eitaa logo
خانواده بزرگ عین‌صاد
3.9هزار دنبال‌کننده
352 عکس
36 ویدیو
0 فایل
جمعی همچون خانواده برای تمام عین صادی ها ارتباط با ادمین: @family_einsad_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده بزرگ عین‌صاد
«انسان بايد استغفار كند از مرگ‌هايى كه به وجود آورده است. تازه اين تنها مرگ جسم و جزغاله شدن تن است.
📝 اگه بخوایم خلاصه بگیم که چه جوری از تبدیل شدن به جمع بی اثر جلوگیری کنیم؛ باید به این نکات دقت کنیم: 1. اقدام عملی قبل از مرگ مغزها و روح ها: وظیفه جمع این است که قبل از اینکه افراد یا استعدادها «سوخته» و نابود شوند، اقدام عملی کند و با امکانات و ظرفیتهایی که دارد افراد را زنده کند. 2. ارزیابی جمع: هر جمع باید عملکرد خود را بررسی کند؛ ببیند چه کارهایی مفید بوده و چه کارهایی بی‌ثمر مانده و مسیرهای غلط را اصلاح کند. 3. استفاده صحیح از امکانات: وقتی چند نفر با امکانات و توانایی‌های مختلف کنار هم هستند، این توانایی‌ها باید به نتیجه واقعی برسد و برای نجات افراد و رشد استعدادها به کار گرفته شود. 4. ترک وابستگی به احساسات و حرف مردم: جمع نباید فقط با احساسات یا ترس از قضاوت دیگران حرکت کند؛ اقدام عملی و درست را انتخاب کند حتی اگر سخت باشد. https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
ممنون که هستی خدا ❤️ بچه که بودیم به طور سنتی خوب گرا بودیم.😌 هیچ وقت نبود مادر غذایی برای دل ودوست داشتن بقیه بپزد .آنچه درخانه بود وانچه جیب اجازه میداد.😐 عادت کرده بودیم به آن سبک . 🔥بعدها که بزرگتر شدم،خواندم برای تقویت اراده باید برخلاف میلت عمل کنی. چه شیرین بود آن روزها... صبح زود پاشو ورزش کن... مهمونی رفتی خیلی دلت خواست شیرینی خامه ای بخوری؛ بزار برای فردا باید اراده ت قوی بشه. 🔰 بعدها با اندیشمندان دیگر آشنا شدم حس کردم نباید حقیر وفقیر باشم. باید خودم را ازهمه بزرگتر ببینم .واز آن زمان که خودم تصمیم به انتخاب خوبی ها کردم مرتب سنت ها از طرف خدا آمدند. ومنِ غافل وجاهل ... همه جا این من، سایه افکنده بود... منافع من من بزرگ و قوی هستم من خوشبین هستم ودر همه ی اینها بی قراری واشک وتنهایی... ومن نادانسته ادامه میدادم ✨اما بعد از آشنایی با اندیشه من بعد صفایی خیلی راحت ازخوشی میگذرم امروز به جای اینکه بگم من قوی هستم، من بزرگ هستم و .... می گویم : 🤲خدایا شکرت.امروز خودم را در مقابل او ناچیز می بینم. امروز اشکم برای بی او بودن هست . جبر گذشته وتمرینات اختیاری وبلاهای نازل شده همه از او بود که من درکلاس صفایی بتوانم درلحظه ببینم وانتخاب کنم. 💎امروز سنت های خدا وسخت گیریها بیشتر شده.من لایه خوشی ظاهری خوراک، پوشاک، تفریح و...را قبلاکنار زده بودم. اینک دراین لایه،لایه معبودها وبت ها، انتخاب خوبی وتشخیص حق، سخت سخت شده . امروز من دو نفرم وخودم بار مسئولیت آن دومی خودم را مرتب برمیدارم. مبارزه سخت تر شده.نوع عجز متفاوت شده نوع خوف، فرق کرده. 🙏وممنونم خدا که رهایم نکردی. استادی و دوستانی در جلوی راهم گذاشتی که اگر خاموش شوم هول می‌دهند تا روشن بمانم. ممنون که دید تازه ای گرفتم وخوب دیدن را تمرین میکنم. ✍هما از قم https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
