🍃🌺🌿🌺🍃
@داستان پنجم:
همسفر حج
مردي از سفر حج برگشته سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را براي امام صادق (ع) تعريف ميکرد، مخصوصا يکي از همسفران خويش را بسيار ميستود که، چه مرد بزرگواري بود، ما به معيت همچو مرد شريفي مفتخر بوديم، يکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همينکه در منزلي فرود ميآمديم او فورا به گوشهاي ميرفت و سجاده خويش را پهن ميکرد و به طاعت و عبادت خويش مشغول ميشد.
امام : «پس چه کسي کارهاي او را انجام ميداد؟ و که حيوان او را تيمار ميکرد؟».
- - البته افتخار اين کارها با ما بود. او فقط به کارهاي مقدس خويش مشغول بود و کاري به اين کارها نداشت.
- بنابراين همه شما از او برتر بودهايد.
🌺🌿🌺🌿🌺
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
نظر دقیق و عالمانه و منصفانه شهید مطهری در مورد روحانیت و آفت هایش:👇
روحانيت را از لحاظ هسته اصلي زندهترين دستگاهها ميدانم. عقيده دارم فقط غُل و زنجيرهايي به دست و پاي اين موجود زنده و فعال بسته شده و بايد او را از قيدها و زنجيرها آزاد کرد. همواره گفته و ميگويم که روحانيت ما درخت اصيل و با ارزش و زنده آفتزده است که خودش را بايد حفظ کرد و با آفاتش مبارزه نمود. نظريه افرادي که آن را درخت خشک و پوسيدهاي ميدانند که بايد ريشهکن شود، صد در صد مردود و زيانبار ميدانم. تز «اسلام منهاي روحانيت» را همواره يک تز استعماري دانسته و ميدانم. معتقدم هيچ چيز نميتواند جانشين روحانيت ما بشود. حاملان فرهنگ اصيل و عميق و ذيقيمت اسلامي تنها در ميان اين گروه يافت ميشوند. آن تقواها، ايمانها، معنويتها، اخلاصها، و آن جوششها و جنبشها و فداکاريها که رمز اصلي بقاي ملت ماست تنها در اين سرزمين مقدس سرميزند.
عقيده و اميد به اصلاح روحانيت را از مطالعاتي که درباره اسلام و معارف غني آن دارم و از اطلاعاتي که درباره شخصيتهاي لايق اين دستگاه دارم الهام گرفتهام.
بنابراين نه تنها اصلاح اين دستگاه را واجب و لازم ميشمارم و عملًا آن را مستبعد نميدانم، بلکه کاملًا نزديک و قريبالوقوع ميدانم.
انَّهُمْ يرَوْنَهُ بَعيداً. وَ نَريهُ قَريباً
( مجموعه آثار 24 ص 508)
🔷🔶🔷🔶🔷
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿
@داستان ششم:
غذاي دسته جمعي
همينکه رسول اکرم (ص) و اصحاب و ياران از مرکبها فرود آمدند و بارها را بر زمين نهادند، تصميم جمعيت بر اين شد که براي غذا گوسفندي را ذبح و آماده کنند.
يکي از اصحاب گفت: سر بريدن گوسفند با من.
ديگري: کندن پوست آن با من.
سومي: پختن گوشت آن با من.
چهارمي: ...
رسول اکرم: «جمع کردن هيزم از صحرا با من.».
جمعيت: يا رسولَ اللَّه شما زحمت نکشيد و راحت بنشينيد، ما خودمان با کمال افتخار همه اين کارها را ميکنيم.
رسول اکرم: «ميدانم که شما ميکنيد، ولي خداوند دوست نميدارد بندهاش را در ميان يارانش با وضعي متمايز ببيند که براي خود نسبت به ديگران امتيازي قائل شده باشد.» «1»
سپس به طرف صحرا رفت و مقدار لازم خار و خاشاک از صحرا جمع کرد و آورد «2»
(1). انّ اللَّه يکره من عبده ان يراه متميزاً بين اصحابه.
