4_6024054261023769088.mp3
872.2K
✅ حقیر بودن کارهایمان
استاد علی صفایی حائری
🌿 @einsad
✅با عبادت،با عمل،با حرف، آدمها مشخص نمىشوند...
🔶استاد علی صفایی حائری:
با عبادت،با عمل،با حرف، آدمها مشخص نمىشوند و اندازههاشان نمودار نمىگردد، آنچه نهفتهها را مشخص مىكند و حالتها و آدمها را از يكديگر جدا مىسازد، بلاء است و اين بلاء، صنعت خدا و كار اوست.كه مىفرمايد:
«وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» ؛ ١تو را براى خودم ساختم.
كسانى كه غرور علم و عشق و عمل گرفتارشان مىكند، غربال بلاء و گرفتارىها نجاتشان مىبخشد و ضعفها و كفرهاشان را و نهفتهها و نفوذىها را مشخص مىسازد. كه حسين عليه السلام فرمود:
«الناس عبيد الدنيا والدين لعق على السنتهم يديرونه ما درّت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون». ٢ آدمها آنجا كه با بلاء تمحيص مىشوند دينداريشان مشخص مىگردد.
📚 وارثان عاشورا، صفحه 67
🌿 @einsad
🔶استاد علی صفایی حائری:
زيادى فرزندان تربيتى تو، نبايد به ولنگارى و سهلانگارى منتهى شود. نبايد مولودهاى تو، گرفتار آفتها و امراض شوند و پيش از بلوغ بميرند. تو بايد فرزندانت را به بلوغ عقلى و قلبى و علمى برسانى و آنها را تا اين سطح استقلال محافظ باشى.
كسانى كه با رسول هستند، همچون گياه ريشهدار، رشد خود را آغاز مىكنند و جوانه مىزنند و به استغلاظ و استقلال مىرسند و بر ساقههاى خويش مىايستند و دل كشاورز مهربان را شاد مىسازند و دشمن را به غيظ و خشم مىسپارند: «يُعْجِبُ الزَّراعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ». ٢
📚 نامه های بلوغ، صفحه 69
🌿 @einsad
4_5915837930026304753.mp3
872.2K
✅ حقیر بودن کارهایمان
🔸استاد علی صفایی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad
✅دنيا راه است و انسان كارش حركت است
🔶استاد علی صفایی حائری:
با تفكر در استعدادهاى خودم مشخص مىشود كه كار من رفاه نيست، خوردن و خوابيدن و خوش بودن نيست، لذت نيست، من براى اين كه به لذت برسم به اين همه استعداد نياز نداشتم. من براى اين كه به رفاه دست پيدا كنم اين همه سرمايه احتياج نداشتم و با غرايز فردى و غرايز اجتماعى مىتوانستم همۀ اينها را بدست بياورم.
كار من حركت است و رفتن است. وقتى كار من حركت باشد، دنيا مىشود راه من، و من در اين راه نبايد گردى به پا كنم و در اين راه نبايد سنگ راهى بشوم.
و باز با شناخت مقدار استعدادهاى من، طول راه من مشخص مىشود.
استعدادهاى ما ادامۀ ما را نشان مىدهد. اين جهان بينى و بينش، نقش انسان را نشان مىدهد.
وقتى كه جهان اين همه گسترده است و دنيا راه است و انسان كارش حركت است، ناچار نقشش در اين هستى اين مىشود كه از اين قانونهايى كه در هستى گذاشته شده بهره بردارى كند و آن را با حركت و آن هم حركتى رشيد، هماهنگ كند. وقتى كه انسان دنيا را وسيع ديد، ديگر در تنگناى يك مرحله نمىماند. وقتى كه خودش را عظيم ديد،به كم قانع نمىشود، وقتى كه دنيا را راه ديد، سر راه نمىماند.
📚 تربیت کودک، صفحه 12
🌿 @einsad
✅ #امام_حسن علیهالسلام سازشگر نیست
🔸 استاد علی صفایی حائری
✅ اگر امام حسن به صلح دچار مىشود، به خاطر تنهايى و خيانت يارانى است كه پول معاويه و رياست او را به دل گرفتند و از امام بريدند. و اگر على در برابر معاويه و قرآنهاى بلند صلح را نمىپذيرد، به خاطر فريب و نيرنگى است كه در ميان است. پس صلح و سازش در جنگهاى عقيدتى و در مبارزههاى مقدس دينى تا رسيدن به هدف معنا ندارد. مگر آنجا كه به دشمن فرصت بازگشت بدهى و يا براى خودت فرصت جمعآورى و تجديد قوا بخواهى. 1
✅ صلح امام حسن چيزى جز آتش بس نبود، كه حضرت از هدف خود تخفيف نداد و از باطل براى حق نردبان نساخت؛ چون هر مبارزى كه از هدف مايه بگذارد و كوتاه بيايد، بر فرض ببرد، باخته است. بگذر از اينكه باختها حتمى است، كه در موضع ضعف، كارى نمىتوان كرد و تخفيفها از اين موضع ضعيف خبر مىدهند.
