eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
476 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
خودش‌ مي‌گفت‌: «من‌ كيلومتری می‌خوابم‌.» واقعاً همين‌طور بود. فقط‌ وقتی‌ راحت‌ می‌خوابيد كه‌ توي‌ جاده‌ با ماشين‌ می‌رفتيم‌. 😍❤️
خوشابہ‌حال‌بنده‌اےگمنام‌ ڪہ‌خدااورابشناسدومردم‌اورانشناسند... رسول‌مھربانے🌸 بہ وَقت عاشِقے🥀
🖐🏻‼️ داریم‌بہ‌روزایےمیرسیم‌کہ‌ازخیلےاز مذهبیامون صرفایہ‌تیپِ‌مذهبےوتسبیح‌باقےمونده... کوآرمان‌هامون‌پس..! حقیقتا... بہ وَقت عاشِقے🥀
از چه بر جا مانده است بزرگراه شهدا……. حاضر😔 مجتمع فرهنگی شهدا……. حاضر😔 غیرت شهدا…….. غایب 😔 ورزشگاه شهدا…….. حاضر😔 مردونگی شهدا………. غایب 😔 مرام شهدا…………. غایب 😔 سمینار شهدا …………… حاضر😔 آقایی شهدا………… غایب 😔 صداقت شهدا………….. غایب 😔 یادواره شهدا………….. حاضر صفای شهدا………….. غایب 😔 عشق شهدا…………..غایب 😔 آرمان شهدا………….. غایب 😔 یاران شهدا………….. غایب 😔 تیپ شهدا………….. حاضر😔 بخشش شهدا............ غایب😔 تصویر شهدا..............حاضر شهامت شهدا......... غایب😔 اخلاص شهدا.............غایب😔 مسئولیت پذیری شهدا.....غایب😔 شجاعت شهدا......... غایب😔 عشق و محبت شهدا........غایب😔 مهربانی و دلسوزی شهدا........😔 یکرنگی و روراستی شهدا..غایب😔 وااااااااااااای غایبین از حاضرین بیشتر بودند….😔 کلاس تعطیل😭😭😭😭😭😭😭 راستی 👇 شهدا شرمنده ایم😔😔 ♥️ 💡 بہ وَقت عاشِقے🥀
📎ڪلام شهید همه مےگویند: خوش بحال فلانے شهید شد، اما هیچڪس حواسش نیست ڪه فلانے در زندگے شهید بود آرے... براے شهید شدن باید شهید بودن را یاد گرفت.. 🌷شهید مهدے طهماسبے بہ وَقت عاشِقے🥀
💐✨ شبانه های مرا میشود سحر باشی؟ و میشود که از این نیز خوبتر باشی؟ تداوم من و دریا و آسمان با تو همیشگیست اگر هم تو رهگذر باشی غروب و سوختن ابر و من تماشاییست ولی مباد تو اینگونه شعله ور باشی...!! ببین چه دلخوشی ساده ای!!!همینم بس که یاد من به هر اندازه مختصر باشی.. بہ وَقت عاشِقے🥀
احتیاط کن! :) تو ذهنت باشد کھ یکی دارد مرا می‌بیند، یک آقایی دارد مرا می‌بیند، دست از پا خطا نکنم، مھدی‌فاطمه«س»خجالت بکشد. وقتی می‌رود خدمت مادرش کھ گزارش بدهد شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد. بگوید: مادر! فلانی خلاف کرده، کرده است. بد نیست ؟!!! فردای قیامت جلوی حضرت‌زهرا«س»چھ جوابی می‌خواهیم بدهیم...! ♥️ بہ وَقت عاشِقے🥀
: 『 🕊🌼 』 〔ٺو عالۍ ٺࢪین دلیـݪ انقلـابـۍ! و من چࢪیـکِ منٺظرِ یڪ خنـدھ‌ ےٺـو ♥️🌿〕 بہ وَقت عاشِقے🥀
♥️ ••❥• 〖همیشھ نقطھ پایاݩ دࢪدها آنجاسټـ〗 °••°↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بہ وَقت عاشِقے🥀
‌ ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ... ♥️ بہ وَقت عاشِقے🥀
🤞🏻💫 ° 🇮🇷🍃ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرْ وَ مٰا بَدَّلُوا تَبْدِیلٰا﴾ ♥️🌿 بہ وَقت عاشِقے🥀
زگہواره تا گور... چادرے هستم... بدجور😎✌️🏻 بہ وَقت عاشِقے🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 🕊 ☺️♥️•• تو‌مجازےبہ‌یاد‌شہدا‌باشیم ... خیلے‌قشنگہ‌حتما‌ ببینید...
