eitaa logo
رهروان شهدا
241 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅️ برنامه ویژه پایگاه امام خمینی (ره) شام جمعه های هر هفته ساعت ۲۱ مکان پایگاه امام خمینی (ره) 🔷️دورهمی 🔷️پاتوق 🔷️حلقه صالحین 🔷️ورزش،بازی،نشاط https://eitaa.com/emam_h3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 جای بچه ها تو مسجد هست یا نه؟؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔸بسیج مساجد و محلات کشور 🆔 rubika.ir/basijmasajed_ir 🆔 eitaa.com/basijmasajed_ir 🌐 Basijmasajed.ir 🌐 Masjedna.ir
از خواب بیدارشدم.نمازرا خواندم .‌‌سریع باید آماده میشدم... وسایلم را برداشتم...یک سطل و یک نقاب  اینها ابتدایی ترین وسایل کار است...هوا گرگ ومیش است...صدا زیادست انگار همه بیدارن ....راه میافتم..نسیم خنکی صورتم را لمس میکند.. به طرف صحرا میروم...بوی تکراری گلرنگ بازبه مشامم میخورد.انگار دیر رسیده ام ...به زنها و مردهاو بچه ها که در صحراهای مسیر مشغول گل گیرین نگاه میکنم... پیاده میشوم کفشهایم را محکم میبندم..چادر رنگیم را دور کمر میبندم و سطل سفیدم که حالا رنگ زرد ونارجی گرفته را برمیدارم... صدای غر زدن قورباغه ای در نزدیکیم بگوش میرسد.. بسم الله میگویم وشروع میکنم... آن طرفتر زنها کنار هم مشغول کار و صحبت اند... طرف دیگرم مرد میانسالی با صدای نخراشیده دم صحبش زیر آواز میزند... به خودم برمیگردم..به گلهایی که روبرویم صف کشیده اند ومن بااید آنها را میچیدم یکی ...دوتا...سه تا.... آواز  قشنگ  پرندها بذوق می آوردم زن میانسال تقریبا پیری بغل دستم  سبز میشود‌..نگاهم سمتش میرود چه میگوید؟؟ انگار هر گل  دانه ی  تسبیحی ست   که  در  دستهای رنگیش  میچرخن .. .چشمهایم را بازتر میکنم تا بهتر ببینمش..نصف تنش لای بوتها ی گل است.. چارقدش را دور گردنش پیچانده  و از پشت گره زده  .صورتی  مهربان با گونه های قرمز وآفتاب سوخته... .انگار اصلا مرا نمیبیند .. صدای آرام و زمزمه گونه اش که با چیدن هر  گل به زبان میآورم توجه ام را جلب میکند.گوشهایم را تیزتر میکنم‌.. یا کاشف الکرب..یاکاشف الکرب.. سلام میکنم..جا میخورد، میگوید: سلام ننه خدا قوت... میگویم ذکر میگویی؟ بغض میکند..آهی میکشد میگوید اگر آقا بطلبه میخوام با پول گلرنگام برم پا بوسش کربلا.😢 بغضش رو میخورد,   میخوام اولین  سفرم   با پولی باشه  که دست رنج خودمه  اینجوری کیفش بیشتره... توی دلم یه حالی میشم... چرا تا حالا نتونسته بره..!! دلم خواست براش دعا کنم.. خدا کنه  گلرنگاش بشه اندازه پول کربلا😔 آفتاب کم کم داره در میاد.. بوی گلرنگا حالا دیگه داره تندتر میشه.. وقطعا آزردتر ... پشه ها هم همینطور.. سرمو از گلا میگیرمو نگاه میکنم به دور ورم .. صدای  لالایی یه زن جوان ...یه لبخند تلخ میشینه به لبم.. نفس عمیقی میکشم. صدای چن تا پسر بچه  هشت نه  ساله که لای بوتها  بسختی میشه دیدشون... دوس دارم ببینم چی میگن به هم.. چرا یه بچه باید این وقت صبح از خوابش زده باشه واینجا باشه حالا !!لای این بوی گل حساسیتزاو این پشه ها... دیگر وقت استراحته از دور از طرف زنی که به گمانم مرا میشناسد به صرف  چایی دعوت میشوم.دستی به عنوان قبول دعوتش بالا میکنم و راهی میشوم سمتش... همدیگر را میشناسیم از دیدن هم با ان سرو وضع خنده یمان میگیرد.. چای را تعارف کرده ونکرده برمیدارم.«پناه میبرم به لیوان چایی ام از خستگی... زنی که از چشمانش میشود براحتی فهمید چقد از کاری که میکند  خوشحال است .‌میگوید خدا برکت به مال وملکشان بدهد که بفکر مردم اند  ..