مهمان سرزده 📜 آقای مجید حیدری حکایتی را نقل می کنند که شاهد آن بودند و قضیه از این قرار بوده که: برای یکی از دوستان حاج آقا مهمانی می رسد و ایشان هول می شوند، حاج شیخ به ایشان می گویند: «هول نشید هرچی تو خونه هست برای مهمون بیارید» و به اصطلاح کل الجود بذل الموجود این تعبیر را ایشان داشتند. شاید در زبان، گفتن این جمله که بی تکلف باش آسان باشد ولی در عمل خیلی سخت است. 🗯 به نظر شما 🔸استاد صفایی چطور مهمان داری می کردند و چطور مهمانی می رفتند؟ 🔸آیا واقعا در زندگی، عملی کردن این بی تکلفی ها امری شدنی است؟ ✍نظرات خود را برای ما بفرستید: 🆔 @family_einsad_ad https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
مهمان داری استاد خیلی مهمان را دوست داشت و این را برکت می دانست. این را هم یک بار خودشان تعریف کردند که به جایی سفر کرده بودند و با پیرمردی برخوردی داشتند که ایشان را به منزلشان دعوت کرده بود و هرچه در منزلشان داشت برای استاد آورده بود و التماس می کرد که بخورید و از داشتن مهمان و پذیرایی از او لذت می برد. استاد ایشان را به عنوان کسی که دیگران از سفره او بهره مند می شدند به نیکی یاد می کردند و خودشان هم همین طور بودند. 💫یادم می آید یک روز ایشان بعد از مغرب با خانمشان سرزده به منزل ما آمدند ما هم چیزی نداشتیم، غذای آنچنانی نداشتیم. ایشان که وارد شدند من رفتم برایشان کباب بخرم ایشان فهمیدند و خیلی ناراحت شدند، گفتند هرچه داری در منزل همان را بیاور تخم مرغی، چیزی. من با ایشان خیلی ندار بودم ولی چون خانمشان برای اولین بار به منزل ما می آمدند خیلی رودربایستی داشتم و ایشان گفتند من نمی خورم، کباب را که آوردم واقعا هم میل نکردند ولی خیلی از من تشکر کردند و به من گفتند تو نیتت این بوده به ما احترام بگذاری و گفتند من همانی را که گفتم می خورم. 💎 این برای من عجیب بود که ایشان می خواستند با رفتارشان همان ساده زیستی و بی تکلفی را به ما آموزش دهند و می گفتند این بی تکلف بودن رفت و آمد را زیاد می کند، اگر خودتان را به تکلف نیندازید در مهمانی رفتن و مهمانی آمدن ها که خیلی عنایت خدا در آن هست انسان راحت است. به نقل از آقای مجید حیدری نیک https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
🪧 رهپویان حقیقت "در دنیایی پر از هیاهو و غبار، باور داریم که حقیقت خاموش نمی‌ماند؛ اگر دل‌هایی باشند که آن را بجویند و زبان‌هایی که آن را فریاد کنند." این جملات، شعاریست از « کانون فرهنگی تبلیغی رهپویان حقیقت »که به همت یک معلم دغدغه‌مند شکل گرفته و مدتی است در این کانون، اقدام به جمع‌خوانی مجازی کتاب‌های استاد علی صفایی کرده است. اعضای این کانون که ترکیبی از دانش‌آموزان و دانشجویان خوش‌فکر هستند، اکنون پس از اتمام کتاب رشد، یکشنبه، سه‌شنبه و پنجشنبه شب‌ها ساعت۲۰:۳۰ در محفل ادبی و فرهنگی خود به‌صورت برخط در بستر ویراستی، کتاب « جمع‌ها و حاصل جمع‌ها » را ‌می‌خوانند و درباره آن گفتگو می‌کنند. 📱برای اطلاعات بیشتر و پیوستن به تیم فرهنگی رهپویان به آدرس زیر در بستر ویراستی مراجعه نمایید. https://virasty.com/RahpouyanOnline https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
