eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1.1هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
141 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "سر بر دامن ماه" نويسنده: "فاطمه دولتی" انتشارات: جمکران تعداد صفحه: ۲۷۵ قطع: رقعی 🎧 📚روایت هایی کوتاه که اینجا و آنجا خوانده و شنیده ایم را «فاطمه دولتی» در کلامی زیبا از کلمات، و داستانی بسیار پر کشش جمع کرده و همراهش، که می شوی مدام داری به جریانات آشنا می رسی،  در عین اینکه از جریاناتی سردر می آوری که تا به حال، احتمال بسیار زیاد، حتی به گوش ات هم نخورده است. 📜«سر بر دامن ماه»  زندگینامه داستانی بانو حُدیث، همسر امام هادی و جده قائم آل محمد است. همو که در آغاز غیبت و پس از شهادت امام حسن عسگری علیه السلام وصی او در بین مردم بود. 🌞زنی که در اوج لطافت و مادری، با اراده‌ای پولادین مقابل عباسیان و فرزندش جعفر ایستاد و اجازه نداد آنان ریشه شک را آبیاری کنند و کمر به نابودی اعتقادات شیعیان ببندند. 🌻ویژگی ای از کتاب که به شیوایی و رسایی آن می افزاید فلش بک* هایی است که نویسنده مدام در طول داستان به سراغشان رفته و پیش و پسِ جریانات سال اول غیبت حضرت ولیعصر (عج) را به خوبی به نمایش می گذارد. *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "محمد، مسیح کردستان" نويسنده:"نصرت‌الله محمودزاده" تعداد صفحه:۶۰۸ 🎧 💠زندگینامه داستانی شهید محمد بروجردی، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی، که با حُسن برخورد و ابتکار عمل هایی که داشت، کنترل منطقه کردستان را به ایران باز گرداند. ✒️نصرت الله محمودزاده برای نگارش این کتاب سختی‌های عجیب و غریبی کشیده است. بیش از سی و سه هزار دقیقه مصاحبه با شصت نفر از هم رزمان ،آشنایان ،دوستان مسئولان و مرتبطین به این شهید بزرگوار، مطالعه بیش از 15000 صفحه ،کتاب، روزنامه، دست نوشته و فیش‌برداری از 3000 صفحه نوار پیاده شده از مصاحبه‌های موجود در آرشیوهای مختلف، سفرهای متعدد به سنندج ،پاوه ،سردشت کامیاران و .... همه و همه در طول هفده سال ،پژوهش کتابی را به بار آورده که بدون شک بی‌نظیر است.👌 📚📙این کتاب داستان زندگانی صرف یک فرمانده لشکر شهید نیست؛ داستان انسان کامل است. داستان شهیدانه زیستن قبل از شهید شدن است. داستان انسان‌هایی است که آدم باورش نمی‌شود در همین مملکت، چند سال پیش زندگی کرده‌اند و در همین کوچه خیابان‌هایی که ما در آن بزرگ شدیم بزرگ شده‌اند . ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "نامیرا" نويسنده: "صادق کرمیار" انتشارات: نیستان تعداد صفحه: ۲۳۴ موضوع: رمان _ کوفه قبل از کربلا قطع: رقعی 🎧 📚 کتاب نامیرا کرمیار موضوع و ایدۀ اصلی نامیرا را درباره سرگذشت عبدالله بن عمیر می‌داند و اینکه و چرا واقعه کوفه اتفاق افتاده است. بقیۀ کوفیان دلیل‌های مختلفی برای نوشتن نامه به امام حسین علیه السلام و دعوت از او داشتند. هرکدام آن‌ها در اوضاع کوفه قبل از واقعه کربلا نقشی ایفا کردند که کتاب نامیرا سعی کرده به این موضوع بپردازد. 