اجازه دادن بیایم زمینشون  ..سرفه اش میگیرد سینه  را صاف کرده ..ادامه میدهد ..خدا میدونه چقد من به پولش محتاجم... ته مانده چایم را سر میکشم، قندی اضافه می اندازم  دهانم بلند میشوم... آفتاب دیگر دارد مستقیم روی سرم میپاشد.. بوی گلرنگ دیگر دارد خفه ام میکند.. به کیسه های پشت زنها که دیگر پر شده اند نگاه میکنم.. دیگر آنها را کیسه های معمولی هر روزه که پراز گل های زرد ونارجی هستند نمیدیدم آنها   آرزوها،امید ها و شاید حسرت هایی  بودند که با دستهایشان چیده اند.. وبه دوش  زنها‌..بچه ها.پیرمردها و پیرزن های خسته  برده میشدند ..... نویسنده:زهرا محسنی محمد حسین از اژیه برگزیده برتر جشنواره  گلرنگ 🍃1402/04/10
امام هادى (ع ) در ميان درندگان در زمان متوكل عباسى زنى به دروغ ادعا كرد كه‌ من زينب دختر على بن ابى طالب هستم ، - با اين حيله از مردم پول مى گرفت - او را نزد متوكل آوردند. متوكل به او گفت : تو زن جوانى هستى با اينكه از زمان زينب دختر على سالها مى گذرد؟ گفت : پيغمبر دست بر سرم كشيده و دعا كرده است كه در هر چهل سال جوانى برايم برگردد. من تا حال خود را به مردم نشان نمى دادم ولى احتياج وادارم كرد كه خود را به مردم معرفى كنم . متوكل گروهى از اولاد على عليه السلام و بنى عباس و طايفه قريش را احضار كرد و جريان را به آنان گفت . چند نفرشان گفتند: روايتى نقل شده كه زينب دختر على عليه السلام در سال فلان از دنيا رفته است . متوكل به او گفت : در مقابل اين روايت ، تو چه مى گويى ؟ گفت : اين روايت دروغى است كه از خودشان ساخته اند من از نظر مردم پنهان بودم كسى از مرگ و زندگى من خبر نداشت . متوكل به حاضرين گفت : غير از اين روايت ، دليلى نداريد تا اين زن مغلوب گردد؟ گفتند: دليل ديگرى نداريم ، ولى خوب است حضرت امام هادى را احضار كنى ، شايد او دليل ديگرى داشته باشد. سرانجام متوكل حضرت را احضار كرد و قضيه آن زن را برايش مطرح نمود. امام فرمود: حضرت زينب در فلان تاريخ چشم از جهان فروبسته است . متوكل گفت : حاضرين نيز اين روايت نقل كردند، او نپذيرفت و من سوگند خورده ام جلوى ادعاى ايشان را نگيرم مگر با دليل محكم . حضرت فرمود: كار مهمى نيست من دليلى مى آورم كه او را مجاب كند و ديگران نيز قبول داشته باشند. متوكل گفت : آن دليل كدام است ؟ حضرت فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه عليهاالسلام بر درندگان حرام است اگر راست مى گويد او را جلو درندگان بگذار چنانچه از فرزندان فاطمه عليهاالسلام باشد درندگان به او آسيب نمى رسانند. متوكل به آن زن گفت : شما چه مى گويى ؟ گفت : او مى خواهد من كشته شوم ، در اينجا از فرزندان فاطمه زياد هستند، هر كدام را مى خواهد جلو درندگان بياندازد. در اين وقت رنگ همگان پريد. بعضى از دشمنان امام گفتند: چرا خودش پيش درندگان نمى رود؟ متوكل به اين پيشنهاد تمايل كرد. چون مى خواست بدون آنكه در قتل امام دخالت داشته باشد او را از بين ببرد! به حضرت گفت : چرا خودتان نمى رويد؟ امام فرمود: اگر شما مايل باشيد من مى روم . متوكل گفت : بفرماييد. در آنجا شش عدد شير بود امام در جلو شيرها قرار گرفت . شيرها اطراف امام را گرفتند، دستهايشان را بر زمين گذاشته سر بر روى دست خويش نهادند. امام دست بر سر آنها كشيد و اشاره كرد كه كنار بروند و فاصله بگيرند، شيرها به جانبى كه امام اشاره كرده بود رفتند و در مقابل امام ايستادند. وزير متوكل به او گفت : اين كار بر ضرر تو است پيش از آنكه مردم از قضيه با خبر شوند او را بيرون بياور! متوكل از امام خواست از محل درندگان