✅ زير بناى مسئوليت
📚 #مشهور_آسمان (خاطراتی از استاد علی صفایی حائری)
در كوران #انقلاب كه بچهها داغ بودند و براى انقلاب مىدويدند، او در عين تحرك پنهان به تحكيم بنيانهاى فكرى مىپرداخت.
او مىدانست كه روزى اين شور و شوقها فروكش مىكند و شبهات و زرق و برقها مطرح مىشود. آن گاه مجاهد به منافق يا حداقل به دنيا پرست تبديل مىشود.
بر همين اساس درباره زيربناى مسئوليت مىفرمايد: مسئوليت انسان به اندازه آگاهى او نيست، بلكه به اندازه توانايى اوست. زيرا دادهها بازدهى مىخواهند. پس انسان به اندازه دانايى مسئول نيست، بلكه به اندازه توانايى : «لايكلف الله نفسا الا ما اتيها»؛ خداوند كسى را تكليف نمىكند، مگر به اندازهاى كه به او داده است.
به هر حال اين مبناى استاد بسيار دقيق است. زيرا چه بسا كه آگاهى تو زياد باشد، اما معيار تكليف همان مقدار استطاعت و توانايى است. و از طرفى اين هدايت دقيق، كه اساس قرآنى آن ذكر شد، مسئوليت را گستردهتر مىكند، كه بايد به اندازه توانايىهايت كار كنى! كه گفتهاند: هر كه بامش بيش، برفش بيشتر!
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#ما_و_معاد
ما نمی گوییم در این مرحله از هستیِ ( دنیا ) تکامل نبوده است و نمی گوییم که در این هستی بی عدالتی نبوده است و نمی گوییم که در این هستی رنجدیده نبوده است . ما هیچ وقت معاد را « توجیه بی عدالتی و نقص این هستی » نمی دانیم . بل می گوییم که معاد ادامه این دنیا است و می گوییم : اگر دنیا چیزی جز این بود ناقص بود . دنیا برای اینکه راه است ، اگر غیر از این بود ناقص بود . راهی که مرا در خودش نگه دارد راه نیست ، که « باتلاق » است . و این جاست که ضربه ها شروع می شود . و کسی که راه را نشناخته است ، برای او ظلم و ستم و بی عدالتی و تفاوت ها و تبعیض ها ، نبود حکمت و شعور را مطرح می کند و در نتیجه معاد را انکار می کند . ما معتقد نیستیم که در این هستی ، عدالت و تکامل تحقق پیدا نکرده است ، عدالت و تکامل در این مرحله از هستی هم هست . دنیا از این تکامل برخوردار است و کمال دنیا هم در همین است . اگر دنیا چیزی جز این بود ناقص بود . ولی این را هم معتقدیم که چون دنیا راه است ، پس راه ادامه دارد و انسان هم ادامه دارد . به چه دلیل ؟ به دلیل این که دنیا راه است . به دلیل این که انسان استعدادهای اضافی دارد و به دلیل این که الله حکیم و محیط و عادل است و افراد را برابر نمی داند . اما چرا در این دنیا محاکمه نمی کند ؟ چون عادل ، در یک مرحله باید آزادی بدهد تا در مرحله بعد محاکمه ای و در مرحله بعد محاسبه ای و رنجی باشد « امروز ، روز عمل است و حسابی نیست ، و فردا روز حساب است و عملی نیست » نهج البلاغه خطبه 43
📚 حیات برتر ، علی صفایی حائری ، ص 43
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✅ تشريح مبانی فكری استاد عل صفایی حائری
در قالبی روان و داستانی
روزهای فرد
ساعت ٢٣
در صفحه اينستاگرام به آدرس:
ein_sad_qom
موضوع اين جلسه:
چگونه مي توان به درك صحيحي از گستره نيازها رسيد؟
سه شنبه ٢٣ بهمن
ساعت ٢٣
پخش زنده همراه با مسابقه
🌿 @einsad
✅ #تربیت_کودک
🔶استاد علی صفایی حائری:
مادام كه فرزند در خانه است، تنها با مراعات پدر و مادر كار تمام است و همين كه پا به بيرون مىگذارد و با ديگران محشور مىشود، پدر و مادر بايد به جز مراعات سابق،به بتها و مرجع تقليدها و الگوهاى ديگر كودك نيز توجه داشته باشند، از آنها كه مىتوانند الگوى خوبى باشند، تمجيد كنند و از آنها كه نمىتوانند،با زرنگى انتقاد كنند، تا اين كه وازدگى در فرزند به وجود بيايد. اين غلط است كه با زور كودك را از چنين شخصيتى محبوب جدا كنند؛ چون اين جدايى جز عطش و علاقه چيزى زياد نمىكند و هر چه فرزند بزرگتر شود،بيشتر به خود فرو مىرود و از پدر و الگوى سابقش فاصله مىگيرد.
