💠امام صادق علیه السلام حامل علوم و فضایل پیامبر اعظم
ابوحنیفه از مخالفان امام صادق علیه السلام است.
وی با اینکه خود رئیس مکتب و فرقه ای بود مدتی در محضر امام صادق علیه السلام به یادگیری پرداخت.
او برای شنیدن از حضرت آمده بود که حضرت جعفر بن محمد الصادق علیهما السلام بیرون آمد در حالی که عصایی در دست داشت.
ابوحنیفه گفت: «ای فرزند رسول خدا سن شما به حدی نرسیده است که احتیاج به عصا داشته باشید»
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: «آری سن من به کهولت نرسیده است اما این عصای رسول خدا است و برای تبرک آن را در دست گرفته ام»
ابوحنیفه از جای جهید تا عصا را ببوسد حضرت آستین خویش را بالا زد و فرمود: «این پوست رسول خدا است و این موی رسول خدا است آن را نمیبوسی و بر عصا بوسه میزنی؟»
#امام_صادق_علیه_السلام
@ejta_ir
💠امام صادق علیه السلام به قولش وفا کرد.
ابوبصير مى گويد:
من همسايه اى داشتم كه از اطرافيان شاه (خليفه عباسى ) بود. پولى به دستش آمد، چندين غلام خريد و هميشه افرادى را جمع مى كرد و بساط باده گسارى مى گسترد و باعث اذيت من مى شد. چند بار به خودش گله كردم، ولى خوددارى نكرد و چون سماجت كردم، گفت: فلانى، من مردى هستم گرفتار و تو فرد سالمى هستى.
اگر مرا خدمت امامت معرفى كنى اميدوارم كه خداوند مرا به وسيله تو از اين گرفتارى نجات دهد.
ابوبصير مى گويد: اين سخن در دل من اثر كرد، وقتى كه خدمت امام صادق(علیه السلام ) رسيدم، جريان آن مرد را نقل كردم ، فرمود: وقتى كه به كوفه برگشتى او نزد تو خواهد آمد، به او بگو: جعفر بن محمّد گفت: اگر تو اين كارها را ترك كنى من در پيشگاه خدا براى تو بهشت را ضمانت مى كنم .
ابوبصير مى گويد:
وقتى كه به كوفه برگشتم، آن مرد با جمعى نزد من آمدند، او را نگاه داشتم تا منزلم خلوت شد.
گفتم : فلانى! من ماجراى تو را خدمت امام صادق(علیه السلام ) عرض كردم، فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو: كارهايش را ترك كند، من هم نزد خدا بهشت را براى او ضمانت مى كنم.
آن مرد با شنيدن پيام امام گريست، سپس گفت: شما را به خدا آيا جعفر بن محمّد چنين سخنى گفت ؟ ابوبصير مى گويد: من قسم خوردم كه آنچه به تو گفتم سخن آن حضرت بود. گفت : كافى است و از منزل بيرون رفت، پس از چند روزى به دنبال من فرستاد و مرا طلبيد؛ او را پشت در منزلش برهنه يافتم.
گفت : ابوبصير! هيچ چيز در منزلم نمانده است. همه را انفاق كردم، من مانده ام با اين وضعى كه مى بينى! پس از آن من نزد بعضى از دوستانم رفتم و مقدارى پوشاك براى او جمع كردم، چند روزى نگذشته بود كه دنبال من فرستاد (و پيام داد) من مريضم بيا! من نزد او رفت و آمد مى كردم و به معالجه اش مى پرداختم تا اين كه اجلش فرا رسيد.
در حال جان دادن نزد او نشسته بودم تا اين كه از هوش رفت ، بعد كه به هوش آمد، گفت: اى ابوبصير! امام تو به قولش وفا كرد، سپس از دنيا رفت.
من به مكه رفتم و خدمت امام صادق(علیه السلام ) رسيدم ، اجازه ورود خواستم، وقتى كه وارد شدم، هنوز يك پاى من در صحن منزل و پاى ديگر در ايوان منزل بود كه از داخل خانه فرمود: ابوبصير! ما به عهدمان براى همسايه ات وفا كرديم.