چگونه عین صاد بیاموزیم؟ این قسمت: دوره "نظام فکری با نگاه روانشناسانه" مدرس: دکتر هاشم صابریان 🎯هدف دوره: آشنایی با نظام فکری مرحوم استادعلی‌صفایی‌حائری در پرتو دین اصیل (در مقابل دین: ارثی- سنتی و احساسی- عاطفی) ⏳طول دوره: ۱۰ جلسه به صورت حضوری (خانم‌ها و آقایان) ⏰ زمان : از اول مهرماه ۱۴۰۴ روزهای سه شنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء به مدت یک ساعت و نیم 🕌 مکان: تهران ، مقابل مجلس شورای اسلامی ، خروجی مترو بهارستان، مسجد صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) 💳هزینه دوره: رایگان توضیحات: 🌍 سه عنوان از هشت مطلبی که در این دوره با هم گفتگو خواهیم کرد: 🔻از نظر روانشناسی ریشه روزمرگی و احساس بی‌هدفی و پوچی در ما چیست؟ 🔻چرا رشد کنیم؟ 🔻 ضرورت امام معصوم در مسیر رشد 📌شما می‌توانید برای شرکت در این دوره به مسئول ثبت نام دوره پیام بدهید. @ebrahim_ghaemi_salam ▫️ | عضو شوید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
قیمت اندیشه چند است؟ ♨️ در کنار همه تشکرها و ابراز لطف‌ها، شاید هر هفته یک یا چند نفر هستند که نسبت به قیمت کتاب‌ها انتقاد دارند. این انتقادها اکثراً از روی دلسوزیست. می‌گویند قیمت کتاب را ارزان کنید تا کتاب، بیشتر به دست مخاطب برسد. اینکه می‌گویم اقتصادِ کتاب و اقتصادِ فرهنگ، کار پیچیده‌ایست را باور کنید. جالب است؛ وقتی کتاب را ارزان می‌کنیم تا بیشتر به دست مخاطب برسد یا این کتاب اصلاً به دست مخاطب نمی‌رسد و یا حتی ممکن است به کلی بساط این کتاب جمع شود. 🤔 چطور؟! توضیحش کمی سخت است ولی اینطور می‌توانم بگویم که: 📊 با وجود گسترش فروش اینترنتی، هنوز بالای ۷۰ درصد خرید کتاب‌ها توسط کتابفروشی‌ها انجام می‌شود و کتابفروش هم درصد ثابتی از قیمت پشت جلد کتاب را بر می‌دارد؛ حدود ۲۵ درصد. 🧮 حالا حساب کن اگر کتاب ۲۰۰ هزارتومانی را بفروشد، ۵۰ هزارتومانش برای اوست و کتاب ۱۰۰ هزار تومانی که بفروشد ۲۵ هزار تومان. 📌به‌نظر شما انتخاب اول کتاب‌فروش کدام کتاب است؟ طبیعتاً کتاب ۲۰۰ هزار تومانی! و این یعنی وقتی قیمت‌ها از حدّی پایین‌تر از قیمت بازار بیاید دیگر کتاب‌فروش، میلی به فروش آن کتاب نخواهد داشت و به‌این‌ترتیب، کم‌کم، آن کتاب از بازار حذف خواهد شد‌. به همین راحتی! 🔄 یعنی برای گسترش یک فکر اگر آن را ارزان‌تر ارائه بدهی بساط آن فکر جمع می‌شود. واقعاً نظام عجیبی ست اقتصادِ کتاب. 📩 اگر مایل بودید پیام دهید تا چالش‌های بعدی قیمت‌گذاری کتاب را هم برایتان بگویم. https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
