eitaa logo
از یه جایی به بعد 🏴🏴
139 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
27 فایل
جایی برای آغاز آغاز یک جنگ جنگی در دل 📝 #نوشته‌های‌‌یک‌ملکه 🦋 برای همه می‌نویسم که فقط یک‌ نفر بخواند #پناهم_باش ازتبار فرزندان روح الله...🕊 سرباز آقا ✔آیدی کانال ایتا 🍃✨ http://eitaa.com/elizabetiat
مشاهده در ایتا
دانلود
رحیم پور ازغدی - سخنرانی (شبکه 2) _ شبکه 2 - ۱۵ دی ماه ۱۴۰۱.mp3
22.33M
🔉 🔹 ترور "زنانگی" (۱) (کرامت یا هوس ؟) گفتگو در (ازدواج موقت و مجدد، دیه، ارث، شهادت، قضاوت و حضانت و ...)- "روز زن" - ۱۳۹۷ 📅 پخش: ۱۴۰۱/۱۰/۱۵ 🔻کانال اصلی اندیشه پژوهان استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
صبح امروز دو تن از قاتلان شهید به نام‌های محمد مهدی کرمی و محمد حسینی به دار مجازات آویخته شدند. پی‌نوشت: از انتشار این تصاویر عذرخواهم. صرفاً برای اینکه در تاریخ بماند و جای جلاد و شهید عوض نشود ✍حسین‌دارابی
می‌خواهمت این را نمی‌فهمی...
اونیکه شما رو پناه خودش میدونه رو، از خودتون نرونید... خب؟
برده تا  عصر حجر اوج تمدن را لبت لعنتی با خنده‌ات این شهر را وحشی نکن🤤 🖇💌
متعهد بودن؛ چیزی نیست که همزمان با اسمی که توی شناسنامه‌ات میرود در درونت هم جا بگیرد... متعهد بودن به قلب آدم ربط دارد؛ که تا نگاهت خواست به کسی بیوفتد قلبت یادآوری کند که جایِ کس دیگری را ندارد و پر شده با مناسب‌ترین گزینه... که تا بحثی شد و دلت هرچیزی خواست الا آغوشش قلبت یادآوری کند که فقط یک جا آرامی و کنار اوست... متعهد بودن؛ انداختن یک حلقه توی دست نیست، به تنها نبودن و بودنِ کسی کنارت هم ربطی ندارد... متعهد بودن یعنی یکی را داشته باشی چه در واقعیت چه در رویا یکی که با تمام کم و کاستی‌هایش دلت را بدجور صاحب شده... 🖇💌
می‌گفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست 🖇💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«صورتش همه خونی بود» مادر این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دارد از بدنش بیرون می‌رود...  همه توانش را جمع می‌کند و تقلا می‌کند برای سوگ عمیقش کلمه‌ پیدا کند: « تا الان ندیدمش»... هنوز جوان رشیدش را ندیده و سه‌روز از آن لحظه‌های سخت که اولین بار صحنه‌های جان‌دادنِ پسر رشیدش زیر مشت و لگد و ضربه چاقوی آن جماعت گذشته.  بغضش می‌شکند و توی‌گریه‌هایی تلخ، گم می‌شود: «من سه‌روز پیش رفتم دادگاه و‌ آنجا دیدم چطوری زدنش»  بعد مظلومانه‌ترین و غریبانه‌ترین لحظه‌های روح‌الله زیر مشت و لگد جانی‌ها جلوی چشمش می‌آید: «یک دستش رو تنش بود و یک دست دیگر  را...» دستش را مثل آن لحظه‌های روح‌الله بالا می‌برد و انگار آن لحظه با همه وجودش آرزو می‌کند خودش آنجا جای پسرش بود: « یک دست دیگرش را اینجوری کرده که نزننش... هزار نفر زدنش» جمله آخر توی سرم می‌پیچد؛ «هزار نفر زدنش»... غریب گیرآورده بودنش. امروز دو تا از قاتل‌هایش را ق.صاص کردند؛ حالا جانی‌ها دوره افتاده‌اند برای مرثیه‌خوانی برایشان. کاش مادر روح‌الله هیچ‌وقت نیاید و نبیند؛ مگر یک زن، چندبار باید بمیرد و زنده شود؟ ✍حسین‌دارابی
ظاهرا جان با جان فرق میکنه همونطور که مردم با مردم در نگاه این‌ها فرق میکنه. انگار صاحب جان مردم هستند که هرکاری خواستند بکنن و ماهم مثل سیب‌زمینی بشینیم و نگاه کنیم ✍حسین‌دارابی
میگم چرا حسن آقامیری از این حقوق‌دان خوشش میومد، چون اعتقاد به حقوق رحمانی داره. بنظر ایشون هیچ جوره هیچکس محارب نیست، هیچ قتلی عمدی نیست، قصاص اصلا نداریم در اسلام😐😐 طرف انقدر رو زدن که مُرده، بازم میگه عمدی نبوده. عمد یعنی چی؟
وقتی تو فضای مجازی میچرخی به این نتیجه میرسی مقصر بوده و اون دونفری که امروز اعدام شدن پاک و معصوم و مستجاب الدعوه بودن و حتی چشم برزخی‌شونم باز بوده😐