(2). کحل البصر، صفحه 68.
🌺🌿🌺🌿🌺
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🔷⭕🔷⭕🔷⭕🔷
همیشه مقدسان احمق تیری در کمان منافقان بی دین هستند تا چشم حقیقت را کور و مردم را دچار حیرت کنند. چرا که قداست اینها، محاسبات مردم را دچار خطا می کند و تصور گمراهی آنها را بعید می نمایاند. و تا بوده همین بوده......
⭕🔷⭕🔷⭕🔷⭕🔷
شهید مطهری می فرماید:
هميشه منافقان بيدين، مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامي برميانگيزند؛ اينها شمشيري ميگردند در دست آنها و تيري در کمان آنها.
چقدر عالي و لطيف علي عليه السلام اين وضع اينها را بيان ميکند، ميفرمايد:
ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمي بِهِ الشَّيطانُ مَرامِيهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تيهَهُ .خطبه 125
همانا بدترين مردم هستيد. شما تيرهايي هستيد در دست شيطان که از وجود پليد شما براي زدن نشانه خود استفاده ميکند و به وسيله شما مردم را در حيرت و ترديد و گمراهي ميافکند.
(مجموعه آثار 16 ص 323)
🔷⭕🔷⭕🔷⭕🔷
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🍂🌿🍂🌿
هر زمانی منافقان خاص خود را دارد.
🌿🍂🌿🍂
شهید مطهری:
اين که قرآن راجع به منافقين زياد سخن ميگويد، در حقيقت هشداري است به مسلمانان که همواره بايستي مواظب منافقين باشند و فريب آنها را نخورند زيرا منافق اختصاص به صدر اسلام ندارد، در هر زماني منافق وجود دارد که در ميان صفوف مسلمانان رخنه ميکنند و تظاهر به اسلام مينمايند و از پشت خنجر ميزنند.(مساله نفاق ص 80)
🌿🍂🌿🍂
آیا زمان ما هم منافق دارد؟
آیا خطر منافقان زمان ما هم به اندازه خطر منافقان صدر اسلام است؟
آیا منافقان زمان خود را می شناسیم؟
🌿🍂🌿🍂
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🌿🔷🌿🔷🌿🔷
وسعت معنى نفاق
🔷🌿🔷🌿🔷🌿
- گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بی ايمانى است كه ظاهرا در صف مسلمانانند، اما باطنا دل در گرو كفر دارند، ولى نفاق معنى وسيعى دارد كه هر گونه دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل می شود هر چند در افراد مؤمن باشد كه ما از آن به عنوان" رگه هاى نفاق" نام می بريم. مثلا در حديثى می خوانيم: ثلاث من كن فيه كان منافقا و ان صام و صلى و زعم انه مسلم، من اذا ائتمن خان، و اذا حدث كذب، و اذا وعد اخلف: " سه صفت است در هر كس باشد منافق است هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: كسى كه در امانت خيانت می كند، و كسى كه به هنگام سخن گفتن دروغ می گويد، و كسى كه وعده می دهد و خلف وعده می كند"سفينة البحار ج 2 صفحه 605. مسلما اين گونه افراد منافق به معنى خاص نيستند، ولى رگه هايى از نفاق در وجود آنها هست، مخصوصا درباره رياكاران از امام صادق ع می خوانيم كه فرمود: الرياء شجرة لا تثمر الا الشرك الخفى، و اصلها النفاق!: " ريا و ظاهر سازى، درخت (شوم و تلخى) است كه ميوهاى جز شرك خفى ندارد و اصل و ريشه آن نفاق است"سفينة البحار جلد اول ماده" رئى".در اينجا توجه شما را به سخنى از امير مؤمنان على ع درباره منافقان جلب می كنيم: " اى بندگان خدا شما را به تقوا و پرهيزكارى سفارش می كنم، و از منافقان بر حذر می دارم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطا اندازند، به رنگهاى گوناگون در می آيند، به قيافه و زبانهاى متعدد خودنمايى می كنند از هر وسيله اى براى فريفتن و در هم شكستن شما استفاده می كنند، و در هر كمينگاهى به كمين شما می نشينند، بد باطن و خوش ظاهرند، و در نهان براى فريب مردم گام بر می دارند، از بيراهه ها حركت می كنند، و گفتارشان به ظاهر شفا بخش، اما كردارشان دردى است درمان ناپذير، به رفاه و آسايش مردم حسد می ورزند و (اگر به كسى) بلائى وارد شود خوشحالند، اميدواران را مايوس می كنند، و در هر راهى كشته اى دارند، در هر دلى راهى و در هر مصيبتى اشك ساختگى می ريزند، مدح و تمجيد را به يكديگر قرض می دهند و انتظار پاداش و جزا می كشند، اگر چيزى بخواهند اصرار می ورزند، و اگر ملامت كنند پرده درى می نمايند"نهج البلاغه خطبه 194.
