eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
83هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
854 ویدیو
6 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم آشی که گفتم جاتون خالی، خیلی خوش گذشت❤️ اینجا که امسال جشن غدیر خیلی خیلی پررنگ بود، شهر شما چطور؟؟ اگه پررنگ بود که هیچی اگه خبری نبود بهم بگین لطفا🌸
عماد دولت‌آبادی
اصن بیاین یه کاری بچه‌هاتون رو بگیرین به کار و پرچم رو در خونتون نصب کنین ازش فیلم بگیرین بفرستین بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اما قرار بود قرعه‌کشی کنیم و جایزه بدیم ولی قرعه‌کشی بی قرعه‌کشی همتون برنده‌این❤️ چون یکی از بچه‌های کانال مبلغی کمک کرد و قرار شد بدون قرعه‌کشی به همه جایزه بدیم😌 فقط اونایی که تصویر پرچمِ درِ خونشون رو تا چهارشنبه برای من فرستادن، زحمت بکشن یبار دیگه عکس پرچمشون رو به شناسه‌ی @sabehat بفرستن تا بچه‌ها نشونی رو بگیرن و هدیه‌شون رو ارسال کنن. پنج نفر از بچه‌هاییم که فیلم فرستاده بودن، برنده‌ی دوره‌ی تاریخ معاصر شدن که گوارای وجودشون باشه.😎
سلام رفقا خستگی عیدتون در رفت؟؟☺️ امروز داستان داریم اونم چه داستانی ساعت شیش عصر تشریف بیارین که بریم ببینیم رضاخان با انعقاد پیمان سعدآباد دقیقا چیکار کرد🤌
ساعت شیشه سلاطین ایتا شرف حضور دارن؟🤔
توضیحات کلاس‌های تاریخ معاصر رو شب میدم فعلا بریم سراغ داستان امروز
امروز که هفدهم تیر باشه پیمان سعدآباد بین ایران، عراق، افغانستان و ترکیه امضا شد. اما چی بود این پیمان؟
بر اساس پیمان سعدآباد این چهارتا کشور همسایه اختلافاتشون رو با هم حل کردن دوست خوب هم شدن قرار شد تو کار همدیگه دخالت نکنن به مرزهای هم احترام بذارن و...🤝
در نگاه اول چطوره؟ خیلی کار خوبیه نه؟؟😇
ولی مواظب باشین پیمان سعدآباد رو به عنوان خدمات پهلوی جایی بهتون غالب نکنن🤷‍♂ چرا؟؟
وقتی رضاشاه اومد سرکار ایران با تمام همسایگان خودش اختلافات شدید مرزی داشت. این اختلافات هم یادگاری‌ دوران قاجار بود.
رضاشاه تصمیم گرفت هرجوری‌ هست این اختلافات رو حل کنه حالا دو تا روایت اینجا هست؛ یکی اینکه حل و فصل اختلافات با فشار انگلیسی‌ها بود،‌ چون می‌خواستن موضع کشورهای منطقه تقویت بشه و از این کشورها سدی در جلوی روس‌ها بسازن یکی هم برعکس یعنی اینکه اتفاقا رضاشاه چون میخواست وابستگیش به انگلیسی‌ها کم بشه تصمیم گرفت با همسایگان خودش رفع اختلاف کنه.
هر چه بود، اختلافات ایران با همسایگان خودش حل و فصل شد، اما در عمده‌ی موارد به ضرر ایران تموم شد. چطور؟
ایران و ترکیه سر این یه ذره جا با هم اختلاف داشتن رضاشاه کوتاه اومد و مالکیت ترکیه رو بر این منطقه به رسمیت شناخت در نتیجه ترکیه با آذربایحان هم مرز شد و مشکلاتی پیش اومد که امروز می‌بینین. داستانش رو قبلا گفتیم: اینجا همچنین منطقه‌ی آرارات کوچیک رو هم به ترکیه واگذار کرد و به این شکل، هشتصد کیلومتر مربع از خاک ایران تجزیه شد. و اینطوری اختلافات ما با ترکیه حل شد😐
سرلشکر ارفع یکی از همراهان در سفر به ترکیه بود. توی خاطراتش می‌گه؛ من مسئول مذاکره برای تعیین مرز با ترکیه بودم، یه روز بحث‌مون با ترک‌ها خیلی بالا گرفت، مامور ترکی گفت: هرچی بگه ما قبول داریم. من نقشه‌ها و کاغذهارو جمع کردم و یه‌راست رفتم کاخ سلطنتی. شاه تا نقشه‌ها رو دیدن فرمودن موضوع چیه؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه و فلان منطقه چه اهمیتی برامون داره و چرا مورد نیازمونه. مدتی با حرارت حرف زدم ولی اعلی‌حضرت چیزی‌ نمی‌فرمودن. سرم رو که بلند کردم دیدم شاه با حالت خاصی بهم نگاه می‌کنن. فرمودن: «اختلاف ما با ترکیه به ضرر هر دو کشوره، مهم نیست که این تپه مال کی باشه، این مهمه که ما با هم دوست باشیم.» من شرمنده شدم، کاغذهامو جمع کردم و برگشتم وزارت امور خارجه.🤷‍♂ و خلاصه اینجوری‌ بود که کوچولو رو شوهر دادن به ترکیه😐 منبع و عضویت در کانال👇 eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