در اينجاست كه پدر بايد فرزند را با الگوهاى بزرگتر و شخصيتهاى عظيمتر آشنا كند و آنها را براى او ترجمه نمايد، وگرنه فرزند خود سرانه به اين كار دست مىزند و با اشتباههاى خود، فسادهايى به بار مىآورد و از دست مىرود.
البته اين در صورتى است كه پدر يك شخصيت معمولى باشد وگرنه شخصيتهاى فوق العاده مىتوانند تا آخر الگوى قابل اطمينان و محبوبى باشند.
📚 #تربیت_کودک ص۵۶
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#وسعت_آدمی
اگر آدمی برای وسعتی بیش ازهفتاد سال و با توجه به عوالمی دیگر_چه از روی احتمال وچه از روی یقین_ بخواهد برنامه ریزی کند...
دیگر علم وتجربه کارگشا نیست...!
در این مرحله نه تنها علم که حتی عقل وقلب آدمی هم،کارساز نخواهد بود؛
که علم وفلسفه وعرفان او کفاف این همه رابطه واین همه مشکل را نمی دهد.
👌✨در این وسعت،آدمی به #وحی وبه #عهد نیاز دارد.
✨توضیح:
وحی، بینات کتاب و میزان را دربر میگیرد، وحی روشها واهداف و احکام را دربر میگیرد وحی در این نگاه همراه رسول و تربیت او و روشهای اوست.
و عهد را پایبندی،
و عهد و پیمان به وحی بیان کردند.
📚ازمعرفت دینی تا حکومت دینی ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
4_454890886946357811.mp3
1.3M
✅ذلّت و عزّت،با چشم و نگاه و زبان و حرف مردم مشخص نمىشود
🔶استاد علی صفایی حائری:
اينها كه عزّت و اقتدار حق را چشيدهاند، ديگر ذلّت در راه او برايشان سنگينى ندارد. ذلّت و عزّت،با چشم و نگاه و زبان و حرف مردم مشخص نمىشود؛ كه ذلّت و عزّت، از غنا و فقر قلبى برخاسته و با قُرب و بُعد هدفو با قُرب و بُعد حق ، مشخص مىشود. كسى كه از رزق كريم و واسع برخوردار است، ديگر ذليل نيست و در زير خاكروبهها و خنجرهاى شماتت، عزيز و مقتدر است؛ كم نمىآورد و باخت نمىدهد.
📚 #نامه_های_بلوغ ص۱۲۵
🌿 @einsad
🌿تذبذب و نفاق
استاد علی صفایی حائری
دوازدهمين جملهاى كه حضرت به آن اشاره كردهاند: «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلاءِ»؛ نه آزادگان راستينى هستيد در روز جنگ و نه برادران مورد اعتمادى در وقت گرفتارى. اينها نه آزادگى دارند و نه برادرى، نه حرّ هستند و نه دوست و همراه.
آزادگى تعبيرى است كه اباعبداللَّه هم بر آن تأكيد دارند: «إِنْ لَمْيَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْراراً فِى دُنياكُمْ»؛ اگر دين نداريد و ادامه خودتان را هم باور نكردهايد و به نتيجه اعمال هم باور نداريد؛ يعنى نه به عمل و بازتاب عمل و نه به دين و ديانتى متدّين و پاىبند نيستيد، لااقل آزاده باشيد.
همان مقدارى كه مىخواهيد با كسى بمانيد، به او نشان بدهيد.
بگذاريد به اندازهاى كه مىخواهيد به او ببخشيد، بر روى آن امكان سرمايهگذارى كند. چرا فريبش مىدهيد؟ چرا گولش مىزنيد؟ اگر نمىخواهيد با او يك گام برويد چرا نشانش مىدهيد كه تا سرانجام با او هستيد؟ او وقتى بداند تنهاست، مىماند، گرفتار گرگها نمىشود، گرفتار درگيرىهاى پنهان و آشكار نمىشود، گرفتار درو كردنهاى بىوقت و زودرس نمىشود. چرا فريب مىدهيد؟! «لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ»؛ حرّيّت نداريد، صادق نيستيد. مگر چه مىشود كه بگوييد نداريم؟!