خارج شود و از حضرت عذر خواست كه نظر بدى درباره شما نداشتيم ، مقصودمان اين بود سخن شما ثابت شود. امام كه خواست حركت كند شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مى ماليدند. هنگامى كه حضرت پاى به اولين پله گذاشت اشاره كرد برگرديد! همه برگشتند و امام بيرون آمد. متوكل به آن زن گفت : اكنون نوبت تو است كه به محل درندگان بروى ، ناله و فرياد زن بلند شد، شروع به التماس كرده ، اعتراف به دروغگويى خود نمود. سپس گفت : من دختر فلان هستم از فقر و تهى دستى به اين ادعا افتادم . متوكل به حرف او گوش نكرد دستور داد او را جلو درندگان بيندازند ولى مادر متوكل درخواست كرد از تقصيرات آن زن بگذرد، متوكل نيز او را بخشيد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙محفل حدیث شریف کساء 🌍مکان: شهراژیه شهرک مهدیه منزل جناب آقای علی خالصی(امرالله) 🔷️امشب یکشنبه ۱۱ تیرماه ساعت ۲۱:۰۰
♥️ 🌱 قالَت فاطمةُ الزهرا سلام الله علیها: إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علیّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:ج 2، ص 449 🔺ثواب نشر با شما دوست عزیز🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حقیقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀یادت نره امروز برای امام زمانت❤️ صلوات بفرستی👉 @hagigei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅️آماده سازی فضای داخلی وبیرونی مسجد و پایگاه جهت جشن بزرگ عید سعید عدیر خم
✅️ اولین جلسه حدیث شریف کسا 🌍مکان: شهراژیه شهرک مهدیه منزل جناب آقای علی خالصی(امرالله) 🔷️ یکشنبه ۱۱ تیرماه ساعت ۲۱:۰۰
🌸غدیر را دریابیم... به آن مالی که گردد خرج «حیدر» خدا برکت دهد چندین برابر اگر کاری کنی بهر غدیرش... دعایت می کند «زهرای اطهر» 🌸حضرت امام رضا (ع): کسی که مومنی را در روز غدیر غذا دهد، مانند فردی است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. " بحارالانوار/ج95/ص322 ✅️ ✅️شما هم سهیم باش در صورت تمایل و مشارکت در ثواب خیرعظیم این طرح لطفا نذورات ومبالغ اهدایی خود را به حساب های مسجدالمهدی واریز نمایید. 🌹شماره حساب 0323150358004 🌹شماره کارت 6037997599553360 ✅کانون فرهنگی مسجدالمهدی شهر اژیه https://eitaa.com/emam_h3
🌸غدیر را دریابیم... به آن مالی که گردد خرج «حیدر» خدا برکت دهد چندین برابر اگر کاری کنی بهر غدیرش... دعایت می کند «زهرای اطهر» 🌸حضرت امام رضا (ع): کسی که مومنی را در روز غدیر غذا دهد، مانند فردی است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. " بحارالانوار/ج95/ص322 ✅️ ✅️شما هم سهیم باش در صورت تمایل و مشارکت در ثواب خیرعظیم این طرح لطفا نذورات ومبالغ اهدایی خود را به حساب های مسجدالمهدی واریز نمایید. 🌹شماره حساب 0323150358004 🌹شماره کارت 6037997599553360 ✅کانون فرهنگی مسجدالمهدی شهر اژیه https://eitaa.com/emam_h3
🌸غدیر را دریابیم... به آن مالی که گردد خرج «حیدر» خدا برکت دهد چندین برابر اگر کاری کنی بهر غدیرش... دعایت می کند «زهرای اطهر» 🌸حضرت امام رضا (ع): کسی که مومنی را در روز غدیر غذا دهد، مانند فردی است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است. " بحارالانوار/ج95/ص322 ✅️ ✅️شما هم سهیم باش در صورت تمایل و مشارکت در ثواب خیرعظیم این طرح لطفا نذورات ومبالغ اهدایی خود را به حساب های مسجدالمهدی واریز نمایید. 🌹شماره حساب 0323150358004 🌹شماره کارت 6037997599553360 ✅کانون فرهنگی مسجدالمهدی شهر اژیه https://eitaa.com/emam_h3