حالا بیایم سراغ ایران خودمون، بعد از واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسیها، کمپانیشون توی ایران مشغول کار شد. مرکز کمپانی توی خیابون فردوسی مثه یه پایگاه مستحکم آماده شد و سپاهی از نیروهای مسلح رو هم اونجا مستقر کرد.
همزمان صد هزار زن و مرد انگلیسی هم برای کمک به کمپانی اومدن تو ایران و در جایجای کشور مشغول تبلیغ مسیحیت شدن.
مثه اینکه انگلیسیها قصد داشتن همون داستان قلعه ویلیام هند رو توی ایران پیاده کنن🤷♂
تجار ایرانی خیلی نگران شدن، چون باید محصولشون رو با قیمت مشخص به انگلیسیها میفروختن.
هم تجار و هم مردم خشمگین شدن.
مردم تبریز که همیشه #کاپشن_نارنجی تنشونه، راه ورود نمایندگان کمپانی رو به شهر بستن.
توی تهران، میرزای آشتیانی به شاه تذکر داد ولی فایدهای حاصل نشد.
توی اصفهان هم مردم به رهبری آیت الله آقانجفی، دست به تجمع زدن.
صدراعظم ناصرالدین شاه در واکنش به تجمعات اصفهان نوشت؛
شما رو باید احضار کنم تا به کیفر گستاخیتون برسین. یعنی مثلاً پاهاتون رو به فلک ببندم. اصلا حقتونه که گردنتون رو بزنن، تا از این به بعد هیچ کسی به خودش اجازه نده در امور دولتی دخالت کنه و بگه چرا؟ این دفعه رو چشمپوشی میکنم به شرط اینکه دست از گستاخیتون بردارین. پادشاه، صاحب اختیار اهالی ایران و اموالشونه و بهتر از هر کسی میدونه مصلحت مردم چیه.
ولی مردم شریف و عزیز و وطندوست و انقلابی و درجه یک و نازنین و جانبرکف و فداکار اصفهان، ابدا کوتاه نیمدن؛
آیتالله آقا نجفی، رهبر مردم اصفهان، برای اولین بار حکم تحریم استفاده از توتون و تنباکو رو صادر میکنه.
مردم هم از مصرف این محصول دست کشیدن. حتی مامورین انگلیسی میان که محصول یکی از تجار اصفهانی رو ضبط کنن، طرف میگه یه روز بهم وقت بدین، نصفهشبی دوازده هزار کیسه محصول تنباکوی خودش رو آتیش میزنه که دست انگلیسیها نیفته.😳
مردم مشهد هم توی مسجد گوهرشاد تجمع میکنن. ناصرالدین شاه بهشون پیغام میده که؛
اگه فورا نرید دنبال کارتون، تمام ارتش رو میفرستم مشهد، یکصد نفرتون رو به گلوله میبندم، پدرتونم میسوزونم. چه معنی داره این جسارتا؟؟
نمایندهی انگلیس مینویسه؛
مردم تا وقتی علما رو پشت خودشون داشته باشن، تره هم برای شاه خورد نمیکنن. همه چیز به نظر علما بستگی داره
میرازی شیرازی، اول چند نامه به ناصرالدین شاه میده و نصیحتش میکنه.
و میگه؛
اجرای این قرارداد، منافی صریح قرآن مجید است، استقلال مملکت را از بین میبرد و نظم مملکت را مختل میکند.
شاه میگه؛
به هرحال ما قرارداد نوشتیم و دولت نمیتونه این قرارداد رو لغو کنه.
میرزای شیرازی جواب میده که؛
اگه دولت نمیتونه، ملت میتونه و من بخواست خدا این قرارداد رو بههم میزنم.
و نهایتا حکم تحریم مصرف توتون و تنباکو رو صادر میکنه، همین نیمخط؛
امروز، مصرف توتون و تنباکو به هرشکل ممکن، در حکم جنگ با امام زمان است.
آقا کل ممکلت قلیونهارو میشکنن
حتی میگن شاه میاد توی حرم سرای خودش و میبینه دارن قلیونهارو جمع میکنن. از سوگلیش میپرسه، چرا داریم جمع میکنین قلیونارو؟
سوگلی میگه چون قلیون حرام شده
شاه میگه کی حرام کرده؟
سوگلی میگه
همونی که منو به شما حلال کرده😐😂
و خلاصه اینطوری میشه که امتیاز توتون و تنباکو در عمل شکست میخوره.
انگلیسیها اول میخواستن با امتیاز رویتر روی ایران مسلط بشن، داستانش رو قبلا گفتیم که با حکم ملاعلی کنی این امتیاز لغو شد.
شونزده سال گذشت و انگلیسیها تلاش کردن با امتیاز توتون و تنباکو روی ایران مسلط بشن، که این برنامه هم با حکم میرزای شیرازی شکست خورد.