خب ما توی تیممون
داریم به عنوان عضو کوچکی
از جبههی مقاومت
کار بزرگی انجام میدیم.
ما داریم محتوا و فکر 🧠
برای جبههی مقاومت تولید میکنیم.
خب دشمن چند صد ساله اومده اینجا
تو سر ما و مردم منطقه میزنه
انواع و اقسام جنایتها رو
در حقمون میکنه
و تا میتونه ازمون میدزده.🥷
اینکه جوون ما و مثلا جوون سوری یا عراقی بایسته جلوی این جنایت
لازمش اینه که تاریخ معاصر رو بدونه
که این دشمن از کجا اومد ❓
چیکار کرد ⁉️
هدفش چیه ❓
تا بفهمه الان همون دشمن داره چیکار میکنه
و وظیفهی ما در مقابلش چیه✔️
آقام به همین دلیل
همیشه توی سخنرانیهاشون
#تاریخ میگن ✅
حتی امروز هم گفتن
خب ما دیدیم در این زمینه
جبههی مقاومت نقص داره
کمبود داره
به لطف خدا به صورت کاملا خودجوش
و خصوصی
این بخش کارو دست گرفتیم
و ایستادیم پای این کار✋
حالا در این یکسال که این اتفاقات افتاد
خب ماها که از نظر نظامی 🚀 کاری نمیتونیم بکنیم، خیلی خود به خود و ناخودآگاه
تیممون و کارمون رو گسترش دادیم. خودکار انگیزهمون خیلی خیلی بیشتر شد.
خب کتاب رضاشاه چهار سال طول کشید ...
ولی ما این چند وقت
اونقدر کارمون رو توسعه دادیم که بتونیم کتاب محمدرضا رو شش ماهه جمع کنیم و بریم سراغ کارهای بعدی.
و واقعا برای تیم ما
همون اتفاقی افتاد که آقا گفتن ❤️
ما اصلا حواسمون نبود که حوادث اخیر و جنایتهای دشمن انگیزهی مارو خیلی بیشتر کرده ✌️
امروز که آقا این نکته رو گفتن
یهو متوجه شدیم برای خودمون چه اتفاقی افتاده و خود به خود توسعه پیدا کردیم.💪
حالا بیاین یه چیز جالب بگم براتون✋
پروژهی رضاشاه حدودا
پونصد میلیون هزینه برد 🤌
خب این رقم برای مایی که خودجوش داریم کار میکنیم، تامینش سخته، مشکله.
الان که پروژهی کتاب رضاشاه شکر خدا تموم شد، باید میرفتیم سراغ پروژهی کتاب محمدرضا، ولی چون تامین هزینش مشکل بود، گفتیم چندماه صبر کنیم، اون ور سال یه فرجی بشه بعد شروع کنیم. خودمون رو تحت فشار نذاریم.
بگین خب 🥱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد این قسمت قیام مختار رو دیدید؟
آدمای مختار تو کوفه آماده بودن
قرار بود مثلا پنج شنبه قیام کنن
ولی ابراهیم مالک اشتر سهشنبه داشت تو کوفه راه میرفت، شرطهها جلوش رو بستن، ابراهیم درگیر شد و با نیزه زد وسط سینهی فرماندهی شرطهها
مختار گفت خب این بهانه شد که قیام رو همین امشب شروع کنیم.😎
حالا بگین چه اتفاقی برای ما افتاد؟😁🧐
وسط پویش ایران همدل🫀
که همه داشتن به جبهه کمک میکردن
🔻یه خانم تهرانی گفت میخوام تو کارتون سهیم بشم، گفتیم کارمون تموم شده، گفت نمیدونم من میخوام سهیم بشم. گفتیم خب چطوری میخوای سهیم بشی؟😬
گفت یه تیکه #طلا 🏅دارم میخوام صرف کار پژوهشی که دارید انجام میدید بشه.
یکم بریز و واریز کردیم، گفتیم خب طوری نیست میگیریم و میذاریم برای پروژهی کتاب محمدرضا.✨
بعد قرار گذاشتیم تحویل گرفتیم ازشون. انتظار داشتیم کم باشه، اونقدر سنگین بود که یه پنجم هزینهی پروژهی کتاب محمدرضا رو تامین کرد😁
و همین بهانه شد که پروژهی محمدرضاشاه رو همینور سال شروع کنیم و صبر نکنیم تا سال آینده
خلاصه که
کار توسعه پیدا میکنه💪
به حول و قوهی الهی
سال آینده اگه زنده باشیم 🙏
هم کتاب محمدرضا رو آماده میکنیم
هم کتاب تاریخ جبههی مقاومت رو✨
بعضیا میپرسن🙋♂
حالا شما این کتابارو آماده کنی
کی میخونه؟😐
اون نوجوون که همه وقتش تو اینستاگرام میگذره و چشم و گوشش به بیبیسیه
کجا میاد کتاب شمارو بخونه؟؟😏
دقت بفرمایید❌
این کتابها به عنوان مرجع و منبع اصلی
باید آماده بشه
بعد از روی این کتابِ مرجع
مستند تلویزیونی ساخته میشه 🎬
کتاب داستان نوشته 📚
فیلم ساخته میشه 🎥
استاد از روش تدریس میکنه 👨💻
سخنران از روش منبر میره 🗣
پویانمایی و موشنگرافی از روش درست میشه 📺
هزارتا محصول از روش ساخته میشه
ولی الزاما باید این کتاب مرجع آماده بشه
که بشه از روش این کارارو کرد💡