تفسير نمونه ج1 ص 134
🔷🌿🔷🌿🔷🌿
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh
🍂🌿🍂🌿🍂
🌿🍂🌿
@داستان هفتم:
قافلهاي که به حج ميرفت
قافلهاي از مسلمانان که آهنگ مکه داشت، همينکه به مدينه رسيد چند روزي توقف و استراحت کرد و بعد، از مدينه به مقصد مکه به راه افتاد.
در بين راه مکه و مدينه، در يکي از منازل، اهل قافله با مردي مصادف شدند که با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها متوجه شخصي در ميان آنها شد که سيماي صالحين داشت و با چابکي و نشاط مشغول خدمت و رسيدگي به کارها و حوائج اهل قافله بود. در لحظه اول او را شناخت. با کمال تعجب از اهل قافله پرسيد:
اين شخصي را که مشغول خدمت و انجام کارهاي شماست ميشناسيد؟. - نه، او را نميشناسيم. اين مرد در مدينه به قافله ما ملحق شد. مردي صالح و متقي و پرهيزگار است. ما از او تقاضا نکردهايم که براي ما کاري انجام دهد، ولي او خودش مايل است که در کارهاي ديگران شرکت کند و به آنها کمک بدهد.
- معلوم است که نميشناسيد، اگر ميشناختيد اينطور گستاخ نبوديد، هرگز حاضر نميشديد مانند يک خادم به کارهاي شما رسيدگي کند.
- مگر اين شخص کيست؟.
- اين، علي بن الحسين زين العابدين است.
جمعيت، آشفته بپاخاستند و خواستند براي معذرت دست و پاي امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گله گفتند: «اين چه کاري بود که شما با ما کرديد؟! ممکن بود خداي ناخواسته ما جسارتي نسبت به شما بکنيم و مرتکب گناهي بزرگ بشويم.».
امام: «من عمدا شما را که مرا نميشناختيد براي همسفري انتخاب کردم، زيرا گاهي با کساني که مرا ميشناسند مسافرت ميکنم، آنها به خاطر رسول خدا 🔻🔻🔻🔻👇👇
زياد به من عطوفت و مهرباني ميکنند، نميگذارند که من عهدهدار کار و خدمتي بشوم، از اين رو مايلم همسفراني انتخاب کنم که مرا نميشناسند و از معرفي خودم هم خودداري ميکنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نائل شوم.» «1»
(1). بحار، جلد 11، چاپ کمپاني، صفحه 21، و در صفحه 27 بحار جملههايي هست که امام ميفرمايد: «اکره ان آخذ برسول اللَّه ما لا اعطي مثله». و در روايتي هست که فرمود: «ما اکلت بقرابتي من رسول اللَّه قطّ.»
🍂🌿🍂🌿
بینش مطهر/محتوای علمی
https://eitaa.com/elmi_binesh