eitaa logo
التجا (دوستداران امام زمان)
19.6هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
1هزار فایل
▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای ظهور امام زمان ▪️توجه به مناسبت‌های آیینی با رویکرد مهدوی ▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته، داستانک، تشرفات و... 👈 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/elteja_com 🚫بدون تبلیغ و تبادل ادمین: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️سلام بر تو مولایی که مؤمنم به حضورت، و جان‌افشانم به گاهِ یاریت، و سرسپرده‌ام به فرمانت. ✨ و نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❤️ روز ۳۱چلّه زیارت آل یس به نیّت فرج (دوشنبه) ⏳ ۹ روز مانده به نیمه‌ شعبان 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
🔸این روزها دلم بدجور شور می‌زند. از اینکه در روز تولدت بازهم.... امان از فکر بد! کاش امسال وقتی ریسه‌های تولدت را باز می‌کنیم، تصویر آمدنت را به در و دیوار خانه‌هایمان نصب کنیم. کاش امسال دیگر از قابی که خالی ماند و شمعی که آب شد و لبخندی که خشکید ننویسیم! تو را قسم به همین ده شبِ مانده تا میلادت، حیف نیست بهار بی تو سر برسد؟ @Elteja
سلام بر سلام نکاتی پیرامون اهمیت سلام بر وجود مقدس امام عصر علیه السلام... 🎵 قسمت نهم👇 https://eitaa.com/elteja/3770 @Elteja
@Elteja | کانالِ اِلتجاSalam Bar Salam E9.mp3
زمان: حجم: 1.61M
سلام بر سلام نکاتی پیرامون اهمیت سلام بر وجود مقدس امام عصر علیه السلام... 🎵 قسمت نهم @Elteja
12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸سلام بر روزی که زمین غرق در سلام و سلامتی خواهد شد! @Elteja
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️سینه‌ام سرشار از ایمان به حضور توست. سلام تنها حقیقت عالم! ✨ وَ صَدْرِي نُورَ الْإِيمانِ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❤️ روز ۳۲ چلّه زیارت آل یس به نیّت فرج (سه‌شنبه) ⏳ ۸ روز مانده به نیمه‌ شعبان @Elteja
🔸خانه‌تکانی کردم دلم را؛ کمی ایمانم خاک گرفته بود، کمی هم انتظار نصفه و نیمه... اما تا دلت بخواهد غصّه‌ی روزهای نبودنت، گوشه و کنار دیوارهای دلم رخنه کرده بود. خانه‌ی دلم را آب و جارو نکردم که باز تنهایی‌ قسمتم باشد. منتظر مهمانم! قدم بر چشم دلم بگذار، یوسفِ نادیده‌ام! @Elteja
🔸رفت بالای منبر. گفت: مردم! می‌خواهم اعترافی بکنم! من بیست سال تمام به شما دروغ گفتم! من اصلا درس حوزه نخوانده‌ام. الکی حدیث می‌گفتم. جواب همه‌ی سوال‌ها را از خودم در می‌آوردم... مردم مات و مبهوت! اول فکر کردند تواضع می‌کند. اما نه، قضیه جدی بود! تا می‌خورد کتکش زدند. بعد هم از روستا بیرونش کردند. آواره بیابان‌ها شد. مضطر، بی‌کس، پشیمان. ناگهان آقایی نورانی جلویش سبز شد... ▫️این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/361 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales