#طنز_جبهه😄😆😆
توی #سنگر هر کس مسئول کاری بود.
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار #سنگر ...
به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را
با #چفیه بسته است.
نمیتوانست درست راه برود .
از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها
انجام دادند ..
کم کم بچه ها به رسول شک کردند.🤨
یک شب #چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید 😳
#سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن
تا یه هفته کارای #سنگر رو انجام بده . 😂😂
خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.🙃
#شهید_رسول_خالقی 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے🌱
دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کرببلا محتاجم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے🌱
گر دست تعدی
و گر پای تجاوز
آن دست کنم کوته
و آن پای کنم لنگ
#اردوغان_غلط_کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز رفتنیست
درست مثل خودت...
وقتاییکھدلمبـےقراره
وقتاییکھچشماممیباره
فقطتوییکھآرومممیکنے(:"
تواوجتنهاییام🎈
پشتمبهتوگرمھ ...
کھباوجودتمومناراحتیام ...
آرومِآرومم❤️
توییکهقلبمنوباهمھبیقراریاش
ازممیگیریوپرشمیکنی⇩
ازآرامشیازجنسخودت🕊
قلبمنفقطباتوآروممیگیره(:
چونخودتگفتی..؛
《الابذکراللهتطمئنالقلوب💜》
°•°☘°•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🇮🇷✌️🏼
بسیجۍچڪیدھعشقاستونمادغیࢪت. سمبلتعصباستوپاسداࢪمڪتب..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧♥️↮|#دِݪنــــَوآ
سربـاز های رهبر
موندن تو راھ حیدر
عمار دارھ این خـاکـ
••~#حامد_زمانی
••🚀#انتقام_سخت
「🌸🌿•°^^
•
#بیو.مذهبۍ📿
ٺنها ماهے کِہ توش ولادَٺ نداریـم ماهِ محرمِہ !!
و تنها ماهے کِہ توش شهادٺ نداریٖـم
ماهِ شعبانہ^-^
.
.
:)
ایݩ یعنے ؛
حسیݩ |؏ مِحور شـٰادی و غـم اسٺ😌💜🌱
「🌸🌿•°^^
#بیو.مذهبۍ
•
•
تـمٰام غصہهایِ دنیا را میتواݩ بآ یِک جُملہ تحمل کرد...؛
خدایٰا میدانَم کِہ میبینٖی(:💜🌱
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶
#مسلم_خیزاب
شبتونحیدڕ♡
دمتونمهدو♡
#صلواتبفرسمومن🌴
آیہهمیشگےرویادتوننࢪھ👇🏻↯
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ🖇
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ
أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو
لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا
يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿۱۱۰﴾
#لفتندھࢪفیق!☕️
بزارࢪوبیصدا🚫خوابکربلاببینے🌚
#وضویادتنࢪه🖐🏾التماسدعا…ツ
#یاعلےمدد🕊
#حسن_جانم🌹
در بحر دستان تو کم معنا ندارد
بی نام تو اصلا کرم معنا ندارد
وقتی حرم در قلبهای شیعه داری
دیگر امام بی حرم معنا ندارد
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
#متن_گرافے
#بیو_طورے
منچـادࢪمرادوستدارم،
چࢪاکھسنگینےنجابتش،خــمکࢪدھاستکمࢪدشمنان ࢪا
وحصاࢪامنوایمنش،نقشبرآبکردھاست
نقشھهاےبدخواهانوهࢪزهدلانࢪا...
زندگی باید کرد
گاه با یك گل سرخ
گاه با یك دل تنگ...
#اللهم_الرزقنا_كربلاي_عشق ♥️🌱
#شب_جمعه
#دلتنگي💔
#طنزجبهہ
اسیڕشدھ بود!😲
مأموڕعراقے پرسید: اسمٺ چیه؟!🤨
- ؏باس😊
اهڸ کجایے؟!🌱
- بݩدر ؏باس☺️
اسم پدرٺ چیھ؟!🌸
- بهش میگݧ حاج ؏باس!😄
کجا اسیڕ شدی؟!⁉️
- دشٺ ؏باس!😄
افسر عڕاقی کھ کم کم فهمیدھ بود طرف دسٺش انداخته و نمی خواهد❗
حرف بزݩد محکم به ساق پاے او زد و گفت: כروغ می گویی!😠
او کھ خود را بھ مظلومیت زدھ بود گفٺ:🥺😞
- نه به حضرت ؏باس (ع) !!😄😄😄😄
#جملآت_نآب🍃✨
میدانے؟!...🙃
دلتنگے براے تو..
اصلا جنس غمش فرق میکند...(:
فراق تو... جنس غمش فرق می کند...!
نزدیکمـ کن حســــین!؏
🍃میدانم در کشتے نجاتِ تــو ، جا براے مَنِ روسیاه همـ...هست! ادرکنـآ مولاے من....💔
#یاحسین
تلنگر
مقایسه
چون اون خانم چادری بد حرف زد من دیگه چادر. نمی پوشم😕
چون اون آقا بانماز فلان کارو کرد من دیگه نماز نمی خونم😐
یه سوال:
به نظرت اگه یه دانشجو رشته پزشکی بره پیش یه پزشک و اگه اون پزشک بد رفتار بود میگه من دیگه پزشکی رو ادامه نمیدم🤔 چون اون پزشک بد رفتاره؟🤔🤔
یا نه میگه من پزشک میشم ولی نه مثل این پزشک بد رفتار، یه پزشک خوب و مهربون میشم😍
🍃🌻
#ࢪهبرانھ 👑
》[آخھ واسہ قلبمـ نمیشھ کسے مثلِ تو آقآ]《
ツ
#بࢪقامٺدلࢪباۍمهدۍصلواٺ
•••♡•••
————⃟♥️🇮🇷⃟————
————⃟♥️💎⃟————
#گمنام
≪࿙🇮🇷͜͡◈͜͡📿࿚≫
#خاطرات_جبهه
#درسنگر_شهدا💔
رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد (محمدرضا تورجی زاده) فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم.
حرف از شهادت بود.😔🥀
محمد گفت: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(س) است.😊 من هم فرمانده گردان یازهرا(س) هستم!
نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم. خیلی دلشوره داشتم. یکدفعه صدای خمپاره آمد.😰 برگشتم به سمت نوک تپه. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود!😨
به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه.🏃دل توی دلم نبود. همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد. با این حال به خودم دلداری می دادم.😞💔
می گفتند: محمد تورجی شدید مجروح شده.😥
رنگ از چهره ام پرید. برای چند لحظه به چهره ( برادر محب ) خیره شدم. خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد.😰😭
به چشمان هم خیره شدیم. برادر محب سرش را به علامت تایید تکان داد.😭 بعد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: تورجی هم پرواز کرد!💔
آری محمدرضا پرواز کرد همانطور که گفته بود و همانطور که باید!
همچون مادرش زهرا(س)
پــهلـو...💔
بـــازو...💔
عاشق آنست که رنگ معشوق به خود گیرد...😉🥀
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده💖
#گمنام