eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
79.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
955 ویدیو
7 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و ادب👋 احوالات؟
دیروز که توی مسیر بودم برای چندمین بار سخنرانی دوازدهم بهمن حضرت امام توی بهشت زهرا رو گوش کردم؛ امام توی این سخنرانی از دلیل‌های انقلاب میگن، گوش بدین جالبه، نیم ساعته کلا با این حال یه خلاصه‌ای‌هم ازش اینجا میذارم؛
1_1442115982.mp3
27.91M
فیلمو متنو هم میتونین اینجا ببینین👇 emam.com/posts/view/5009
اگر خواستین گوش بدین احتمالا نقاط ابهامی برای جوون‌ترها پیش بیاد سوالی داشتین شخصی در خدمتم✌️
خلاصشو تا ساعت نه آماده می‌کنم چشم براهتون🌱
اولین نکته‌ای که امام میگن اینه که پادشاهی پهلوی قانونی نیست. خلاف قانونه و به همین دلیل پهلوی باید بره. خب چرا قانونی نیست؟ چون رضاخان با زور اسلحه نمایندگان رو وادار کرد که به سلطنتش رای بدن.
🔺مرحوم ملک‌الشعرای بهار که خودش نماینده‌ی وقت مجلس بوده درباره‌ی نحوه‌ی تصویب پادشاهی رضاخان در مجلس میگه: ▫️پیش‌نویس قانون تغییر سلطنت از طرف برخی نمایندگانِ -طرفدار رضاخان- در زیرزمین قصر رضاخان روی میز گذاشته شد. ▫️پس از آن نمایندگان را برای امضا به آنجا آوردند. برخی را به میل خودشان و برخی را به خواهش و زور و تهدید. تا هشتم آبان موفق شدند هشتاد و چهار نماینده‌ای را که زورشان رسیده بود به پای آن میز تاریخی که مقدرات کشور را تعیین می‌کرد، بکشانند. ▫️از رفقای ما نیز عده‌ای رفتند، یعنی آن‌ها را بردند. سرتیپ درگاهی عصری به خانه‌ی من آمد ولی من او را نپذیرفتم. سرلشکر بوذرجمهری هم برای بردن نماینده‌ی کاشان رفت، او نیز خودداری کرد. تا اینکه عصر پنج‌شنبه هفتم آبان به میل خودم به قصر رضاخان شتافتم. ▫️ورودی طرف راست زیرزمین، مثل راه مورچه، از کسانی که می‌آمدند و می‌رفتند مملو بود. هرکس که بیرون می‌رفت پس از چندی با شکاری تازه برمی‌گشت و او را یکراست به کنار میز برده، قلم تاریخی را به دستش می‌دادند! -تا اینکه- روز هفتم آبان تقریبا خیالشان از تصویب تغییر سلطنت آسوده بود.
بعد امام می‌فرمان؛ اصلا فرض می‌کنیم نمایندگان مجلس وقت، واقعا نماینده‌ی مردم بودن و نه با زور بلکه با اختیار خودشون به سلطنت رضاخان رای دادن. خب سرنوشت هر ملتی دست خودشه و اینا دوست داشتن رضاخان شاه بشه، ولی به چه حقی رای دادن که فرزندان رضاخان هم بعد از اون شاه باشن؟ ملت پنجاه سال پیش، به چه اجازه‌‌ای برای مردم پنجاه سال بعد تعیین تکلیف می‌کنه؟
اینجا جالبه یه نکته بگم؛ نمایندگان مجلس وقت (به جز نمایندگان تهران) دست‌نشانده‌ی رضاخان بودن، یعنی شخص رضاخان انتخابشون می‌کرد. همین نماینده‌های دست نشانده‌هم باز به زور اسلحه پای پیش‌نویس قانون پادشاهی پهلوی رو امضا کردن. ولی همینا، اومدن تو مجلس گفتن که بعد از رضاخان شاه بعدی دوباره با انتخاب مجلس تعیین بشه نه اینکه نسل رضاخان بعد از اون شاه بشن. رضاخان شخصا با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت نخیر، باید شاه بعدی هم بچه‌ی خودم باشه🤷‍♂
بعد امام می‌فرمان به غیر از خود شاه دولت‌هام غیر قانونی‌ان. چرا؟ چون نخست وزیر باید توی‌ مجلس تعیین بشه. ولی نمایندگان این مجلس توسط مردم انتخاب نشدن، بلکه خود حکومت پهلوی این نماینده هارو تعیین می‌کنه.
امام می‌فرمان؛ سلطنت این شاه غیرقانونیه، سلطنت پدرش غیرقانونی بوده، نماینده‌هاش غیرقانونی‌ان، دولتش هم غیرقانونیه. پس باید برن. و باید حکومت و دولتی سرکار بیاد که مردم انتخابش کرده باشن.
بعد امام به عملکرد پهلوی انتقاد می‌کنن و میگن؛ این محمدرضا با اقتصاد ما کاری کرده که تا سال‌های سال نمی‌تونیم درستش کنیم. اگر همه‌ی مردم همت کنن، اصلاح این وضعیت سال‌های طولانی طول می‌کشه. بعد امام به وضعیت فرهنگی اشاره میکنن. میگن پنجاه ساله که ما دانشگاه داریم، ولی چرا جوون‌هامون نمیتونن توی ایران ادامه تحصیل بدن؟ توی تهران مشروب‌فروشی‌ها از کتاب‌فروشی‌ها بیشتره، چرا؟