من یک چادری ام😍 افتخار میکنم به چادری بودنم ..😌 افتخار میکنم به این بال های سیاهی که سیاهی شب در مقابلشان سر تعظیم فرود می آورد ..☺️🌹 و زیبایی آفتاب در مقابلش هیچ است ..🦋☀️ افتخار میکنم به این سیاهی زیبا🤓 که دلم را از هر سیاهی میزداید ..😇 و ابهت میبخشد به قدم هایم😌 من ملکه ام👑 ملکه ی چادری☺️ ملکه ای که پادشاه لیاقت میخواهد برای داشتنش!!😊🌹 من دختر چادری ام♥️ به چادری بودنم افتخار میکنم😍 و با افتخار میگویم🌈 من چادری هستم . 🤚🏻🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نماهنگ شيعيان مژده كه از پرده برون يار آمد عسكرى پورنقى مظهر دادار آمد گشت از كان كرم گوهر پاكى ظاهر ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد 💐سالروز ولادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت،‌ حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد.💐 «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
رهبر نشود ٺنها مݩ یاࢪ او مےگࢪدم و زجرگھ ے عشاقٺ سࢪداࢪ ٺو مےگࢪدم 🌙❤️
آقا... صبر‌بے‌فایدست ماها‌آدم‌نمے‌شویم مے‌شہ بیاے ومارو آدم‌ڪنے.....!
🔅[ ]🔅 استاد‌پناهیان‌میفرماد: مبارزه‌باهواے‌نَفسـ سخت‌تراز‌اینه‌که‌انسان یک‌شهرروبه‌تنهایی‌فتح‌کنه!✋🏻🍃
😊 ادمینا فعالیتشونو کم میکنن☺️🙏 ممنون از تذکرتون😇 ما خوشحال میشیم برای کانال در کنار تعریف ها انتقاد هم بکنین🥀🕊
☺️ خوشحالم که تونستیم رضایتتون و جلب کنیم😍 چشم سعیمونو میکنیم☺️ ✌️ 🌼🌼🌼🌼
☺️ خوشحالیم که تونستیم مفید باشیم😍🥀 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨دختر بسیجی °•| پارت پنجاه و ششم |•° _چرا که نه! _خب اگه بد بشی چی؟ _اگه بد بشم و باهات نسازم ممکنه که از هم جدا بشیم؟ _هیسسس! آرام هیچ وقت حرف از جدایی نزن! حتی حرف زدن در موردش هم برام عذاب آوره. مچ دستش که به سمتم دراز بود رو گرفتم و به دهنم نزدی کش کردم و لقمه ی توی دستش رو خوردم که با مهربون ی نگاهم کرد و به روم لبخند زد. *در خونه رو برای آرام باز کردم و به دنبالش وارد خونه شدم که مرسانا که وسط سالن می دوید و بازی می کرد با د یدنمون به سمتمون دوید و خودش رو توی بغل آرام انداخت. آرام خیلی مهربون بغلش کرد و با دادن کیف و چادرش به دست من و درحالی که با مرسانا حرف می زد وارد حال شد و با آیدا و بابا که توی حال نشسته بودن احوالپرسی کرد. کیف و چادر آرام رو به چوب لباسی آویزون کردم و به دنبالش وارد سالن شدم. مامان که تازه احوالپرسیش با آرام تموم شده بود گفت : ناهار حاضره دیگه اینجا نشینی ن، زود لباس عوض کنین و بیاین ناهار بخورین.با این حرف مامان آرام مرسانا رو زمین گذاشت و به دنبال من برای عوض کردن لباسش راهی طبقه ی بالا شد. بعد خوردن ناهار خوشمزه ای که مامان پخته بود، آیدا که هنوزم چشماش پف داشت میز رو جمع کرد و آرام و آوا مشغول شستن ظرفها شدن و من هم که دی دم حسابی خوابم گرفته به سالن رفتم و رو ی مبل کنار شومینه دراز کشیدم و خیلی طول نکشید که خوابم برد. با احساس قرار گرفتن پتو ی نازکی که روم انداخته شد چشمام رو باز کردم و به آرام که ازم دور می شد نگاه کردم و دوباره چشمام رو بستم که بخوابم ولی با صدای آرام بی خیال خوابیدن شدم و گوشام رو تیز کردم به حرفاش گوش دادم که به آیدا که روی مبل وسط سالن نشسته بود، می گفت :از کجا معلوم که دوستای تو همینجوری هستن که میگن؟ آیدا : من اونا رو خوب می شناسم و از خیلی وقته که باهاشونم، اصلا چرا باید دروغ بگن و از زندگیشون جور دیگه ای تعر یف کنن. آرام _بعضی ها دروغ میگن تا خأل هایی که تو ی زندگیشونه رو پر کنن. آیدا _ولی اونا هیچ خلئ ی تو ی زندگی ندارن. آرام_ یادمه توی دانشگاه دوتا هم کلاسی داشتم که یکیشون ساده و هم کم حرف بود ولی اون یکی همه اش از خودش تعریف می کرد و به اونایی که ازدواج کرده بودن می گفت چرا ازدواج کردین و مجردی خوبه و من به هر کسی جواب نمیدم! هر روز هم با یه مدل لباس جد ید میومد دانشگاه و کلی از خودش و آزادیش برامون حرف می زد و با اون یکی دوستم که ساده بود دوست صمیمی شد و بهش می گفت چرا زود ازدواج کرده و.... تا اینکه بعد یه مدت دختر ساده لوح بعد چند روز غیبت به دانشگاه اومد و گفت از شوهرش طلاق گرفته و باورت نمیشه اگه بگم یه هفته بعد خودش بهمون گفت که همون دختر ی که زیر نشسته بود تا طلاق بگیره با پسره ازدواج کرده بود.