@ejta_ir
💠علم غیب امام صادق علیه السلام
از ابوبصير نقل شده كه مى گويد:
بر امام صادق(علیه السلام ) وارد شدم، فرمود:
اى ابومحمّد، ابوحمزه ثمالى چه مى كرد؟ عرض كردم : وقت آمدنم او تندرست بود.
فرمود: وقتى كه برگشتى سلام مرا به او برسان و به او بگو كه در فلان ماه فلان روز از دنيا مى رود.
ابوبصير گفت: مرا با او انسى است و او شيعه شماست.
امام فرمود: اى ابومحمّد، راست مى گويى و آنچه نزد ماست براى او خير است،
گفتم : آيا شيعيان شما با شما هستند؟ فرمود: آرى، هرگاه شيعه، خداترس باشد و در كارهاى خود خدا را در نظر داشته باشد و از گناهان بپرهيزد، با ما در يك مرتبه خواهد بود.
ابوبصير مى گويد: همان سال ما برگشتيم ، طولى نكشيد كه ابوحمزه ثمالى از دنيا رفت.
📚 «كشف الغمه ، » ص 234.
@ejta_ir
💠امام صادق علیه السلام و سفيان ثوری
سفیان ثوری میگوید: روزی به دیدار امام صادق (علیه السلام) رفتم. لباسی از خز بر تن داشت؛ لذا با شگفتی به او نگریستم. فرمود: چرا این چنین با تعجب می نگری؟ گفتم: یابن رسول الله! این لباس، لباس تو و پدرانت نیست. فرمود: ای ثوری! آن زمان، زمان فقر و نداری مردم بود و آنان به اندازه توانشان میپوشیدند. اکنون، نعمت به سوی مردم روی آورده است.
سپس امام صادق (علیه السلام) جبّی رویین خود را کنار زد و جبّی زیرین آن را که از جنس پشم سفید بود و زیر لباسهایش پوشیده بود، نشان داد و فرمود: این لباس ما برای خداست و آن لباس برای شما؛ بنابراین، آنچه برای خداست را مخفی می کنیم و آنچه برای شماست را آشکار مینماییم.
@ejta_ir
💠سخاوت امام جعفر صادق(علیه السلام )
حكايت:
«نقل است كه همياني زر از كسي برده بودند. آن كس در امام صادق علیه السلام آويخت كه «تو بُردهاي» و او را نشناخت.
امام صادق علیه السلام گفت: «چند بود؟»
گفت: «هزار دينار.»
او را به خانه برد و هزار دينار به وي داد.
بعد از آن، آن مرد زر خود بازيافت و زر امام صادق علیه السلام باز پس آورد و گفت: «غلط كرده بودم.»
امام صادق علیه السلام گفت:
«ما هر چه داديم باز نگيريم.»
بعد از آن، از كسي پرسيد كه: «او كي است؟»
گفتند: «جعفر صادق علیه السلام »
آن مرد خجل بازگرديد».
@ejta_ir
🔴واکنش امام صادق علیه السلام در روزهای سخت معیشتی مردم!
🌷 امام صادق سلامالله علیه به اقتضای زمان و رفاه عمومی، زندگی را برای خانواده اش توسعه داده بود.
⛔یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحط پدید آمد.
🌻 به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟
عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است.
🌺 فرمود: همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش.
خادم گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم!
🌷فرمود: لازم نیست، ما هم مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد.
سپس دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه میکند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنی از همان نانی باشد که اکثر مردم استفاده میکردند.
🌸فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مساوات میکنم...
@ejta_ir
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۴۳
❤️تاثیر خدمتگذاری تازه مسلمان به مادر 🌸🍏🌸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂ْ
🔹زکریا بن ابراهیم کوفی میگوید: من مسیحی بودم،مسلمان شدم و در سفر حج به محضر #امام_صادق (علیه السلام ) رسیدم و عرض کردم: (من مسیحی بودم و مسلمان شده ام)
🔹_امام به زکریافرمود: آنچه خواهی بپرس!
_زکریا: پدر و مادر و خانوادهام مسیحی هستند و مادرم نابینا است، آیا من (که مسلمان شده ام) با آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم؟
_امام: آیا آنها گوشت خوک میخورند؟
_زکریا: نه، با آنها تماس نمی گیرند.