امام حسن(ع) سازشگر نيست؛ چون نه تخفيف داده و نه تسليم شده؛ چون ياورى ندارد، تحميل نمىكند؛ مىايستد تا زمينه را فراهم نمايد. 2
✅ دنيا با تمامى گوشهايش مىشنود كه مىگويند امام مجتبى مؤمنين را ذليل كرد، كه امام مجتبى زبانش گويا نبود، كه او ترسيد، كه او زن باره بود و از جنگ هراسيد. راستى كه عجب تلخهاى شيرينى است. امام مجتبى كه زبانش معاويه را مىلرزاند، گنگ معرفى مىشود و مردمى كه به دنيا روى مىآورند عزّت خدا مىشوند و خطاب مذلّ المؤمنين سر مىدهند آن هم تا روزهاى آخر، حتّى آن هنگام كه امام پارههاى جگرش را در ميان طشت مىبيند و خون دلش را به روى زمين مىريزد.
شيرينى دنيا در همين است كه با تلخىهايش نهفتهها را آشكار مىكند و ته كيسه را بيرون مىريزد و سرمايهها را نقد مىنمايد. 3
1-📚 قيام، ص: 242
2-📚 تطهير با جارى قرآن(2)، ص: 305
3-📚 درسهايى از انقلاب(تقيه)، ص: 192
🌿 @einsad
4_454890886946357580.MP3
487.7K
🌿ضعفهای ما ومهربانی او
🎤استادعلی صفائی حائری(عین-صاد)
🌿 @einsad
✅ مسألۀ افتقار به دين است، نه انتظار از دين
🔶استاد علی صفایی حائری:
يكى از آقايان صحبتى داشت كه ما چه انتظارى از دين داريم؟ من گفتم: واقعيت قضيه اين است كه اين برخورد، يك برخورد معكوس است؛ يعنى در تاريخ نيامدهاند از ما بپرسند كه شما چه انتظارى داريد. رسول حتى با كسانى كه هيچ انتظارى نداشتند، از رسول هيچ توقعى نداشتند، حتى دست در گوششان مىكردند، پشت به او مىكردند، فرياد مىزدند، با اينها كار كرده است.
رسول آمده تا به آدمى بفهماند كه بايد چه چيزى را بخواهد، نيامده مطابق انتظار او عمل كند.
انتظار ما از دين به اين معناست كه ما آغازگريم؛ در حالى كه دين با رسول آغاز مىشود. رسول از من سراغ مىگيرد « أين تذهبون »؛ ١كجا مىرويد؟ « أنّى تؤفكون »؛ ٢ به چه چيزى روى آوردهايد؟ « أتتركون فيما هيهنا آمنين »؛ ٣ به امن، به رفاه، به رهايى، به اينها قانع شدهايد؟ يعنى نوع نگاه رسول مسأله را عوض مىكند. و اينجاست كه مسأله، مسألۀ افتقار به دين است، نه انتظار از دين؛ احتياج به مصلح است، نه انتظار از مصلح. و در اين، فرق بسيارى هست.
📚 تو مي آيي (ويرايش جديد)، صفحه 56
🌿 @einsad
✅نعمتها ملاك ارزش و افتخار نيست چون...
🔶استاد علی صفایی حائری:
در مناجات خمسة عشر مىخوانيم:
«واسئلك من اليقين ما تهوّن على مصيبات الدنيا و تجلو به عن بصيرتى غشوات العمى». از تو مىخواهم يقينى كه رنجهاى دنيا را بر من سبك كند و پردهى كدرى را از بصيرت و بينش من كنار بزند تا بتوانم با دنياهاى ديگر رابطه داشته باشم و ادامهى كارها و حاصل حالتهاى خودم را ببينم كه پس از اين ديدار مسؤوليت از نعمتها و امكانات، جلوه و نمايش آن را كنار مىزند و انسان را از تكاثر و زيادهطلبى و جمع آورى نعمتها،به كوثر و بهره بردارى از آن مىرساند. چون مىيابد كه نعمتها ملاك ارزش و افتخار نيست و چون به اختيار ما نبوده، افتخار ما نخواهد بود.
و اساس مسؤوليت انسان بر همين توانايى استوار است نه بر آگاهى. چون از تو مىپرسند كه چرا آگاه نشدهاى در حالى كه مىتوانستى و چرا اقدام نكردى با آنكه امكانش را داشتى. چون در امكانات تو ديگران سهم داشتهاند و در منافع و سود دستهاى تو هم شريك بودهاند.
با اين توجه به نعمت و با اين درك از مسؤوليت، ديگر نه افتخار و نمايش و تكاثر شكل مىگيرد و نه انتظار مطالبه و باز خواست، كه تو بايد بار خودت را به جايگاهش برسانى و نامهى هر كس را به صاحبش بسپارى.با اين توجه به مسؤوليت است كه مىخواهى آنچه از صاحب نعمت، در نزد تو مانده به مأمن و حصن منتقل كنى و از خطرات برهانى و از فتنهى نعمتها و فرو رفتن در آن نجات بيابى و از بازىها و ملعبهها بر كنار بمانى
📚 وارثان عاشورا، صفحه 82
🌿 @einsad