🔰ضرورت رشد
🔶🔸 چرا رشد كنيم؟
چون استعدادش را داريم.
و چون نيازش را داريم
و گرنه گرفتار بحران احتكار
و تراكم استعدادها خواهيم شد
و بيچاره نيازهاى عظيم.
🔸 كسانى كه گندم ها را به خاك مى سپارند،
آنهايى هستند كه وسعت خسيس زمستان
را فهميده اند
و نيازهاى عظيم را شناخته اند
و مى خواهند گندم ها را زياد كنند.
🔸 آنها كه راه دراز و وقت كم را فهميده اند،
مجبورند كه خود را زياد كنند و رشد بدهند.
🔸 اينها زندگى و مرگ را با همين معيار مى سنجند،
اگر زنده اند و اگر مى ميرند،
به خاطر همين زياد شدن است.
زندگى شان تلاوت تكرار نيست
و مرگشان، گم شدن
و از دست رفتن و خودكشى نيست.
🔸 انسان بايد انتخاب كند؛
چه زيستن را و چه مردن را.
🔸 و در انتخاب دنبال
رجحان ها و اهميت ها و ضرورت ها ست.
🔸 هنگامى كه زندگى سازنده تر است،
زندگى و آن لحظه كه مرگ بارورتر است،
مرگ انتخاب مىشود
🔸 و اين است كه مرگ اينها،
خود زندگى است و ادامه عالى ترى از حيات
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۲۶
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
تفاوت معنای عجب کبر غرور.mp3
2.55M
🎙 تفاوت عجب، کبر و غرور
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰استعدادها
🔷🔹 انسان از سرمايه هايى سرشار است
و با استعدادهايى همراه،
از نيروهاى بدنى و عاطفى
و غرايز فردى و اجتماعى و عالى گرفته
تا مهم تر از اين همه؛
يعنى نيروى رهبرى اينها
و جهت دادن به اين همه استعداد.
🔹انسان ها گرچه در سرمايه ها با هم تفاوت دارند
اما در جهت دادن
به اينها و رهبرى اينها همه با هم برابرند.
🔹هر كس از تضاد استعدادها برخوردار بود
و هر كس بشر بود
ناچار از اين جهت دادن و رهبرى كردن برخوردار است.
🔹 خود اين استعدادها مهم نيستند
و كارى كه با دست يا فكر
يا نيروى عظيم خود انجام مى دهيم مهم نيست،
🔹بل مهم هدف و جهت اين كارهاست
كه براى چه از اينها بهره مى گيريم
و در چه راهى آنها را به جريان مى اندازيم.
🔹 و با اين ديد ديگر اختلاف
عملها و اختلاف استعدادها
مسأله ظلم و بى عدالتى را به دنبال نمى كشد؛
چون حكمت بر اساس نيازهاى گوناگون،
افراد گوناگون تهيه مىكند،
🔹در حالى كه اين گوناگونى ها ملاك افتخار نيست
و در حالى كه از هر كس
به اندازهاى كه داده اند بازدهى مى خواهند
🔹و در حالى كه هنگام پاداش،
نسبت سرمايه ها و سودها را مى سنجند،
نه سرمايه ها را و نه سودها را.
🔹در حالى كه جهت اين نسبت
و هدف اين كوشش را در نظر مى گيرند، كه:
«انَّما الاعمالُ بالنِّيَّات» و
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ الَّا مَا سَعَى» و
«لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً الَّا ما اتيها».
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد ص ۲۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 امام خمینی (ره)
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
کی بیچاره تر از من هست؟.mp3
3.03M
🎙کی بیچاره تر از من هست؟
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 راه بی نهایت
🔶🔸 انسان بايد در اين محدوده
هفتاد ساله پاهايى تربيت كند
و مركب هايى بيابد
و سرمايه هايى را زياد نمايد
و توشه هايى براى بى نهايت راه بردارد
و سپس راهش را شروع كند و حركتش را دنبال نمايد.
🔹 در اين دنيا پاها ساخته مى شوند
و در آن مرحله راهها پيموده مى گردند.
🔹همه انسانها در يك نقطه انحطاط قرار دارند
و فقط با سرمايه هايى هستند و پاهايى.
🔹«هر كس هر قدر كار بكند
و راه برود بالاتر مى آيد،
تا ثروت، تا قدرت، تا رياست،
تا بهشت آب و نان و بالاتر مى آيد، تا ... تا»
تا آنجايى كه نهايتى ندارد و تا برنمى دارد.