💠گزیده‌ی کتاب ربیع آرام به او نزدیک شد و به کنایه سخن گفت:«از هانی نپرسیدی که چرا مسلمانان خون یکدیگر را می‌ریزند تا دین رسول خدا را یاری کرده‌باشند؟! در حالی‌که رسول خدا جز با مشرکان و کفار نمی‌جنگید؟!» سلیمه انتظار چنین سخنی را از ربیع داشت و پیدا بود پیش‌ از ‌این نیز با یکدیگر بسیار گفتگو کرده بودند. خونسرد سر بلند کرد و به ربیع نگریست و گفت: «پرسیدم!» اما ربیع انتظار این پاسخ را نداشت. پرسید: «خب چه گفت؟» «گفت بنی‌امیه از دین خدا بهره نمی‌گیرند، مگر آنچه آن‌ها را به دنیا نزدیک می‌کند. آن‌ها در عمل فرمان خدا را بر خود مشتبه می‌سازند تا عذری برای گناهان‌شان داشته باشند.» *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🏴 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "ر" نويسنده: "مریم برادران" انتشارات: آرما تعداد صفحه: ۳۰۰ موضوع:شهدا 🎧 📚 کتاب ر اولین چیزی که در کتاب"ر" توجه خواننده را جلب می کند، نوع روایت داستان است.گویی نویسنده دوربینی به دست گرفته و در میانه ماجراها می‌چرخد.گاهی از دور می ایستد و روایت می کند و گاه نزدیک می شود و از زبان شخصیت ها ماجرا را واگویه می کند. "ر"داستان مردی است که بعد از دشواریهای جنگ و درگیری با منافقین انتظار می رود باید مانند سایرین وارد زندگی عادی شود ولی گویا این کار برای او سخت تر از جنگیدن است. فراخوان سپاه برای آزمون "وابستگان نظامی"برای فعالیت برون مرزی رسول را از زندگی شهری نجات می دهد و او به عنوان جانشین فرمانده میدان و زمین وارد بوسنی می شود... 💠گزیده‌ی کتاب خبر داده بودند که امشب رسول می رسد.بالاخره ماموریتش تمام شده بود و داشت برمی گشت.معصومه با بچه ها راه افتاده بود که خودشان را به فرودگاه برسانند و او را زودتر ببینند.این بار به همه شان خیلی سخت گذشته بود. از تمام شدن جنگ چند سالی می گذشت و بودنش کنار آنها در این مدت بدعادتشان کرده بود. آن قدری که وقتی رفت بوسنی، مهدی دو روز تب کرد. وابستگی مهدی به رسول از همان ابتدا زیاد بود، زیاد تر هم شده بود.گاهی رسول که نماز می خواند، روی پشتش می‌خوابید و دستهایش را حلقه می کرد دور گردن رسول، انگار که اینطور محبت می کرد و آرامش می یافت. *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🏴 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "آخرین دختر" نويسنده: "نادیا مراد" مترجم: زینب کاظم خواه انتشارات: نشر کتاب پارسخ تعداد صفحه: ۳۵۰ موضوع: روایتی از اسارت و مبارزه‌ علیه داعش 🎧 📚 " آخرین دختر " نادیا مراد آخرین دختر را نوشت تا داستانش را به گوش دنیا برساند . این کتاب تنها یک خودزندگینامه نیست، سندی است که جنایتی بزرگ را از زبان شاهدی عینی روایت می‌کند. 📖 داعشی ها به روستا حمله کردند و گفتند باید اسلام بیاورید. پنج روز در روستا مهلت دادند و در این پنج روز ما در محاصره آن ها بودیم. روز پنجم اعلام کردند که همه در مدرسه روستا جمع شویم. مدرسه دو طبقه بود و آن ها زنان و بچه ها را به طبقه بالا فرستادند و مردها را در حیاط مدرسه جمع کردند. ما از پنجره نگاه می کردیم که مردان را به صف کرده و پسربچه های نابالغ را به گوشه ای فرستاده بودند. بعد، صدای رگبار گلوله بود و جنازه هایی که یکی یکی نقش زمین می شدند. خون حیاط مدرسه را پر کرد و زنانی که در طبقه بالا حبس بودند، شیون می کردند؛ جلوی چشمم دیدم که ۶ برادرم، خواهرزاده و برادرزاده هایم و عزیزانم یکی یکی کشته می شوند. تعداد کشته های آن روز به بیش از چهار هزار نفر رسید و بعد همه زنان باقیمانده را داعش به اسارت گرفت. 