🔺سال ۱۳۲۷
نمایندگان مجلس بحث ملی شدن صنعت نفت رو در مجلس مطرح میکنن.
همینجا حسن تقی زاده یکی از وزرای رضاشاه که پای قرارداد نفتی رضاشاه رو امضا کرده بود؛
اومد مجلس و گفت ما خودمون میدونستیم این کار به ضرر کشوره، ولی رضاشاه مجبورمون کرد.
و درخواست کرد که در این قرارداد بازنگری بشه.
🔺۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹
بالاخره نمایندگان مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت ایران
یا همون اخراج انگلیسیها رو تصویب کردن.
حالا باید یکی نخستوزیر میشد که بتونه دست انگلیسها رو از نفت کشور کوتاه و اونارو اخراج کنه.
🔺سال ۱۳۳۰
دکتر مصدق که تا حالا نمایندهی مجلس و از طرفداران ملی شدن صنعت نفت بود، نخستوزیر شد تا قانون ملی شدن نفت ایران رو اجرایی کنه.
همین سال دولت انگلیس به مراجع بینالمللی شکایت کرد. که ما با ایرانیها قرارداد داریم و اونا زدن زیر قرارداد.
چند روز بعد نمایندگان دولت ایران رفتن خرمشهر، پرچم ایران رو زدن بالای ساختمان شرکت نفت و کارو دست گرفتن 🇮🇷💪
🔺با پادرمیونی آمریکاییها
مذاکرات بین ایران و انگلیس شروع میشه.
توی این مذاکرات انگلیسیها میگفتن باشه قبول
حق و حقوق بیشتری میخواید میدیم اما نه همهی سود نفت رو، نهایتا؛
نصفش مال شما نصفش مال ما
دولت ایران میگه خیر، نفت باید ملی بشه و از صفر تا صدش در اختیار خود ما باشه
شما هم اگر نفت میخواید به هر قیمتی که ما میگیم بیاید بخرید.👊
مذاکرات ادامه پیدا میکنه تا یکسال بعد
🔺تیرماه سال ۱۳۳۱
بین شاه و نخستوزیر (دکتر مصدق)
دعوا میشه.
دعوا سر این بوده که وزارت جنگ دست کی باشه؟ شاه یا نخست وزیر؟
شاه قبول نمیکنه و دکتر مصدق از نخستوزیری استعفا میده.
یه شخص دیگهای (بنام قوام) میشه نخستوزیر، بیانیهی تندی میده و یجاش میگه:
«من در عین احترام به اسلام، دین را از سیاست جدا میدانم و از نشر خرافات جلوگیری خواهم کرد... وای بحال کسانی که در اقدامات مصلحانهی من اخلال نمایند و مانع بتراشند...»
آیتالله کاشانی یکی از موثرترین روحانیون کشور وارد عمل میشه و به شاه میگه؛
اگر تا فردا دکتر مصدق برنگرده سر کار، دهانهی تیز انقلاب رو با جلوداری خودم متوجه دربار شاه میکنم.
آیت الله کاشانی همچنین یه بیانیه عمومی میده
و میگه؛
نخست وزیر جدید (قوام) آدم انگلیسیهاست. بر عموم مردم لازمه که کمر همت ببندن و برای آخرین بار به انگلیسیها ثابت کنن که مسلط شدن دوباره بر ایران محاله و ملت ایران دیگه اجازه نمیده استقلالش به دست مزدوران انگلیسی (قوام) پایمال بشه.✌️💪
بعد از این بیانیه مردم مثه مور و ملخ
میریزین تو خیابون😳
مغازهها تعطیل میشه و خیابونهای تهران مملو از جمعیت میشه.
یه عده هم از کرمانشاه و همدان و قزوین
کفن میپوشن و راه میفتن به سمت تهران.
صدها نفر در این تظاهرات به شهادت میرسن.😞
و نهایتا قوام همون روز سیام تیر مجبور میشه استعفا بده و کنار بره
فردا دوباره دکتر مصدق به نخستوزیری انتخاب میشه و مذاکرات سهجانبهی ایران، آمریکا و انگلیس از سر گرفته میشه
🔺آمریکاییها و انگلیسیها صریحا میگفتن اگه قرار باشه شما نفتتون رو ملی کنین و همهی سود نفت بره تو جیب خودتون بقیهی کشورهام صداشون در میاد و اونام از شما الگو میگیرن و این به ضرر ماست
دکتر مصدقینام میگفتن اصلا و ابدا، نفت ایران تمام و کمال مال ایرانی هاست و ما تصمیم میگیریم نفتمون رو چقدر بفروشیم.
گفتیم انگلیسیها از ایران در مراجع بینالمللی شکایت میکنن، در حین همین مذاکرات رای این مجامع به نفع ایران صادر میشه و دولت دکتر مصدق به یک پیروزی سیاسی میرسه.
از اینجای کار زاهدی و دار و دستش وارد عمل میشن تا کودتا انجام بشه و قرار میشه دکتر مصدق رو بازداشت کنن.
شب که میشه میریزن اول وزرای مصدق رو بازداشت میکنن و بعد میرن که خود مصدق رو بگیرن، ولی کودتاچیها توسط محافظین مصدق دستگیر میشن و کودتا شکست میخوره.
صبح ۲۵ مرداد دولت وقوع کودتای ناموفق رو اعلام میکنه و میگه خنثاش کردیم.
و همون موقع محمدرضا و زنش از شمال به بغداد فرار میکنن.