شخصى نزد اميرالمؤمنين آمد و گفت: يااميرالمؤمنين، من اگر بيايم، خودم هستم ولى اگر بمانم اين ده هزار تا را از معاويه جدا مىكنم. 👈پس تو همانى كه هستى باش، نه اين كه بگويى من ده هزار نفر مىآورم اما وقتى حسين آمد تنهايش بگذارى. با هيجده هزار نفر پشت سر مسلم بمانى، بعد رهايش كنى. اين مشكل ماست.
آزاده، همراهش را مُعَلَّق نمىگذارد، نصفه كار و نيمه جان رها نمىكند، فريب نمىدهد، نمىگذارد مغرور باشد. اين خصلت [نبود حرّيّت و صدق] به خاطر اين است كه تو مىخواهى همه چيز را داشته باشى. 👈مىخواهى هم حسين را نصفه و نيمه داشته باشى، هم يزيد را تا اگر هر كدام مسلط شدند بگويى ما بودهايم. اين خصلت تذبذب و نفاق است كه آزادگى و حرّيّت تو را از بين مىبرد. اين منفعتطلبى توست كه تو را گرفتار مىكند. اگر اين خصوصيات هم آمد «فَمارَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»؛ پس بهرهاى نخواهى گرفت.
📚 مشكلات حكومت دينى، ص 75
@einsad
✅ كسانى مىتوانند مربى انسانها باشند كه
🔶استاد علی صفایی حائری:
كسانى مىتوانند مربى انسانها باشند كه به دردها و درمانها و به وضع روحيهها آگاهى داشته باشند.
آگاهى از دردها و درمانها را بايد از وحى - از كتاب و سنت -بدست آورد؛ چون اوست كه از استعدادهاى انسان و قلمرو استعدادهاى او و از قانونهاى حاكم بر اين دو آگاه است و درگيرىها و دردها و درمانها و راه حلها را مىشناسد.
براى شناخت روحيهها مىتوان از تجربه و برخورد، از آموزش و تعلم و از لطافت روحى و فرقان استفاده كرد.
اين فرقان، روحيهها را از يكديگر جدا مىكند و وضع و زمينه و طرز برخورد را مشخص مىنمايد؛ چون همه را نمىتوان با يك چوب پيش برد و با يك روش تربيت كرد.
مربى به وحى و فرقان نيازمند است.
📚 #مسئولیت_و_سازندگی ص۵۵
🌿 @einsad
✅ اگربيش از امن و رفاه و رهايى را خواسته باشى...
🔶استاد علی صفایی حائری:
تويى كه اگر مرغ و جوجهات را بگيرند و لولۀ گازت را كم و زياد كنند يا نگذارند بروى و برسى،برآشفته مىشوى؛ اگر تو به حدى برسى كه به بيش از اين دنيا،به بيش از هفتاد سال،به بيش از اين امكانات رو آورده باشى و بيش از امن و رفاه و رهايى را خواسته باشى و خودت را باور كرده باشى و غيب را خواسته باشى و اين گرايش را بخواهى اين گرايشها باعث مىشود كه هجومى در علم تو بيايد؛ يعنى اين بصيرتها و اين گرايشها، علم مهاجم مىآفريند؛ علمى كه تو را بىقرار مىكند، علمى كه مسئوليت ساز است، علمى كه مدام فعاليت مىآورد و تو اقدام مىكنى و از ديگران حاصلى نمىخواهى؛ «لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءاً وَ لاشُكُوراً» ؛ هستىات را مىدهى، مزد و سپاس هم نمىخواهى و تازه دو ترس هم دارى: «اِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً فَوَقيهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّيهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً ١» و «يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً ٢» . هم از جزا مىترسى، از مقايسۀ امكاناتت با توانمندىهاى خودت و هم از رب ، از اين كه نكند در برابر آنچه كه او به من داده كوتاهى كرده باشم و كم آورده باشم.
📚 #خط_انتقال_معارف ص 70
🌿 @einsad