🎙 آشوتاش باردواج در نقد خود بر این کتاب می‌نویسد: «کتاب نادیا درباره‌ی اینکه چگونه سنی‌های عراق باورهای ایزدی‌ها را به اشتباه به شیطان پرستی تعبیر می‌کردند.» ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🏴 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "غربزدگی" نويسنده: "جلال آل احمد" انتشارات: وزرا 🎧 جلال آل احمد (1302-1348)‌را می‌توان به لحاظ گستره و میزان تأثیرگذاری، مهم‌ترین منتقد غرب‌گرایی در میان روشن‌فکران ایرانی دهه‌ی چهل و پنجاه معرفی کرد. او با آثار گوناگون خود، از جمله همین کتاب «غرب‌زدگی»، به دفاع از یک هویت شرقی - بومی در برابر غرب (غرب استعماری و سوداگری) پرداخت غرب زدگی آفتی است که از غرب می‌آید و ما کشورهای جهان سومی و از پیشرفت وامانده را مانند طاعون گرفتار و بیمار می‌کند. آدم غرب زده ریشه و بنیادی ندارد، هرهری مآب و سرتاپا از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید می‌کند. جلال در این باره می‌گوید: «غرب زدگی می‌گویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن زدگی». 📖 آدم غرب زده هرهری مذهب است.به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بی اعتقاد نیست.یک آدم التقاطی است.نان به نرخ روز خور است.همه چیز برایش علی السویه است.خودش باشد و خرش از پل بگذرد،دیگر بود و نبود پل هیچ است.نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی،نه اعتقادی.گاهی به مسجد می رود همانطور که به کلوپ می رود یا به سینما.همه جا فقط تماشاچی است.درست مثل اینکه به تماشای بازی فوتبال رفته همیشه کنار گود است.هیچ وقت از خودش مایه نمی گذارد. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🏴 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "آسنا و راز کنیسه" نويسنده: "سمانه خاکبازان" انتشارات: مهرستان 🎧 در نگارش این اثر سعی شده تا با نگاه به تاریخ اسلام و تاریخ معاصر، بخش‌های مغفول مانده که به آن پرداخته نشده یا مفقود شده مورد توجه قرار داده شود. نویسنده با جمعی از دوستان برای اولین قدم جهت خلق اثری تاریخی، روی غدیر که بزرگترین اتفاق تاریخ شیعیان است دست گذاشته و در این خصوص بالغ بر ۵۰ کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله مطالعه کرده است. نکته قابل تامل این کتاب اشاره به نوع پوشش زنان یهود است. آسنا که شخصیت کتاب است، هرجا می‌رود پوشیه دارد؛ چراکه پوشش در یهود بسیار مهم است و هرچه درجه کاهنان بیشتر می‌شود این تقیدات نیز شدت می‌گیرد. آسنا همچنین در جایی از داستان می‌خواهد دستار را به سر و صورت بپیچد و این از تقیداتی است که در داستان لحاظ شده است. 📖 سیاهی به نزدیکی اش رسیده بود.در قد و قامت یک انسان.ترس تمام بدنش را لرزاند.نفسش به شماره افتاد.چند قدم دیگر برداشت.نیم نگاهی به پشت سرش انداخت.سیاهی به چند قدمی اش رسیده بود.رفتن یا ماندن برایش فرقی نمی کرد.ترجیح داد بایستد.نفس زنان ایستاد.به سمت سیاهی برگشت و چشم دوخت به سیاهی.آسنا با صدایی که به وضوح می لرزید بریده بریده پرسید:"کی...ستی؟راه...گم...کرده ای؟" ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🏴 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "پرواز با پاراماتور را دوست دارم" نويسنده: "علی آرمین" تصویرگر: محمدرضا زرقان انتشارات: جمکران تعداد صفحه: ۱۵۶ قطع: رقعی[شومیز] 🎧 📚شخصیت اصلی این رمان، نوجوانی به نام عباس است. او پسر یتیمی است که مجبور شده مدرسه را رها کند و در یک تعمیرگاه زندگی کند. پدرش، مربّی پاراموتور بوده و عباس در انتظار روزی است که بتواند با پاراموتور پرواز کند. ثریا دخترخاله ی اوست. درسش خیلی خوب است. او دوست دارد به المپیاد بین المللی برود ولی با مشکلاتی روبرو می شود. این دو نوجوان برای رسیدن به آرزوهایشان تلاش می کنند امّا مسأله این است که زمین و زمان همیشه بر وفق مراد ما نمی چرخد. 📖🎙برشی از کتاب : عباس روی صندلی جلو و پیرمرد که راننده پاراموتور بود، روی صندلی عقب بود. هر دو حالتی ایستاده داشتند. پیرمرد موتور را روشن کرد و ملخ شروع به چرخیدن کرد. کمی‌گاز داد تا موتور گرم تر شود و بعد بلند گفت: _ آماده... حرکت... قدری روی زمین دویدند. عباس نمی‌توانست باور کند که دارد به آسمان می‌رود؛ درست مثل پرنده ها؛ مثل کسانی که پاراموتور سالم دارند و مثل بابایش که الان پیشش نبود. با هم دویدند. بال از روی زمین بلند شد. پیرمرد و عباس همچنان می‌دویدند. پیرمرد گاز بیشتری داد. پاهایشان را جمع کردند و از زمین فاصله گرفتند... *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🏴 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "گلستان یازدهم" نويسنده: "بهناز ضرابی‌زاده" انتشارات: سوره مهر تعداد صفحه: ۳۱۶ 🎧 📚این کتاب با زبانی صادقانه زندگی یک ‌سال و هشت‌ماهه‌ی شهید چیت‌سازیان و همسرش را شرح می‌دهد. فرمانده‌ای که در جبهه، به‌سببِ مهارت‌های رزمی و شجاعتش، به «عقرب زرد» معروف بود، در خانه با مادر و همسرش به اندازه‌ای با مهر و محبت رفتار می‌کرد که گویی این قلب رئوف هیچ‌گاه سابقه‌ی حضور در جنگ نداشت. کتاب «گلستان یازدهم» یک عاشقانه‌ی آرام در دل جنگ است که در ۱۷ فصل تدوین شده است و از زمان تولد فرزند شهید آغاز می‌شود و تا این روزهای راوی ادامه می‌یابد. ایجاد جریان سیال ذهن در روایت خاطرات، فضاسازی، حفظ لهجه‌ی شخصیت‌ها در کتاب و شخصیت‌پردازی با استفاده از گفت‌وگو، از شیوه‌هایی است که در این کتاب قابل درک است. 📖🎙برشی از کتاب یک هفته از زندگی مشترکمان می‌گذشت. یک روز صبح علی آقا بعد از نماز صبح گفت: " زهرا خانوم من امروز باید برم، ساکم کجاست؟" با تعجب پرسیدم:" کجا؟" خندید و گفت: "خونه‌ی عمو شجاع، خب گلم منطقه، من به جز جبهه کجا دارم برم!" با دل خوری نگاهش کردم، _ نمی‌شه کمی دیرتر بری؟ _نه.. دشمن نامردی کرده. ساکش را بستم. حوله و وسایل شخصی و چند پیراهن و شلوار و کمی میوه و تنقلات برایش گذاشتم. گفت:" اینجاست که فرق آدم متاهل و مجرد معلوم می‌شه. نمردیم و ساک ما هم پر از کمک‌های مردمی شد." *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🏴 ❁✧═┅
