✅كسى كه به روزمرهگىها مشغول شود...
🔶استاد علی صفایی حائری:
اين كه ما نمىتوانيم پيش بينى كنيم به خاطر اين است كه برخوردهاى ما با حوادثى است كه اهميت و ضرورت كمى دارند. به چيزهاى جزيى و كم اهميتى دل مشغوليم و كسى كه به روزمرهگىها مشغول شود طبيعى است كه نمىتواند برنامهريزى كند و كسى كه برنامهريزى ندارد معلوم است كه نمىتواند آينده را پيش بينى كند و نمىتواند براى پيشآمدها مكرى داشته باشد. و نمىتواند براى مكرهاى شيطان برخورد مناسبى را داشته باشد.
📚 روزگار ستمگر، صفحه 40
🌿 @einsad
4_6010553555314803410.mp3
2.17M
✅دل ما، از تمامى هستى،بزرگتر است.
🔶استاد علی صفایی حائری:
تمامى زندگىها و تمام آدمها، از زن ومرد و محروم و بهرهمند،با رنجهايى همراه هستند. داشتن و نداشتن، هر دو رنج است. داشتن، غصّهى جدايى را دارد و نداشتن، تلخى محروميت و زخم تحقير و سرشارى و كامروايى هم، رنج پوچى را دارد و درد بىدردى؛ كه دل آدم، از دنيا بزرگتر است.
دل ما، از تمامى هستى،بزرگتر است.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 85
🌿 @einsad
4_6010553555314803408.mp3
1.28M
✅ انچه عشق به امام می نامیم عشق نیست سرگرمی است
🔶استاد علی صفایی حائری:
عشق از نياز بر مىآيد. اما كدام نياز؟
راحتتر بگويم: عشق، خود نياز است، اما نياز به تبديل شدن و به اينگونه از بنبست رهيدن، از خود خلاص شدن و به معشوقى كه بالاترش يافتهاى پيوستن و با او ماندن؛ چون هنگامى كه بودن تو، ماندن است و ماندن تو، مرگ است و گند است، بايد اين بودن، از بنبست ماندن نجات بگيرد. بايد در راهى بيفتد و جهتى بيابد.
اين نياز، عشق است و عشق از اين نياز برخاسته.
و اين عاشق است كه به راحتى مىتواند خودش را بدهد، كه خودِ برترى را به دست آورده است. مىتواند فنا شود، كه وسعت بزرگترين را شناخته است؛ وسعتى كه وجودش در آنجا حصار است و ديوار است و قلعه است و فرو ريختنش، بيشتر شدن است و بزرگتر شدن است و باقى ماندن است و از بنبست رهيدن و ادامه يافتن.
آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شدهايم و به آن دل بستهايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.
آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مىخواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مىكنيم. ما بيشترها را فداى كمترها كردهايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است.
📚 تو مي آيي (ويرايش جديد)، صفحه 86
🌿 @einsad
✅ #وظایف_همسران
🔶استاد علی صفایی حائری:
در محبت يا گفت و گو، حدّ نگه دار، تا آنجا كه هنوز به جملههايى از تو مشتاق هستند، خاموشى تو شيرين است. دلزدگى، حتى از محبت، نفرت انگيز است.به همان اندازهاى محبت و اقبال داشته باش كه طرف تو نياز دارد، نه به اندازهاى كه تو دارى. هنگام راحتى و انس، در دل بهار زندگى، از پاييز هم يادى بكن. اين توجه، تعلق و دلبستگى را ضعيف مىكند و تو را آماده مىسازد و براى حوادث، مصونيّت مىبخشد.
در لحظههاى خوشى و شادى،براى ديگران هم سهمى بگذار و اگر مزاحم تو شدند سخت گير نباش، كه گذشت از خوشىها، تو را به خوبىها مىرساند. ١
📚 روابط متکامل زن ومرد ص ۲۲
@einsad
✅انس، چگونه در اين وحشتآباد شكل مىگيرد؟
🔶استاد علی صفایی حائری:
انس، چگونه در اين وحشتآباد شكل مىگيرد؟
انس، از شناخت و احساس محبّت و از شناخت و احساس زيبايى و جمال ، ريشه مىگيرد. شناخت محبّت و زيبايى، انس و در نتيجه خوشنودى و سرور و ابتهاج را به دنبال مىآورد.
بعضىها كه در آتش درد و رنج و يا ظلم و ستم و خون و جنگ سوختهاند، ديگر در اين هستى دردآلود، خداى زيباى مهربانى را باور نمىكنند.
هستى را با اين همه نظام و قانونمندى، كه علم و صنعت از آن بهرهمند شدهاند، از صاحب و حاكم، از حكيم رحيم، خالى مىدانند. و در اين خلوت مرگ آلوده، خود را فريب مىدهند و رنج زندگى پوچ و بنبست را با غفلت و بىخبرى و يا لذّتهاى زودگذر توجيه مىكنند و مثل حباب بر روى موجهاى حادثه، لحظهاى باد مىكنند و سپس مىميرند و مىشكنند.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 101
🌿 @einsad