eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
😄😆😆 توی هر کس مسئول کاری بود. یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با بسته است. نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند .. کم کم بچه ها به رسول شک کردند.🤨 یک شب را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش . صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید 😳 از خنده بچه ها رفت روی هوا !! تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای رو انجام بده . 😂😂 خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.🙃 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 دود این شهر مرا از نفس انداخته است به هوای حرم کرببلا محتاجم
وقتایی‌کھ‌دلم‌بـےقراره‌ وقتایی‌کھ‌چشمام‌میباره فقط‌تویی‌کھ‌آرومم‌میکنے(:" تو‌اوج‌تنهاییام🎈 پشتم‌به‌تو‌گرمھ ... کھ‌باوجودتموم‌ناراحتیام ... آروم‌ِآرومم❤️ تویی‌که‌قلب‌منو‌باهمھ‌بی‌قراریاش ازم‌می‌گیری‌و‌پر‌ش‌می‌کنی⇩ از‌آرامشی‌از‌جنس‌خودت🕊 قلب‌من‌فقط‌باتو‌آروم‌می‌گیره(: چون‌خودت‌گفتی..؛ 《الا‌بذکر‌الله‌تطمئن‌القلوب💜》 °•°☘°•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷✌️🏼 بسیجۍچڪیدھ‌عشق‌است‌ونمادغیࢪت. سمبل‌تعصب‌است‌وپاسداࢪمڪتب..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
「🌸🌿•°^^ • .مذهبۍ📿 ٺنها ماهے کِہ توش ولادَٺ نداریـم ماهِ محرمِہ !! و تنها ماهے کِہ توش شهادٺ نداریٖـم ماهِ شعبانہ^-^ . . :) ایݩ یعنے ؛ حسیݩ |؏ مِحور شـٰادی و غـم اسٺ😌💜🌱
「🌸🌿•°^^ .مذهبۍ • • تـمٰام غصہ‌هایِ دنیا را میتواݩ بآ یِک جُملہ تحمل کرد...؛ خدایٰا میدانَم کِہ میبینٖی(:💜🌱
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶ شبتون‌حیدڕ؁♡ دمتون‌مهدو؁♡ 🌴 آیہ‌همیشگے‌رو‌یادتون‌نࢪھ👇🏻↯ أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ🖇 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿۱۱۰﴾ !☕️ بزارࢪو‌بیصدا🚫خواب‌کربلا‌ببینے🌚 🖐🏾التماس‌دعا…ツ 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•{سر صبحی حوس نام حســ💚ــن زد به سرم}•°
🌹 در بحر دستان تو کم معنا ندارد بی نام تو اصلا کرم معنا ندارد وقتی حرم در قلبهای شیعه داری دیگر امام بی حرم معنا ندارد 💚
#شـکار_لحظه_ها😍👍 به نام و نامی آقا و مولا امام حسن که در استیکر شب بخیر دیشب کانالمون هست (۱۱۸) ویو خورده🤑🌿 #بمونید_برامون
من‌چـادࢪم‌را‌دوست‌دارم، چࢪاکھ‌سنگینےنجابتش،خــم‌کࢪدھ‌است‌کمࢪدشمنان ࢪا وحصاࢪامن‌وایمنش،نقش‌برآب‌کردھ‌است نقشھ‌هاےبدخواهان‌وهࢪزه‌دلان‌ࢪا...
زندگی باید کرد گاه با یك گل سرخ گاه با یك دل تنگ... ⁦♥️⁩🌱 💔
#دلټنگ‌آقا💛 ٺا ڪے‌دݪ‌مݧ چشم‌بہ ‌در داشتھ باشـــد...... اِے‌ڪاش‌ڪسے‌ ازتو خبر داشتھ باشــد..~❤️~ آن‌باכڪہ‌آغشتہ‌بہ‌بوےنفس تـٺوسٺ..🔮 از ڪوچھ ےماڪاش‌گذڕاشتہ باشـد[•○♡○•] #سربازحضرت‌عشق
اسیڕشدھ بود!😲 مأموڕعراقے پرسید: اسمٺ چیه؟!🤨 - ؏باس😊 اهڸ کجایے؟!🌱 - بݩدر ؏باس☺️ اسم پدرٺ چیھ؟!🌸 - بهش میگݧ حاج ؏باس!😄 کجا اسیڕ شدی؟!⁉️ - دشٺ ؏باس!😄 افسر عڕاقی کھ کم کم فهمیدھ بود طرف دسٺش انداخته و نمی خواهد❗ حرف بزݩد محکم به ساق پاے او زد و گفت: כروغ می گویی!😠 او کھ خود را بھ مظلومیت زدھ بود گفٺ:🥺😞 - نه به حضرت ؏باس (ع) !!😄😄😄😄
🍃✨ میدانے؟!...🙃 دلتنگے براے تو.. اصلا جنس غمش فرق میکند...(: فراق تو... جنس غمش فرق می کند...! نزدیکمـ کن حســــین!؏ 🍃میدانم در کشتے نجاتِ تــو ، جا براے مَنِ روسیاه همـ...هست! ادرکنـآ مولاے من....💔
تلنگر مقایسه چون اون خانم چادری بد حرف زد من دیگه چادر. نمی پوشم😕 چون اون آقا بانماز فلان کارو کرد من دیگه نماز نمی خونم😐 یه سوال: به نظرت اگه یه دانشجو رشته پزشکی بره پیش یه پزشک و اگه اون پزشک بد رفتار بود میگه من دیگه پزشکی رو ادامه نمیدم🤔 چون اون پزشک بد رفتاره؟🤔🤔 یا نه میگه من پزشک میشم ولی نه مثل این پزشک بد رفتار، یه پزشک خوب و مهربون میشم😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌻 👑 》[آخھ واسہ قلبمـ نمیشھ کسے مثلِ تو آقآ]《 ツ •••♡••• ————⃟♥️🇮🇷⃟———— ————⃟♥️💎⃟————
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫ 💔 رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد (محمدرضا تورجی زاده) فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم. حرف از شهادت بود.😔🥀 محمد گفت: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(س) است.😊 من هم فرمانده گردان یازهرا(س) هستم! نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم. خیلی دلشوره داشتم. یکدفعه صدای خمپاره آمد.😰 برگشتم به سمت نوک تپه. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود!😨 به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه.🏃دل توی دلم نبود. همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد. با این حال به خودم دلداری می دادم.😞💔 می گفتند: محمد تورجی شدید مجروح شده.😥 رنگ از چهره ام پرید. برای چند لحظه به چهره ( برادر محب ) خیره شدم. خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد.😰😭 به چشمان هم خیره شدیم. برادر محب سرش را به علامت تایید تکان داد.😭 بعد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: تورجی هم پرواز کرد!💔 آری محمدرضا پرواز کرد همانطور که گفته بود و همانطور که باید! همچون مادرش زهرا(س) پــهلـو...💔 بـــازو...💔 عاشق آنست که رنگ معشوق به خود گیرد...😉🥀 💖