📙📘📗📕 😍 😋 کتاب: "سفر به گرای 270 درجه" نويسنده: "احمد دهقان" انتشارات: سوره مهر تعداد صفحه: 248 🎧 📚کتاب سفر به گرای 270 درجه نوشته احمد دهقان، نگاهی جدید به جنگ است که به چند زبان زنده جهان ترجمه شده و اثر داستانی مهمی در این حوزه به شمار می‌رود. این رمان توانست جایزه بیست سال داستان نویسی، چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و بیست سال ادبیات پایداری را از آن خود کند. 📖🎙برشی از کتاب تیرهای رسام مانند دانه های تگرگ از بالای سرمان می گذرد و عقب ستون را درو می کند. می ریزیم رو زمین و آن را گاز می گیریم. بی حرکت می مانم. قلبم تند می زند. آیا ستون را دیده اند؟ نوک انگشتانم یخ می زند. اگر ستون مان را دیده باشند، کارمان تمام است. نه راه پس داریم و نه راه پیش. زورکی آب دهانم را قورت می دهم. ترس برم می دارد که نکند دشمن صدای آن را بشنود! علی از پشت، پوتینم را فشار می دهد. از انتهای ستون سر و صدا می آید. تقی خودش را می کشد کنارم. نفسم تو سینه حبس می ماند. گردن می کشم تا ببینم ته ستون چه اتفاقی افتاده.... *** ارتباط با خادم کتابخانه: 🆔@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "پتوی پرنده" نويسنده: "بنفشه رسولیان" انتشارات: مهرستان 🎧 نیکو دختر دبستانی خیالبافی است که برای آغار سال تحصیلی جدید لوازم التحریر چینی هدیه می گیرد و این شروع یک ماجرای هیجان انگیز است .مواجهه نیکو با شخصیتهای بامزه خیالی برای کودکان دبستانی بسیار جالب خواهد بود 📖 الان شب است،یک شب خیلی بدمزه،بدمزه برای من و داپو و نانا و خوش مزه برای توریا کومار که حالا روی طاقچه لم داده و دارد روزنامه بابا را که از روی میز برداشته بود،می خواند.داپو همین جور وسط اتاق ایستاده بود و نگاهش می کرد.توریا کومار سرش را از پشت روزنامه بیرون آورد و گفت: "چی شده صاحب داپو خان؟" داپو گفت:"هیچی!چیزی نشده،فقط دلم می خواد بدونم تو چطوری رفتی توی اون مداد؟" توریا کومار سبیل پیچ پیچی اش را تاب داد و گفت: "آه...اِ...!صاحب داپوخان سوال خوبی کرداهه.راستش از وقتی یادم آمداهه،من توی این مداد بوداهه... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "روی ماه خداوند را ببوس" نويسنده: "مصطفی مستور" انتشارات: نشر مرکز 🎙 شك به وجود خدا در دل هر انساني مي‌نشيند. خيلي از عارفان معتقدند كه اين شك است كه باعث طي كردن مراحل رشد عرفاني و معنوي در زندگي انسان مي‌شود، رشدی که نمی‌توان نقطه‌ی توقفی برای آن قائل شد. مصطفي مستور این دغدغه را در داستان روي ماه خداوند را ببوس با توصیف لایه‌های شخصیت اصلی داستانش به خوبی به تصویر می‌کشد. این کتاب در سال 1394 با نام «وجه‌الله» توسط نشر «تنویر» و با ترجمه «غسان حمدان» در جهان عرب منتشر شد. تاكنون روي ماه خداوند را ببوس در كشورهاي اندونزی، روسیه، ترکیه و کردستان عراق، مصر و آلباني ترجمه و منتشر شده است. 📜 به آپارتمان‌ام که می‌رسم شب از نیمه گذشته است. مهرداد را با همان حال به‌هم‌ریخته‌اش پیش مادرش گذاشته‌ام. هنوز در فکر جولیا و حرف‌هاش هستم. در فکر مهرداد. در فکر دختر چهار ساله‌ی مهرداد که حتی یادم رفت اسم‌اش را بپرسم. احساس می‌کنم بدن‌ام دارد داغ می‌شود. پنجره‌ها را باز می‌کنم و روی تخت‌خواب ولو می‌شوم. بعد آن‌قدر به دکتر محسن پارسا فکر می‌کنم تا خواب می‌روم. نمی‌دانم چه ساعتی‌ است که مثل دیوانه‌ها از خواب می‌پرم و می‌نشینم. گرما از چشم‌ها و دست‌ها و پیشانی‌ام بیرون می‌ریزد و تمامی‌ ندارد. چیزی، انگار تکه ذغالی یا خرمنی یا جنگلی از درون گر می‌گیرد. و پایانی ندارد. کله‌ام تا مرز ترکیدن باد می‌کند و .... نکند دارم می‌میرم؟ ارتباط با خادم کتابخانه: 🤓@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁❁✧═┅