🔰ساختن و سوختن!
💠هنگامى كه نماز، همراه امر نباشد و تكليف تو كار ديگرى باشد، اين عبادت ارزشى ندارد و عبوديت نيست.
💠 عبادتى، عبوديت است كه با اطاعت اللَّه همراه باشد و از امر او الهام گرفته باشد.
💠و اين صراط مستقيم و راه نزديك است كه تو را پيش مىبرد، نه فقه و نه اصول و نه حكمت و عرفان و نه رياضت و شهادت.
💠آنجا كه تكليف دارم تا جلوگير دشمنها باشم، اگر به كارى ديگر روى بياوريم خريدار ندارد.
💠آنجا كه آدمها دارند مى پوسند و از درون پوك مى شوند، اگر به خلوتى و كنجى پناهنده شده باشم، اين ارزشى ندارد و حتى من در همان خلوتم محاصره مىشوم و در خانهام از پاى مىافتم.
💠 اگر براى درگيرى آماده نشوى، ضربه مى بينى. آنها كه نيازهاشان را تأمين نكرده اند، مجبورند كه امتياز بدهند.
💠 و اين است تكليف تو، كه زمينهها را فراهم كنى و از خلوت فارغت بيرون بيايى و مهره هايت را بسازى.
💠 آنجا كه تكليف تو ساختن و سوختن است، ساختن مهره هايى و سوختن دشمن هايى، اگر به تظاهر بپردازى و شعار دهى و يا سينه ات را جلوى گلوله بگيرى، خريدارى ندارى.
❛❛ عینصاد
📚 صراط | ص ۱۵۲
╭✤ @Einsad ✤╮
🔰 مادام که کشش عرفانی، انتخاب انسان نباشد...
❞ عینصاد
📚 #روش_نقد
#️⃣ #جمله_کوتاه
📢 |روبیکا| |اینستاگرام| |تلگرام| |کستباکس|
|آپارات| |بله| |توییتر|
╭✤ @Einsad ✤╮
🔰مادام که کشش عرفانی، انتخاب انسان نباشد...
🔹انسان در حالى كه از جبرهاى گوناگون مايه مى گيرد، انسان در حالى كه مجبور است، محكوم نيست؛ چون تضاد جبرها، او را به آزادى مى رساند و جبرهاى گوناگون، زمينه ساز انتخاب او مى شوند.
🔹انسان اگر از يك جبر برخوردار بود، محكوم مى شد و توجيه برمىداشت، اما پس از توجه به جبرها، انسان آزاد است كه چگونه انتخاب كند.
🔹اين كه مى گويند هر كس در اين زمينه قرار مى گرفت اين گونه مى شد و اين گونه انتخاب مى كرد، مغالطه اى همراه دارد؛ چون بايد گفت هركس در اين زمينه قرار مى گرفت مى توانست اين گونه باشد و مى توانست اين گونه انتخاب كند. اين توانايى و اختيار انسان را نمى توان نديده گرفت.
🔹مادام كه كشش عرفانى، انتخاب انسان نباشد، چيزى جز مسخ، جز تنوع بدست نخواهد آمد. و اين چنين عرفانى، اصالتى نخواهد داشت.
🔹و براى تحقق انتخاب، جز ارزيابى و آموزش و ايجاد زمينه، راهى نيست، كه تلقين ها مسخ انسان هستند.
❛❛ عینصاد
📚 روش نقد مکاتب(آرمان، آگاهی، عرفان)| ص ۱۰۶
#عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
🔰بودن یا چگونه بودن!
📍هر كس بايد حسابش را تسويه كند كه؛ من، هستم و من، بزرگ تر يا برابر دنياى هفتاد ساله هستم و من با خودم، با ديگران، با اشياء، رابطه دارم.
📍 آیا من اين رابطه را با غريزه يا عقل يا علم يا عرفان و يا احتياط مى توانم حل كنم و رهبرى كنم و يا نمىتوانم؟
📍در فرض ناتوانى آيا راهى ديگر دارم؟ آيا وحى و دين و يا تأملات عرفانى و شهودى كفايت مى كند و يا راهگشا هست؟
📍با اين طرح از مسأله، حتى در دوره ى ارتباطات و دهكده ى جهانى، ضرورت وحى براى انسانِ بزرگتر از زندگى و مستمر و مرتبط با نيروهاى خود و يا اشياء و يا افراد، به گونه اى مناسب مطرح مى شود.
📍كاوش هاى كلام جديد و مذهب، همه با اين خامى روبرو هستند كه ضرورت و نياز را با انتظار، در هم آميخته اند و به تفسير و توصيف پرداخته اند، در حالى كه بايد از ضرورت و عدم ضرورت شروع كرد و آنگاه از ادراكات حضورى به قدر و استمرار و ارتباط هاى متيقن و محتمل و نامحتمل انسان روى آورد.