... ولی این پایان ماجرا نبود. آقای‌صفایی شخصی نبود که با کسی آشنا بشود و بعد او را رها کند. بلکه پیگیر او بود. بنابراین آقای‌صفایی یک روزی به ارسنجان می‌آیند و پدرم برای جبران محبت‌های آقای صفایی تصمیم می‌گیرند سنگ تمام بگذارند. 🍛🍲 با توجه به تجربه و توانایی‌های پدرم، تمام هنرشان را در برگزاری مهمانی و خوش‌گذرانی را به کار می‌برند. بساط کباب و بره را راه انداخته بودند و به بهترین شکل ممکن مهمان‌نوازی کردند. منتظر واکنش آقای صفایی بودند که در مقابل این همه محبت چه می‌گویند. ♨️ آقای صفایی یک نگاهی به غذاها کردند و گفتند: «به به عجب چیزی شده، همه چی عالیه» و رو به پدر من کردند و گفتند: «سید جان پول رو دادی گوشت گرفتی کباب درست کردی، عمرت را دادی چی گرفتی؟» این جمله‌ی آقای‌صفایی چنان در پدر بنده تاثیر گذاشت گویی آب سردی بر سرشان ریختند و از خواب غفلت بیدار شدند. 🎯 همین جمله نقطه‌عطف زندگی پدر بنده شد. بعد مدت‌ها تصمیم گرفتند که به شهر قم‌ مهاجرت کنیم تا بیشتر در کنار آقای صفایی باشند و دوباره لباس روحانیت را بر تن کردند و این‌بار با عزمی راسخ این تصمیم را گرفتند طوری‌که اگر دنیا را به ایشان می‌دادند حاضر نبودند از شغل طلبگی دست بکشند. 🌟خلاصه که تاثیر حضور آقای صفایی در زندگی پدر بنده و ما بسیار پر رنگ بود. مرحوم پدرم همیشه به ما توصیه می‌کردند که مبانی دینی را از اندیشه آقای صفایی بگیریم و در زندگی بکار ببریم و ما را تشویق می‌کردند که با هنر و ادبیات و داستان‌نویسی روی مخاطبین تاثیر بگذاریم و انرژی و استعدادشان را جایی بکار بگیریم که تاثیر بیشتری دارد. 😔 درست ۱۰ سال بعد از وفات استاد صفایی در سال ۸۸ پدرم به رحمت خدا رفتند. در طول عمر با برکتشان تمام تلاششان را کردند که آموزه‌های استاد را بکار بگیرند. در خانه‌شان همیشه برای همه باز بود و در شهر ارسنجان کارهای بزرگی کردند. روحشان شاد https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
عاشقان از قدسیان بالاترند بچه های عشق از دنیا درند پیر ماهم بچه ی افلاک بود چند روزی میهمان خاک بود او که بود آیینه ی غیب خدا کرد روشن بر خود ما عیب ها بار ها در سینه اش مهمان شدم وسعتی دیدم کز آن حیران شدم وسعتی چون آسمان، بی انتها وسعتی چون وسعت عرش خدا سینه اش چون طور سینا منجلی غنچه غنچه، سینه اش یاد علی سینه اش چون آینه بی کینه بود نسل اندر نسل او آیینه بود شیر مردی سخت تر از کوه بود آسمانی از غم و اندوه بود نور بود و نور گفت و نور خفت سنگ خورد از خاکیان چیزی نگفت یک صفایی داشتیم، او هم پرید پیر ما بگذشت و ما را می ندید پر کشید و رفت تا قرب خدا جان و دل را برد در کوی رضا دلبر من، قبل مردن، مرده بود آن چه باید برد، قبلا برده بود او درون خاکیان کاری نداشت او سبک می رفت چون باری نداشت با نبی و کوثرش انباز شد با امیر المومنین همراز شد ای صفایی این همه سهم تو بود چون که قرب حق فقط فهم تو بود https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
چالش سواد تشکیلاتی ✨ 👥 انسان‌ها به‌طور طبیعی دور هم جمع می‌شوند؛ امّا انگیزه و هدف هر جمع، سرنوشت آن را رقم می‌زند. 💬 به این سؤالات فکر کنید: ❓شما معمولاً با چه انگیزه و هدفی دور هم جمع می‌شوید؟ ❓چرا دیدار یکدیگر برایتان مهم است؟ ❓آیا فکر می‌کنید همین انگیزه و هدف می‌تواند جمع شما را پایدار و ماندگار نگه دارد؟ 💡 تجربه‌ای داشته‌اید از جمعی که تشکیل دادید اما بی‌ثمر بود یا خیلی زود از هم پاشید؟ به نظر شما علتش چه بوده است؟ 🌱 و در مقابل، آیا جمع‌هایی می‌شناسید که سال‌هاست پابرجا و اثرگذارند؟ راز دوام آن‌ها را چه می‌دانید؟ ✍️ تجربه‌ها و دیدگاه‌های شما می‌تواند الهام بخش دیگران دردرک عمیق تر از کار جمعی و تشکیلاتی باشد. منتظر نظرات ارزشمندتان هستیم. 🆔 @family_einsad_ad / عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
عوامل تشکیل جمع آقای صفایی معتقدند: جمع‌های انسان‌ها بر اساس چهار عامل شکل می‌گیرند: 1️⃣ خستگی از تنهایی و تنوع‌طلبی گاهی ما دور هم جمع می‌شویم تا از تنهایی یا یکنواختی فرار کنیم، اما چنین جمع‌هایی معمولاً بی‌ثمر و گذرا هستند. 2️⃣ عادت‌ها و تصادف‌ها برخی جمع‌ها صرفاً بر اساس رسم و مناسبت یا برخورد تصادفی شکل می‌گیرند؛ این نوع جمع‌ها معمولاً اثربخش نیستند. 3️⃣ آگاهی از ضرورت‌ها و نیازها جمع‌های واقعی و ارزشمند وقتی شکل می‌گیرند که افراد نیازها و ضرورت‌های مشترک را بشناسند و بفهمند با هم می‌توانند کاری را انجام دهند که به تنهایی امکان‌پذیر نیست. 4️⃣ غریزه‌ها و الفت‌طلبی نیاز طبیعی انسان به ارتباط و پیوند اجتماعی، عامل مهم دیگری است که جمع‌ها را پایدار و جذاب می‌کند، حتی اگر بخشی از آزادی محدود شود. 💡پس جواب چالش این است: جمع‌های موفق آن‌هایی هستند که هدفمند، آگاهانه و بر اساس نیازها و غریزه‌های انسانی شکل گرفته‌اند، نه صرفاً برای سرگرمی، عادت یا تصادف. 📖 «دو اصل نياز و غريزه الفت‌طلبى، انسان‌ها را دور هم جمع مى‌كند، به هم ربط مى‌دهد، و وابسته مى‌كند. پس اگر در يك گردهمايى و يك مجتمع، اين نيازهاتأمين نشود و اين غريزه سركوب شود، خواه‌ناخواه جامعه از هم گسسته مى‌شود و اگر در كنار يكديگر هم باشند، جز صفحه گذاشتن پشت سر هم، كارى ندارند. اينجاست كه با اين ديد، جمع شروع مى‌شود. مادامى‌كه اين نيازها در جمع تأمين شود، اين جمع ادامه دارد و در چنين جمعى، درگيرى و خستگى، كم، و بهره‌بردارى زياد است.» https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462
⚡️آری، مسیر زندگی ما و رویاهایمان تحت تاثیر آن اتفاق کوچک دستخوش تغییرات بزرگی شد. ما دیگر آدمهای قبل از آن اتفاق نیستیم و نمی شویم. در این موقعیت ها معمولا ما آدمها می فهمیم یک چیزهایی را از دست می دهیم ولی شاید نفهمیم که چه چیزهایی را به دست می آوریم. اما به قول استاد صفایی« مهم موضع گیری ما است در برابر موقعیت ها » نمی دانم این واقعه آیا رشدی برای من داشته یا نه؟ گاهی در فکرم این سوال مرور می شود که نمی شد این قدر با عجین نباشد؟!! نمی شد این قدر سخت نباشد؟؟ ولی انگار قاعده اش همین است و ما باید باشیم ، راضی و مطمئن به هر آنچه او می خواهد. ✏️ « خانه‌ات را خراب مى‌كنند، محبوب‌هايت را مى‌شكنند، كه مگر برخيزى... خرابت مى‌كنند تا آباد شوى، ديوارهايت را مى‌ريزند تا به وسعت برسى و اين است كه تو بايد خودت بخواهى و طلب كنى و اگر نخواهى و كردند، شكر كنى و يا لااقل صبر داشته باشى كه بارور شوى... ...ما خيال مى‌كنيم كه آمده‌ايم تا خانه بسازيم، بَزمى بسازيم و همين كه‌ خانه‌مان را خراب مى‌كنند و بزممان رابه هم مى‌زنند، ناله مى‌كنيم و بانگ برمى‌داريم كه مسلمانى نيست، كه خدا نيست...» 📘صراط https://eitaa.com/joinchat/4002808271Ca4ec715462