🔹_امام: مانعی ندارد، همراه مادرت باش و با او خوش رفتاری کن، وقتی که مرد، او را به دیگری وامگذار، بلکه خودت کفن کن و دفن او را به عهده بگیر و به هیچ کس خبر نده که نزد من آمده ای، تا به خواست خدا در سرزمین منی نزد من بیائی.
_زکریا میگوید: در سرزمین منی، به حضور امام صادق (علیه السلام )رفتم، دیدم مردم به گردش حلقه زده اند، که گوئی او معلم کودکان بود، گاهی این و گاهی آن، سؤال میکردند و حضرت پاسخ آنها را میداد،
🔹هنگامی که به کوفه باز گشتم، به مادرم احترام و نیکی میکردم، به او غذا میدادم، لباس و سرش را میشستم و به او خدمت مینمودم، مادرم به من گفت: پسر جان آن هنگام که در دین من بودی آن همه محبت و خدمت به من نمی کردی، اکنون این چه رفتاری است که از زمانی که به این دین (اسلام) گرویده ای به من میکنی؟
_گفتم: (مردی از فرزندان پیامبرها، مرا به خوشرفتاری با مادر، دستور داده است. )
_مادرم گفت: آیا این شخص که به تو چنین دستوری داده، پیامبر است؟
_گفتم: نه، بلکه پسر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) است.
مادرم گفت: بلکه این آقا پیامبر است، زیرا پیامبران چنین دستوری (در مورد خوشرفتاری با مادر) میدهند.
_گفتم: ای مادر! بعد از پیامبر ما، پیامبر نخواهد آمد، بلکه او پسرپیامبر است.
_مادرم گفت: دین تو بهترین دین است، آن را بر من عرضه بدار!
🔹من دین اسلام را بر مادرم عرضه داشتم، او مسلمان شد و اصول و احکام اولیه اسلام را به او آموختم، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس شب بیمار شد، به من گفت: پسر جان، آنچه به من آموختی، دوباره بیاموز، من آنها را تکرار کردم، مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت، صبح مسلمانان آمدند و جنازه او را غسل دادند و من برجنازه اش نماز خواندم و آن را به خاک سپردم.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚- اصول کافی،باب البر بالوالدین،حدیث ۱۱، ص ۱۶۰ - ج ۲
🌸🍏🌸🍏🌸
@ejta_ir
🌹🌹🍃🌷🌷🍃🌺🌺🍃
✅تنها کسی که در قیامت حسرت نخواهد خورد!
✍از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
یوم الحسره،کدام روز است که خدا می فرماید:
"بترسان ایشان را از روزحسرت"حضرت جواب دادند:
آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند:
آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری،کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا #صلوات فرستاده باشد.
📚وسائل الشیعه ج۷،ص۱۹۸
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@ejta_ir
💠#امام_صادق علیه السلام و زنده کردن گاو به اذن خدا
از كتاب راوندى ضمن #کرامات جعفر بن محمد الصادق(علیهما السلام ) به نقل از «مفضل بن عمر» آورده است كه مى گويد:
همراه امام صادق(علیه السلام ) به مكه - يا به منى - مى رفتم ناگاه به زنى رسيديم كه دختر بچه اى همراه داشت و ماده گاو مرده اى در مقابلش افتاده بود و آن دو به خاطر ماده گاو گريه مى كردند،
آن حضرت فرمود:
قضيه چيست؟
آن زن عرض كرد:
من و بچه هايم با شير اين گاو زندگى مى كرديم ، اكنون مرده است و من نمى دانم چه كنم!
حضرت فرمود:
دوست داريد كه خداوند آن را زنده كند؟
عرض كرد:
آيا مرا با چنين مصيبتى مسخره مى كنيد؟
فرمود: هرگز! من چنين قصدى نداشتم، سپس دعايى خواند پاى خود را به پيكر بي جان گاو زد و گفت: برخيز! گاو، فورا از جا برخاست آن زن گفت :
به پروردگار كعبه سوگند كه اين شخص عيسى بن مريم است!