📍چون براى انسان محدودِ غير مرتبط، نه تنها مذهب، كه عقل هم زيادى است.
📍 اما اگر «بودن» و «براى چه بودن» و «چگونه بودن آدمى» زير سؤال برود و قدر و استمرار و ارتباط مضاعف او احساس شود، اين ايمان به انسان، ايمان به غيب، ايمان به يوم الآخر، ايمان به اللَّه و ايمان به وحى را به دنبال مى آورد.
📍 در اين قلمرو وسيع، غريزه و علم و عقل و عرفان با مذهب مزاحمتى ندارند. مزاحمت ها آنجا شكل مى گيرد كه مى خواهيم يك كاسه را با رودهاى سيّال و جارى سرشار كنيم، كه زياد مى آوريم و مزاحمت و درگيرى شكل مى گيرد.
📍اما اينجا ديگر صحبت از برترى ايمان يا عقل يا علم نيست كه آدمى براى اين راه دراز، به تمامى اينها نياز دارد.
❛❛ عینصاد
📚 از وحدت تا جدایی | ص ۱۷
╭✤ @Einsad ✤╮
🔰ذکر بدون فکر
🔸مادام كه وازدگى، از درون انسان مايه نگيرد و هماهنگ با علاقهى انسان نباشد، اين محروميت جز عطش بيشتر و اشتياق زيادتر، دنبالهاى نخواهد داشت.
🔸و اين است كه بلاء و ضربه پس از مرحلهى عشق و ايمان است. هركس عاشقتر است، جام بلايش سرشارتر.
🔸 كسى كه سلامت را نمىخواهد، دواء را تحمل نمىكند و بلا را نمىفهمد. ماشينى كه راه را نمىخواهد و حركتى را نمىطلبد، به جاذبهاى نيازش نيست و فشارى و محركى لازم ندارد.
🔸اين است كه رياضتها را از بالا اندازه مىگيرند. و همين است كه رياضتهاى خود ساخته و ورزشهاى محروميت، گرچه مؤثر باشد، مفيد نيست.
🔸آن اثر و قدرتى كه از اين رياضت بدست مىآيد، خود، هدف مرتاض مىشود و بت او و در نتيجه قتلگاه دلش. مادام كه شناخت و عشق در دل خانه نگيرد، اين تلقينها و رياضتها جز مسخ و نفى انسان و جز خستگى و بت پرستى او، بهرهاى نخواهند داشت.
🔸 عرفانى كه با ذكر بدون فكر و با تلقين بدون شناخت و با رياضت بدون عشق و ايمان بدست مىرسد، خود نردبان قدرت و تسخير است و دستاويز بت سازى و بت پرستى.
🔸آنجا كه فكر و شناخت و عشق در انسان مايه گرفت. ديگر ضربهها و بلاها از بالا حواله مىشوند و اين آيه؛ لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات، رياضتهايى را وعده مىدهد كه سازنده است و مفيد. بت شكن است و راهساز. اين رياضتهاى آسمانى است كه كمال را بهره مىدهد و انسان را نگه مىدارد.
❛❛ عینصاد
📚 روش نقد مکاتب(آرمان، آگاهی، عرفان)| ص ۸۸
#عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
🔰انسان، با انتخابش زنده است!
✅ما با پيوند با بزرگترها، بزرگتر مى شويم و در تنهايى خويش از دست مى رويم.
✅ ما ناچار با چيزى قاطى مى شويم و لو با خويش. ما كه خود را با هيچ ها قاطى كرده ايم، چگونه از حق فرار مى كنيم و يا در برابرش سنگر مى بنديم؟!
✅ شخصيت ما، در انتخاب ما متبلور مى شود و شكل مى گيرد.
✅ انسان با انتخابش زنده است.
✅كسى كه كمترها را انتخاب كرده و يا خويشتن را انتخاب كرده و يا انتخاب نكرده است، شخصيتش در همان سطحى است كه انتخاب كرده است.
✅ انتخاب نكردن هم خود نوعى انتخاب است.كسانى كه يافته اند در كنار بيشترها و بزرگترها، بزرگتر مى شوند و قطره هايى كه فهميده اند در كنار دريا، دريا خواهند بود، ديگر تكروى نخواهند داشت.
✅كسانى كه يافته اند شخصيت انسان در انتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگترها را انتخاب مى كنند و حق را مى طلبند و با اين انتخاب شخصيت خود را نشان مى دهند.
✅شخصيت انسان هنگامى مى شكند كه انتخاب نداشته باشد؛ به او تحميل و تزريق و تهديد كرده باشند.
❛❛ عینصاد
📚 مسئوليت و سازندگى | ص ۲۴۲
╭✤ @Einsad ✤╮
May 11