از ایران آمده بود عراق، برای دیدن بزرگترین عالِم شیعه. یواشکی در گوش او گفت: یادت هست دوران طلبگی همشاگردی بودیم؟ یادت هست درس‌ها را من به تو یاد می‌دادم؟ از کجا به اینجا رسیدی؟! چطور شدی دریای علم؟! علامه سید بحرالعلوم فرمود: می‌گویم! اما به شرطی که تا زنده‌ام فاش نکنی!... 📚بحارالانوار ج53 ص235 👈🏻به مناسبت سالروز ولادت جناب سید مهدی بحرالعلوم (عید فطر) #داستان_تشرف ▪️کانال تلگرامی قصه‌های مهدوی👇 @Eltejatales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja

▫️عید اهلبیت علیهم السلام کی از راه میرسد؟ 👈 مناسب برای استوری در واتساپ و اینستاگرام. #استوری #عید_فطر #عید_قربان #بلای_غیبت @Elteja

▫️آن سفر کرده که صد قافله دل همرهِ اوست هر کجا هست خدایا، به‌سلامت دارَش... #نوای_انتظار @Elteja

▪️خوش به حالت ای بقیع! جای‌جای تربت پاک تو، از قدم‌های آن مردی نشانه دارد که همه در انتظار اویند... خوش به حالت که او بیش از هرجای دیگری در آغوش تو گریسته‌... خوشا به حال تو و خوشا آن روزی که به دستانش دوباره آباد شوی! #تخریب_بقیع #گرافیک_مهدوی @Elteja

"حرَم به دست حرامی خراب گشته، بیا! " ▪️تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا. #گرافیک_مهدوی @Elteja

مهدی جان.. می‌رسد روزی که با دستان پرمهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می‌شود ▪️تنها زائر بقیع، در انتظار اذن قیام است. بارالها! به غربت ائمه بقیع سوگند، روز انتقام را نزدیک فرما! #تخریب_بقیع @Elteja

▪️دیدن دوباره ضریح و بارگاه بقیع، تنها دو چشم منتظر می‌خواهد و یک بغل دعا با چند قطره اشک! تا آرزوهایمان بر دل نماند! بخوان دعای فرج را این بار فقط به عشق بقیع....🤲 #نوای_انتظار #تخریب_بقیع @Elteja

🏴 کاشی به کاشی حرم را که در خیالم نقش می‌زنم، دست دراز می‌کنم که ضریح را در آغوش بگیرم؛ می‌بینم دستم از خیال کوتاه است. و بعد ویران می‌شوم، مثل بقیع... امّا تو یک روز آرزوهای مرا آباد می‌کنی مهدی جان! #تخریب_بقیع #گرافیک_مهدوی @Elteja

▪️" یک روز می آیی و زِ جان می خوانم ایوانِ "بقیع" عجب صفایی دارد " 🔘 تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا. #گرافیک_مهدوی @Elteja

▪️با آمدنت آباد خواهد شد نه تنها بقیع، که دل‌های غم‌زده ما هم... #تخریب_بقیع #گرافیک_مهدوی @Elteja

🔘 تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا. #تخریب_بقیع @Elteja

‍ ‍ ▪️از اهواز آمده بود برای حج، به شوق یافتن نشانه‌ای از امام غایب؛ آتش اشتیاق در جانش زبانه می‌کشید؛ قاصد امام آمد؛ او را تا خیمه حجّت خدا بُرد؛ امام برایش از روزگار ظهور گفت، از انتقامی که خواهد گرفت. فرزند مهزیار از امام زمانش شنید که: «به مدینه خواهم آمد، به حجره رسول خدا صلی الله علیه وآله، آن دو را از قبر بیرون می‌کشم، بدن‌هایشان تر و تازه، دستور می‌دهم آویزانشان کنند بر دو نخل خشکیده، درست مقابل بقیع، همان وقت، نخل‌ها سبز و خرّم خواهند شد! امتحانی سخت‌تر از امتحانات قبل، (آنجا رسوا خواهد شد، هر کس ذره‌ای محبت آن دو نفر را به دل داشته باشد). آنگاه منادی ندا خواهد داد که: ای آسمان! نابودشان کن! و ای زمین! (دشمنان را) فرو ببر! از آن پس، بر زمین خدا، تنها مومنان خالص زندگی خواهند کرد!...» 📚منتخب الاثر، ج3، ص389 الی ص392. #انتقام_حضرت #داستان_تشرف #داستانک_مهدوی @Elteja