آنگاه #امام_صادق(علیه السّلام ) به ميان جمعيت رفت و آن زن وى را نشناخت.
@ejta_ir
🍁تفسیر غلط آیهای از قرآن توسط #ابوحنیفه و پاسخ #امام_صادق(علیه السلام ) به او
🔹 روزی مناظرهای بین امام صادق(علیه السلام ) و ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفی شکل گرفت که قسمت انتهایی آن مربوط به اعتراض امام به تفسیر غلط آیه ٨ سوره مبارکه تکاثر توسط ابوحنیفه است که شرح آن در ادامه میآید:
امام(علیه السلام ): شنیدهام که این آیه را: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ؛ سپس در آن روز همه شما از نعمتهائی که داشته اید سؤ ال خواهید شد» چنین تفسیر میکنی که خداوند مردم را در مورد غذاهای لذیذ و آبهای خنک که در فصل تابستان میخورند، مؤاخذه میکند؟
ابوحنیفه: درست است، من این آیه را به این طور معنا کردهام.
امام(علیه السلام ): اگر شخصی تو را به خانهاش دعوت کند و با غذای لذیذ و آب خنکی از تو پذیرایی کند و بعد به خاطر این پذیرایی بر تو منت گذارد، درباره چنین کسی چگونه قضاوت میکنی؟
ابوحنیفه: میگویم آدم بخیلی است.
امام(علیه السلام ): آیا خداوند بخیل است (تا اینکه روز قیامت در مورد غذاهایی که به ما داده، ما را مورد مؤاخذه قرار دهد)؟
ابوحنیفه: پس مقصود از نعمتهایی که قرآن میگوید انسان درباره آن مؤاخذه میشود، چیست؟
امام(علیه السلام ): مقصود، نعمت دوستی ما خاندان رسالت است.
علاقهمندان میتوانند شرح کامل این مناطره را که امام صادق(علیه السلام ) طی آن بطلان صدور حکم در اسلام بر اساس قیاس را ثابت میکنند در کتاب شریف بحارالأنوار، جلد 10، صفحه 22 و یا کتاب مناظره درباره مسائل ایدئولوژیکی صفحه 130 و همچنین کتاب سیره پیشوایان مطالعه کنند.
@ejta_ir
✳️ #طول_عمر؛ نتیجه #کمک به دیگران
🔺قال مولانا الامام الصادق علیهالسلام:
💎 «مَن یموتُ بالذنُوبُ اکثر ممن یموت بالآجال، ومن یعیشُ بِالاحسان اکثَر ممَن یعیشُ بالاعمار».
🔻امام صادق عليه السلام ميفرمايد :
💎 «شمار کسانی که به دلیل گناهان می میرند، از کسانی که به عمر طبیعی از دنیا می روند، بیش تر است و شمار کسانی که به دلیل نیکوکاری، زندگی طولانی دارند، از کسانی که با عمر اصلی خود زندگی می کنند، افزون تر است.»🍃
📚 امالی شیخ صدوق، ج1، ص 305
🔰 @ejta_ir
📚 کاشت ناخن مصنوعی و حکم وضو، غسل و نماز با آن
💠 سوال:
۱. آیا کسی که #کاشت_ناخن برایش ضرورت ندارد و به دلیل عدم امکان یا ضرر یا مشقت زیاد، هنگام #وضو یا #غسل، #ناخن_مصنوعی را برنخواهد داشت، جایز است اقدام به کاشت ناخن کند؟
۲. کسی که بدون ضرورت ناخن مصنوعی کاشته است، وظیفه اش نسبت به وضو یا غسل و نماز چیست؟
جواب:
۱) در فرض سؤال کاشت ناخن جایز نیست.
۲) اگر برداشتن ناخن مصنوعی ممکن باشد، وضو یا غسل با آن باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است و چنانچه برداشتن آن تا پایان وقت نماز ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، باید علاوه بر وضو یا #غسل_جبیره ای، تیمم کند و بعد از برداشتن ناخن، بنا بر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند.
#احکام_وضو
#وضو_با_وجود_ناخن_مصنوعی
🆔eitaa.com/ejta_ir