درباره‌ی مرز ایران و عراق هم؛ دعوا سر اروند رود بود عراقی‌ها میگفتن کلش واس ماس ایرانی‌ها میگفتن نخیر، باید نصف نصف باشه. دولت ایران زیر بار نمی‌رفت تا اینکه نهایتا وزیر امور خارجه‌شون پا میشه میاد ایران، می‌ره پیش رضاشاه، گریه میفته و میگه؛ ما کشور کوچیک و ضعیف و نحیفی هستیم و حتی از شهرهای ایران هم کوچیک‌تریم، هیچ درآمدی هم نداریم. شما این همه دریا دارین، ولی عراق بیچاره‌‌ی بدبخت همین یه راه باریک رو به دریا داره، همینم نباشه خفه میشیم، اینو بدین به ما رضاشاهم میگه بدین بهشون😐 نهایتا با مالکیت عراق بر ۱۸۰۰ کیلومتر از مناطق نفتی به رسمیت شناخته میشه و اروند رود به عراق واگذار میشه. حالا داستان مفصلی داره که یبار میگم براتون
باقر کاظمی وزیر خارجه‌ی رضاشاه میگه؛ بعد از این قضیه، یعنی واگذاری اروند روز به عراق، ما می‌خواستیم استعفا بدیم ولی آقای داور (یکی از وزرا) گفت اینکار موجب حبس ‌و زجر و تبعید شما میشه، مام دیدیم راست میگه منصرف شدیم😂 یعنی‌ خودشون حساب کار دستشون بوده😅
ایران و افغانستان هم اختلافات مرزی زیادی داشتن. رضاشاه میگه یه داور از ترکیه بیاد و بین ما و افغانستان قضاوت کنه. داوره میاد و نهایتا به نفع افغانستان رای میده و نزدیک به ۹۶۰ کیلومتر از خاک ایران تجزیه و به افغانستان واگذار میشه. سفیر وقت ایران در کابل میگه؛ رای داور ترکی اونقدر به نفع افغانهاست که خودشون هم اینقدر ادعا و آرزو نداشتن😐 اینم باز داستان جذابی داره که توی کلاس‌های تاریخ معاصر گفتم ولی باز توی یه مناسبی اینجا هم خواهم گفت.
خلاصه اختلافاتمون با افغانستان هم به این شکل حل و فصل میشه😕
و نهایتا بعد از حل و فصل اختلافات با هر سه کشور، پیمان سعد آباد به امضای چهار کشور همسایه میرسه. نکته‌ی جالب اینه که در کلیه‌ی روند مذاکرات، دولت و وزارت امور خارجه تلاش می‌کنه منافع ایران رو لحاظ کنه و زیر بار واگذاری خاک از ایران نره، ولی با به نتیجه نرسیدن مذاکرات شخص شاه وارد عمل میشه و دستور مستقیم میده که بدین بره بابا، بحث نکنین🤷
البته که روس‌هام مناطقی از شمال کشور رو در زمان رضاشاه اشغال می‌کنن، ولی خب خدابیامرز اصن به روی خودشم نمیاره و اون مناطق هم از ایران جدا میشه. مثل شهرهای بیله‌سوار و بهرام تپه در آذربایجان فعلی
و نکته‌ی جالب دیگه؛ در زمان قاجار بخش وسیعی از خاک ایران تجزیه و جدا شد. قاجارهام هربار جنگیدن ولی شکست خوردن، اینکه چرا شکست خوردن و نقاط ضعفشون چی بود مفصله اما نکته اینه که برای خاک جنگیدن و شکست خوردن. حتی اسم عباس میرزا پسر فتحعلی شاه هم برای همین به نیکی در تاریخ مونده. ولی در زمان پهلوی، هیچ جنگی بر سر خاک نشد و هر دو شاه پهلوی با رضایت و بدون هیچگونه مقاومتی دست از خاک ایران کشیدن. حالا هی به من پیام بدین قاجار بدتر بود یا پهلوی😒
سوال مُوآل؟؟
. ❌بچه‌ها این مطلب خیلی مهمه❌ درباره‌ی کشتار مسجد گوهرشاد اگه کانال دارین کمک کنین منتشر بشه حذف پیوند کانال هم هیچ اشکالی نداره👇 .
🔺۲۱ تیرماه، در مسجد گوهرشاد چه گذشت؟ تیرماه سال ۱۳۱۴، مردم مشهد در اعتراض به سیاست‌های ضد اسلامی رضاشاه در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. صبح روز بیست و یکم نیروهای نظامیِ حکومت پهلوی با حمله به مسجد، مردم را به رگبار بستند. سیدمحمدعلی شوشتری، نماینده‌ی مخصوص رضاشاه در آستان قدس که خود شاهد این واقعه بوده در خاطراتش می‌نویسد: شوفر سردار ساعد می‌گوید: آنچه کشته بود را ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی؛ بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند. مسئولین شهرداری نیز می‌گویند: کامیون و اتومبیل‌هایی که جنازه‌ها را حمل می‌کرد، شمرده یاداشت کردیم، تعداد ۵۶ کامیون بود که در اغلب این کامیون‌ها صدای ناله‌های زخمی‌ها هم شنیده می‌شد که التماس می‌نمودند: برای رضای خدا، ما زنده‌ایم! منبع: خاطرات سیاسی سیدمحمدعلی شوشتری (خفیه‌نویس رضاشاه)، ص ۸۰ تا ۸۵ عماد داوری دولت‌آبادی | عضو شوید👇 eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
. کمک کنید منتشر بشه حذف پیوند هم هیچ اشکالی نداره👆