او
هرکسی برگشت، با آشفتهحالی برنگشت
پیشازاینها قم کویر شورهزار خشک بود
بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت
غیرممکنهای دنیا یکبهیک ممکن شدند
از جوار او -به لطف او- محالی برنگشت
این حرم خاصیتش علامهپروربودن است
طالب علم از حریمش بیتعالی برنگشت
این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی
از کنار مرقد مولیالموالی برنگشت
اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم
از کنار او دلم در خردسالی برنگشت
خواهر سلطان جواب خواهشم را میدهد؟
خواهشی از این حرم دیگر سوالی برنگشت.
گندهلات هر محل آمد زیارت کرد و رفت
رفته بود، اما از اینجا لااُبالی برنگشت
مطمئن بوده جواب حاجتش را میدهد
مادرم با وعدههای احتمالی برنگشت
هر دلی با کولهبار غم به دوش آمد، ولی
کو دلی که با هزاران غصه عالی برنگشت؟
گرچه ما همسایهی خوبی برایش نیستیم
روی او یکلحظه هم از این اهالی برنگشت
#مجتبی_خرسندی
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
نزدیک میشوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
بانو سلام کاش زمان با همین سلام
در آستانه در ساعت بایستد
و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من – این فتاده به لکنت – بایستد
تا فارغ از تمام جهان روح خستهام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد
بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟
در این حرم هزار هزار آیه ی عذاب
هم وزن با یک آیه ی رحمت بایستد
باید قنوت حاجت بیانتهای ما
زیر رواقهای کرامت بایستد
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روز حشر هم به شفاعت بایستد
تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیتهاش در صف بیعت بایستد
من واژه واژه عطر تو را پخش میکنم
حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد
این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد
#هادی_جانفدا
دختری از اهل بیت آفتاب
دختر لبخندهای مستجاب
از تبار لافتی الا علی
وارث مَن عنده علمُ الکتاب
نورِ نور نور نور نور نور
نابِ ناب ناب ناب ناب ناب
ناب یعنی خالص و پاک و طهور
سوره ی کوثر، شراب اندر شراب
نور یعنی خواهر شمس الشموس
«بوی گل را از که جوییم از گلاب»
دختر «وَ الکاظمینَ الغَیظ» اوست
«آفتاب آمد دلیل آفتاب»
ای دل من در پناه کوی تو
مثل بال کفتران بی اضطراب
مریما از نزد جبرائیل، عشق
هاجرا از بهر اسماعیل، آب
مهربان باران تندِ بی دریغ!
بی کران آیینه ی پُر آب و تاب!
هم به جان خسته ی زینب، ببخش
هم به نام نامی زهرا، بتاب
مهدی جهاندار
21.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کربلایی مهدی رعنایی
🔹سرود عمریس صحن و سراد دلی منا بردس
🌺 با لهجه اصفهانی
🖌به قلم احسان تبریزیان
🆔https://eitaa.com/ehsantabriziyan
چندمعیارمهم برای انتخاب شعر.mp3
11.4M
بازخوانی یک شعر
و ارائهی چند معیار مهم برای انتخاب شعر
نشست تبیینی با مداحان جوان جمعه٢٩اردیبهشت ۱۴۰۲
شعر مورد بحث:
روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل، روز آمدنت روز خواهر است
شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است
امشب به اعتبار روایات ماندهام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است؟
وقتی پس از کریم تو تنها کریمهای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است
از هرچه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است
دریاچهی نمک سندش بین اهل بیت
آری طعام سفرهی تو با نمکتر است
پس قلب این کویر به شوق تو میتپید
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است
امشب حساب کردهام از خانه تا حرم
به نیت امام رضا هشت تا در است
با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است
جمع دل من و دل هر کس به غیر تو
در بین صحن آینه جمع مکسر است
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند هدیهی ما باز هم سر است
جای بقیع و آن همه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چهقدر سنگ مرمر است
او هم شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیهی موسی بن جعفر است
مروروتحلیلیکشعررضویاستادشفق.mp3
10.41M
مرور و تحلیل یک شعر رضوی، سرودهی استاد شفق
نشست تبیینی با مداحان جوان٣١ اردیبهشت ١۴٠٢
شب گذشت از نیمه اما با تو صحبت میکنم
تا که بگزارم نماز عشق، نیت میکنم
ای ولایت شرط توحید تمام عاشقان!
با تولای تو، من تجدید بیعت میکنم
در حریم حضرت خورشید، جای ذره نیست
از حضور خود در این درگاه حیرت میکنم
تا نگاهم میکنند آیینهها از هر طرف
شرم از آیینۀ قرآن و عترت میکنم
من که سنگینبارم از بسیاری جرم و گناه،
خواهش بال کبوتر با چه جرأت میکنم؟
نعمت قرب جوارت را به من بخشیدهاند
در بهشت آرزو کفران نعمت میکنم
ای شنیده با صبوری درد دلهای مرا
اشک اگر بگذارد امشب با تو صحبت میکنم
من که با فرمانبری از نفس عادت کردهام،
کی به خود میآیم آخر، کی عبادت میکنم؟
خط نزن اسم مرا با صد خطا پشت خطا
من دلِ هر جایی خود را نصیحت میکنم
«سورۀ یوسف» که خواندم، آیه شد «هشتاد و هشت»
بارها این آیه را با خود تلاوت میکنم
شک ندارم «با کریمان کارها دشوار نیست»
گر نشد کامم روا، خود را ملامت میکنم
این خریداران یوسف، دست پُر آوردهاند
من تهیدستم چرا بیهوده قیمت میکنم؟
تا نسوزد بیگناهی از شرار آهِ من
میروم از جمع بیرون، با تو خلوت میکنم
تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت
چشم خود را چشمۀ اشک ندامت میکنم
تا نگردد در مقام عرض حاجت، ناامید
با دل خود بعد از این اتمام حجت میکنم
یک قدم تا آسمان ماندهست از شهر بهشت
من زغفلت آرزوی باغ جنت میکنم
بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان
من کجا در محضرت احساس غربت میکنم؟
«یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، میروم
لذتش را با تمام شهر، قسمت میکنم»....
💠اولین فراخون ملی شعر تخت فولاد
🔷️محورهای فراخوان:
🔺️جایگاه تاریخی و هنری تخت فولاد
🔺️تخت فولاد در آینه اصفهان
🔺️مشاهیر و رجال شناسی
🔺️مشاهیر زن در تخت فولاد
🔺️شعرای مدفون در تخت فولاد
🔹️آخرین مهلت ارسال آثار: ۲۱ خردادماه ۱۴۰۲
🔹️معرفی برگزیده ها: ۲۶ خردادماه ۱۴۰۲
📍دبیرخانه:اصفهان،چهارراه دهش،مجموعه تخت فولاد
🌐www.takhtefoulad.ir
✉takhtefoulad@gmail.com
☎️۰۹۰۲۸۰۱۱۳۵۶
🔹️همراه شبکه اطلاع رسانی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد باشید.
🔗http://takhtefoulad.ir
🔗https://eitaa.com/takhtefoulad_ir