🔹و ايناست كه على آن مرد راه
فريادش بلند مى شود:
«آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيق»؛
آه از توشه كم و راه دور.
🔹اگر هدف على،
بهشت نان و آب بود
و بهشت حوريان بود
كه آن توشه ها كم نبود،
با كمتر از اينها به آن همه مى رسند.
🔹على راهى دارد تا بى نهايت
و اين است كه هر چقدر توشه بردارد
چيزى نيست؛
🔹چون هر مقدار در برابر بى نهايت،
صفر است و هيچ است و كم است.
🔹آنهايى كه اين راه دراز را ديده اند
و از اين استعدادهاى عظيم خبر دارند،
اينها در فكر بازارى هستند
و در جست وجوى خريدارى
كه بيشتر سود بدهد
و زيادتر بهره برساند
و سرمايه ها را بارور كند
كه مگر در اين راه به جايى برسند.
🔹اينها شب و روز مشغولند
و شب و روز مى كوشند؛
چون فرصتى ندارند.
🔹اين است كه بايد خوردن و خوابيدن
و رفتن و آمدن
همه اش تجارت باشد
و كار باشد و عبادت باشد
و حركت باشد و پاى رفتن باشد.
🔹اينها ديگر درنگى نمى كنند
و آرام نمى نشينند
و از بازى ها سر باز مى زنند.
🔹كسانى درنگ مى كنند
و به بازى گرفتار مى شوند كه هدفى ندارند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۳۲
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰سرگرمی ها
🔶🔸 وقتى كه ما بچه تر بوديم،
مشتاق بازى و توپ بوديم،
در انتظار مى نشستيم
تا ما را به بازى بگيرند،
تملق مى گفتيم تا راه مان بدهند
و قهر مى كرديم و دور مى شديم
تا نزديك مان كنند،
🔸اما همين كه هدفى پيدا مى كرديم
ديگر به توپ ها و بچه ها نگاه نمى كرديم،
حتى اگر دعوت مان مى كردند
مى خنديديم
و اگر دست مان را مى كشيدند،
نق مى زديم و فرار مى كرديم.
چرا؟
🔸مگر توپ همان توپ نبود
و بازى همان بازى محبوب نبود؟
چرا اينها همه اش همان ها بودند،
اما ما ديگر آن نبوديم،
ما هدفى داشتيم و لباسى به تن كرده بوديم
و مهمانى مى خواستيم برويم...
🔸آه حالا مى فهمم كه چرا خيلى ها
به توپ هاى بزرگ تر
و كره هاى زمين و ماه و خورشيد
هم همان طور نگاه مى كنند
و توپ بازى نمى كنند
و اسير بازى نمى شوند.
🔸اينها كارى دارند و هدفى دارند
و اين است كه مشغول نمى شوند
و سرگرم نمى شوند.
🔸سرگرمى ها براى بيكاره هاست.
بازى ها براى آواره ها ست
و آنها كه جايى دارند و آنها كه كارى دارند
و آنها كه به مهمانى دعوت شده اند
و لباس ضيافت پوشيده اند،
ديگر با توپ ها و با بازيچه ها كارى ندارند.
🔸اينها نه بازيگرند و نه بازيچه و نه تماشاچى.
🔸اينها رهرو هستند و به تحرك ها رسيده اند
و از تنوع ها گذشته اند.
🔸اينها راه را مى بينند
و وقت كم را مى بينند
و اين است كه شب و روز مى كوشند
و آرام ندارند.
اين است كه همه خوردن و خوابيدن
و حركت هاى بى حاصل شان
بايد حاصل خيز بشود و بار بياورد.
🔸هيچ ديده ايد
كه كسى خانه اى بزرگ ساخته باشد
و در قرضش مانده باشد،
چگونه روز و شب مى دود
و چگونه حتى درمهمانى هايش
در جست و جوى كار خويش است.
🔸انسان بى نهايت سرمايه دارد
و بى نهايت راه دارد
و فقط هفتاد سال وقت براى تجارت،
آن هم، نصفش خوراك و پوشاك و مسكن
و نصفش مقدمات اينها،
🔸واى به روزى كه بقيه اش هم بشود
صرف نمايش دادن اينها
كه ديگر سرمايه ها از دست رفته اند
يا راكد مانده اند
و احتكار شده اند
و يا از دست رفته اند و زيان شده اند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۳۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
جوانی مان را کهنه کردیم_mixdown.mp3
4.32M
🎙خدایا من تمامی سرمایه م رو با سهو با فراموشی نابود کردم...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri