عماد دولتآبادی
جلسات مجازی پهلویشناسی سفری ۱۰ روزه به صدسال پیش. در روز حرکت، سوارِ ماشین زمان میشویم. از اتوبو
من برم با اجازتون
به امید خدا، امشب انشاءالله اولین جلسهی دورهی رضاخان برگزار میشه
البته امشب، به رضاخان نمیرسیم و فقط دربارهی دوران قاجار صحبت میکنیم.
بچههایی که ثبت نام کردن؛
بیاین اونور، چش براتونم😉
راستی
یه سری از بچهها هنوز عضو کانال دوره نشدن
اگه ثبت نام کردین ولی لینک کانال رو نگرفتین
حتما بگیرین 👈 @sabehat
عقب نیفتین از بحث
عماد دولتآبادی
بیت المقدس این چند روز همین شکلیه دقیقا بارون میزنه، چه بارونی❤️ 🆔 @EmadDavari
18.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزودی سالگرد سقوط رژیمِ صهیونیستی رو هم
هرسال جشن خواهیم گرفت❤️✌️
🆔 @EmadDavari
من یه مبلغی نذری گذاشتم کنار
برای نورافشانی امشب
روی پشت بوم خودمون☺️
بعد از ظهر میخرم و ایشالا آمادش میکنم
برای ساعت نه
هم تکبیر میگیم هم تیر و ترقه هوا میکنیم💪
شمام مخصوصا اگه بچه دارین
حتما این برنامه رو ردیف کنین براشون
خاطره میشه
من امشب بجای خیلیها تکبیر میگم
بجای میرزا کوچیک
که جلوی دشمن ایستاد تا پای خارجیها به رشت باز نشه.
و الان نیست که ببینه خارجیها
از ایران که هیچی از منطقه دارن پرت میشن بیرون.
بجای رییسعلی تکبیر میگم
که میخواست خارجیهارو از بوشهر بیرون کنه
و الان نیست که ببینه همون خارجیها توی خلیج فارس شلوارشون رو با دیدن ما خیس میکنن.
بجای چمران تکبیر میگم
که رفت لبنان شاگرد تربیت کنه
و نیست که ببینه الان لبنانیها دستشون روی ماشهی موشکهاشونه تا از انقلاب اسلامی دفاع کنن.
بجای همت و خرازی و باکری تکبیر میگم
که نیستن ببینن نه تنها یه وجب خاک به بعثیها ندادیم، بلکه الان دستمون با عراقیها گردن همه علیه آمریکا
بجای امام تکبیر میگم
که بعد از چندصد سال پای متجاوز و بیگانه رو از این خاک برید...
امشب بجای هزاران شهیدی تکبیر میگم که جونشون رو دادن تا من آزاد باشم، نه برده.
#عماد_داوری_دولتآبادی | عضو شوید👇
eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
عماد دولتآبادی
من یه مبلغی نذری گذاشتم کنار برای نورافشانی امشب روی پشت بوم خودمون☺️ بعد از ظهر میخرم و ایشالا آما
ترقه و تشکیلات رو گرفتم
پیش به سوی ساعت نه😁💪
دیروز به لطف خدا
اولین جلسهی پهلویشناسیمون برگزار شد.
امروز هم نکات تکمیلی رو توی کانال دوره گذاشتیم.✌️
جلسهی اولمون یک ساعت شد کلا
از ابتدای قاجار شروع کردیم
و رسیدیم به قتل ناصرالدین شاه
از قاجار شروع کردیم؛
چون برای فهم دوران پهلوی
لازمه که از دوران قاجار هم یه دورنما توی ذهنمون داشته باشیم.🤷♂
جلسات مجازی پهلویشناسی
سفری ۱۰ روزه به صدسال پیش.
در روز حرکت، سوارِ ماشین زمان میشویم.
از اتوبوس vip خبری نیست
بهناچار باید سوارِ کامیونهای مهمات انگلیسی شویم.
مقصد اولمان پسقَلعهی تهران است.
جایی خوش آب و هوا و البته خلوت.
آهستَکی، جلساتِ محرمانهی سفیر انگلیس
با حسن وثوق را میپاییم.
قو در پسقلعهی تهران پر نمیزند
سفیر انگلیس؛ نخستوزیر ایران را
به اینجا کشانده که چه از او بخواهد؟
به تهران بر میگردیم، پایینتر از کاخ گلستان،
سراغ کوچهی آقاعزیز را میگیریم
خانهی مدرس اینجاست. درب خانه را میزنیم
و با صدای «بفرمایید بفرماییدِ» آقا
وارد میشویم.
مدرس لبِ حوض نشسته و آب، در کوزهی قلیان خود میریزد. ولی سِگِرمههایش هم توی هم است.
آقای مدرس چرا اوقات نداری؟
نیمساعتی با مدرس اختلاط میکنیم و مرخص میشویم. تهرانگَردیمان که تمام شد به سمتِ قزوین حرکت میکنیم. نرسیده به قزوین در روستای انجیلاق نگه میداریم تا نماز بخوانیم و ناهار بخوریم که صحنهای عجیب میبینیم؛ انگلیسیها افسران روسی را دستهجمعی بازدداشت کردهاند و دارند سوار ماشینشان میکنند. آهای کدخدا
قضیه چیست؟
کدخدا؟؟ چرا جواب نمیدهی؟
به قزوین میرسیم، رییس کاروان،
بهترین هتل قزوین را برای اسکانمان
رزرو کرده است؛ گراندهتل قزوین.
وارد هتل که میشویم، افسرِ قزاقِ چهارشانهای را میبینیم که از پلههای طبقهی دوم پایین میآید.
اوه، چه قد بلندی!
هنوز به فکر ابهت آن افسر ایرانی هستیم
که دو ژنرال انگلیسی از اتاق مجاور بیرون میآیند.
ای بابا! آقای رییس کاروان!
اینجا هتل است یا پادگان نظامی؟
رییس کاوران در گوشمان میگوید؛
افسر قدبلندی که دیدید، پادشاه بعدی ایران است.
و این سفر همینطور ۱۰ روز ادامه خواهد داشت.
روز دهم در جادهی تهران اصفهان همان افسر بلندقامت را میبینیم. افسری که هفده سال بر ایران سلطنت کرده و حالا باید به جزیرهی موریس برود. از ماشین خود پیاده شده و شخصا دارد آن را هل میدهد.
آقای رضاخان! شما چرا؟ بگذارید خَدَم و حَشَم ماشین را هل بدهند… چرا تنهایید؟
چیزی نمیگوید.
فقط میپرسد: یک استکان چایی دارید؟
او حق دارد...
چند روزی است نخوابیده
و فیالفور باید به بندرعباس برسد، وگرنه…
اطلاعات بیشتر و ثبتنام👇👇
eitaa.com/references/17
عماد دولتآبادی
جلسات مجازی پهلویشناسی سفری ۱۰ روزه به صدسال پیش. در روز حرکت، سوارِ ماشین زمان میشویم. از اتوبو
اینایی که اینجا نوشتم
داستان نیستا
واقعیه
حتی اون قضیه استکان چای
رضاخان وقتی داشت میرفت از ایران
دربدر دنبال یه استکان چایی بود بنده خدا😁
عماد دولتآبادی
ترقه و تشکیلات رو گرفتم پیش به سوی ساعت نه😁💪
ما تو موقعیت مستقر شدیم.
آمادهی فرمان💪